عزت نفس، کلمه ای که برای همه ما آشناست و در روانشناسی کاربرد زیادی دارد.

در معنای ساده، عزت نفس یعنی احساس و تصوری که هر فرد نسبت به خودش دارد یا احساس ارزشمندی هر شخص نسبت به خودش.

عزت نفس در طول دوران رشدمان شکل میگیرد و پرورش می‌یابد و خانواده و زندگی اجتماعی سهم عمده ای را در پرورش آن دارند، به عقیده روانشناسان تمام شکست ها و موفقیت هایی که در طول زندگی به دست می آوریم ریشه اش در عزت نفسمان می باشد.

بودن عزت نفس ضروری و عالی است و کمبودش در فرد بسیار به چشم می آید، به طوری که می تواند تمام جنبه های زندگی اش را تحت تأثیر قرار داده و مشکلات و جنبه های منفی فراوانی را به وجود بیاورد.

در زیر چند نمونه از این مشکلات را که روانشناسان مطرح کرده اند بیان کرده و ارتباطش با حرکت ملی را بررسی میکنیم:

۱. کمبود عزت نفس شدیداً تصمیم گیری های افراد را تحت تأثیر قرار میدهد چون فرد با عزت نفس پایین، نسبت به خود دید منفی دارد و احساس خود کم بینی میکند ولی برای دیگران ارزش و اعتبار بسیاری قائل میشود پس در تصمیم گیری ها برای مسائل ریز و درشت حق اظهار نظر و ارائه دیدگاه را از خود میگیرد، به عنوان مثال مریدها؛ مرید عده ای سلطه پذیر که هرآنچه سلطه گران گفتند مانند غلامان حلقه به گوش بله چشم گویشان میشود، البته برای این افراد در نهایت فرقی ندارد ارباب چه کسی باشد مهم اینست که مرید باشند و جالب اینکه سریعاً میتوانند تغییر عقیده داده و به دسته دیگری بپیوندند دقیقا همان حزب بادی که شنیده ایم.

۲. مسئله مهم بعدی ارتباط عزت نفس و اعتماد به نفس است؛ درواقع اعتماد به نفس یکی از میوه های درخت عزت نفس است و شدیدا به آن وابسته میباشد. اگر فردی احساس میکند اعتماد به نفس پایینی دارد باید ریشه را در عزت نفس خود جستجو کند و متأسفانه کم نیستند افرادی که با اعتماد به نفس پایین وارد حرکت ملی شده و با حرکاتی نامعقول، نمایشی، تخریب همسنگران و ایجاد حاشیه های متعدد سعی در پوشاندن این ضعف خود دارند.

اعتماد به نفس پایین باعث میشود فرد دائما خود را با دیگران مقایسه کند و چون حس خود کم بینی دارد در ناخودآگاهش احساسات منفی زیادی به وجود می آید از جمله احساس حقارت که اگر درمان نشود در طول زمان تبدیل به عقده حقارت شده و خطرناک می‌شود چراکه درمان عقده ها بسیار سخت است و در طول تاریخ کم نبودند رهبرهایی که با این مشکل روبرو بوده و با عقده های فراوان زندگی هزاران نفر را نابود کرده اند

یکی از این رهبرهای معروف هیتلر میباشد فردی که دنیا را با عقده هایش فلج کرد

افراد با عقده های متعدد میتوانند زندگی خود و حتی هزاران نفر را نابود کنند چه برسد به حرکت ملی

۳. مسئله بعدی نقش کمبود عزت نفس در انتقاد پذیری است که موجب افراط و تفریط در این مسئله می گردد. افراد با عزت نفس پایین یا انتقادها را نمیپذیرند و انتقاد ناپذیر مطلق هستند و کوچکترین حرف را هم قبول نمی کنند و یا جرأت رد کردن هیچ انتقادی را ندارند و به همه آنها احترام میگذارند

و این برای حرکت یعنی سم چرا که همه میدانیم حرکت در طول زمان با انتقاد و تغییرات است که میتواند رشد کند و رو به جلو برود.

اگر کسی نتواند انتقاد سازنده را بپذیرد یا کسی نتواند انتقادات نابجا را رد کند چگونه در رشد حرکت ملی مۇثر خواهد بود؟

این سه مورد فقط گوشه کوچکی از مشکلاتی است که کمبود عزت نفس میتواند به وجود بیاورد حال در نظر بگیرید افرادی را که دچار انواع مشکلات روحی و روانی و شخصیتی هستند و با این مشکلات وارد حرکت ملی شده‌اند.

افرادی که برای هیچ جنبه ای از وجود شخصیتی و روانی خود ارزش قائل نیستند یا ارزش خیلی کمی قائل هستند و خود کم بینی دارند همیشه به عنوان مرید منتظر مرید پرور خواهند بود و برعکس افرادی با عقده های خودبرتر بینی همیشه دنبال مریدپروری و ایجاد مشکلات خواهند بود

و در هر دو حالت فرد آشکارا و پنهانی به هرکاری دست خواهد زد تا حتما تأیید و تشویق اطرافیان را جلب کند و در این بین حرکت و وطن پرستی وسیله خواهند شد تا عده ای به عقده های درونی خود دست یابند.

بیایید قبل از همه چیز منتقد خود، شخصیت و رفتارهایمان باشیم، کمبودهارا شنایی کرده و در جهت رفعش اقدام کنیم چرا که این همان قدم اساسی و اول برای ساختن وطن خواهد بود.

به امید پیشرفت روز افزون خود و آذربایجان مان