تمامی انسانهای ملت مظلوم و استعمارشدۀ تورک (آزربایجان) و تمامی انسانهای مظلوم ملل غیر فارس باید یک بار برای همیشه بدانند که «هر کسی»، «هر حزب سیاسی»، «هر طیفی» که دم از کلمات و اصطلاحاتی نظیر: «ملت ایران»، «حفظ تمامیت ارضی ایران»، «دوران گذار»، «مدیریت دوران گذار»، «شورای مدیریت گذار»، «مجلس موسسان»، «قانون اساسی»، «رفراندم» و این گونه اصطلاحات سیاسی مغرضانه و مکارانه و یا بهتر و دقیق تر بگوییم «این بازیهای سیاسی شیطانی و مکارانه» می زند، چه راستی و لیبرال باشد، چه چپی و کمونیست، چه مذهبی باشد، چه لائیک و سکولار، خلاصه با هر پوشش و لباس و ظاهر و عقیده و مرامی، به یقین دشمن جان و مال و خاک و ناموس ملت تورک آزربایجان و تمامی ملل مظلوم غیرفارس ایران است. چون هر کسی که از «ملت ایران» حرف می زند، بی هیچ شک و تردیدی، پانفارس نژادپرست بنیادگرای توتالیتر فاشیست راسیست «ضد غیر فارس» است و منظورش از ملت ایران، بی شک «ملت فارس» است و بس و هدفش بی هیچ شک و تردیدی استعمار فکری، فرهنگی و سیاسی کل ملل غیرفارس به نفع عنصر غالب و مسلط فارس است.

سالیان سال است که ما فعالان ملل غیرفارس و مخصوصا فعالان حرکت ملی ملت تورک آزربایجان گفته ایم و می گوییم و خواهیم گفت که ایران سرزمین کثیرالمله و سرزمین ملتها است. ایران بیش از صد سال است که به نفع قوم جعلی استعمارساخته و صلیبی پرورده فارس به تمامی به ناروا مصادره شده است و این به تعریف نژادپرستانه، ضدبشری و فاشیستی قدرتهای صلیبی، مخصوصا استعمار صلیبی انگلیس در دویست سال اخیر برمی گردد که مهره های این استعمار ضدبشر، همچون سر جان ملکم با نوشتن «تاریخ ایران» ایران را به دروغ و با دیدگاهی مغرضانه و ضد تورک و ضد عرب و ضد غیرفارس، سرزمین «پارسها» تعریف کردند و با منحصر دانستن کل ایران به عنصر جعلی فارس، اساس فاشیسم راسیست ضدبشر فارس ایران را گذاشتند. در حالی که طبق آنچه بارها گفته ایم و نوشته ایم و باز هم می نویسیم و اگر لازم باشد هزاران بار دیگر می نویسیم تا دوران قاجار و قبل از باز شدن دهها لژ مخفی فراماسونری انگلیسی و فرانسوی در ایران، ما عنصر «تاجیک» داشتیم که همراه با عنصر تورک و عناصر دیگر (عرب، کورت، بلوچ، لور، گیلک، مازنی، لک، لار و ...) در ممالک محروسه قاجار زندگی می کردند و هیچ گونه، تکرار و تاکید می کنیم هیچ گونه «امتیاز»ی نسبت به دیگر ملل نداشتند؛ اما استعمار با دادن نام نژادپرستانه و مغرضانه «پارس/ فارس» به این عنصر تاجیک ایران و جعل و انتساب ناروای تاریخ باشکوه و به کلی دروغ هخامنشی و ساسانی به این عنصر، کوشید که این عنصر قومی و ملی معمولی را تافته جدابافته و دارای ژن و نژاد برتر آریایی قلمداد کند و کل سرمایه های مادی و معنوی ملل غیرفارس ایران را با روی کار آوردن این عنصر که دارای نخبگان خائن خبیث جانی بود، به نفع خود مصادره و غارت کند که تا کنون موفق نیز بوده است؛ ولی دیگر امروز پس از 200 سال، ملل غیرفارس ایران و مخصوصا ملت تورک آزربایجان و کل ایران از نظر شعور ملی بیدار شده اند و همه جار می زنند که بر خلاف القائات شیطانی و ضدبشری استعمارگران صلیبی و نوکران فاشیست راسیست فارس آنها، در ایران ملتها داریم و نه یک ملت و فاشیسم فارس 200 سال است از این اصطلاح سیاسی «ملت ایران» به نفع قوم جعلی فارس (ملت تاجیک) سوء استفاده های مختلف سیاسی نژادپرستانه می کند: گفتن ایران و اراده کردن فارس بزرگترین مجاز «دروغ» پانفارسهای پان ایرانیسم یا همان فاشیسم راسیست ضد بشر فارس در ایران بوده و هست و و راسیسم فاشیست فارس 200 سال است زیر کلمۀ «ایران» وجود سیاه نژادپرست، خودشیفته، خودپرست، ضد تورک، ضد عرب، ضد غیر فارس و ضد بشر خود را پنهان کرده است. از دوازده سال پیش مدام نوشته ام و باز می نویسم که هیچ قوم و ملتی، تکرار و تاکید می کنیم که هیچ قوم و ملتی از اسم افسانه ای کشورش در جهت توهین و تحقیر نژادپرستانۀ ملتهای دیگر از همان کشور به اندازه ای که قوم جعلی فارس از اسم افسانه ای «ایران» در جهت غارت بی محابای کل ثروتهای مادی و معنوی کل ملتهای غیرفارس ایران از یک سو و نژادپرستی و تحقیر و تمسخر و توهین نژادپرستانه به ملت تورک آزربایجان و ملتهای دیگر غیرفارس در ایران سوء استفاده کرده، سوء استفاده نکرده است. این خیلی عجیب است: «تمام» قلم به دستهای ملت فارس در این راه نژادپرستانۀ «اختصاص نام ایران به قوم جعلی فارس» کوشیده اند؛ گفته اند و نوشته اند: «تاریخ ادبیات ایران» و در عمل «تاریخ ادبیات فارسی» نوشته اند! گفته اند و نوشته اند «موسیقی ایرانی» و در عمل «موسیقی فارسی» را عرضه و تبلیغ کرده اند؛ گفته اند و نوشته اند «فرش ایرانی» و در عمل «فرش و صنایع دستی تبریزی و قاشقایی و تورک و آزربایجانی» را غارت کرده اند و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل: کل داشته ها و ثروتهای مادی و معنوی ملل غیرفارس، تکرار و تاکید می کنم کل داشته ها و ثروتهای مادی و معنوی ملل غیرفارس را به اسم «ایران» و به نفع «قوم جعلی فارس» به صوتی بی محابا و ظالمانه به غارت برده اند و عجیب و شگفت این که ظاهرا «استثنایی» در میان به اصطلاح نخبگان و روشنفکران (؟) فارس در این زمینه وجود ندارد! همه بالاتفاق در این استعمار سیاه نقش دارند! آیا معنای این چیزی جز نژادپرستی و استعمار است؟ قوم جعلی فارس 100 سال آزگار است که در پوشش شاه و ملا- سید، نفت و منابع روزمینی و زیرزمینی و عتیقه جات و تمام ثروتهای خدادادی ملتهای عرب خوزستان و تورک آزربایجان و لور بختیاری را غارت می کند و در جواب اعتراض بحق روشنگران این ملتها ، موذیانه و ریاکارانه از اسم کشور (ایران) سوء استفاده می کند و هر کسی که اعتراض حق طلبانه ای به این حجم غارت و استعمار ظالمانه کرد، به جرم تجزیه طلب بودن و خیانت به ایران می گیرد و شکنجه می کند و به زندانهای طولانی محکوم می کند! آیا زمان آن نرسیده است که به این استعمار و غارت نژادپرستانه و ظالمانه یک بار برای همیشه پایان دهیم؟

هر کسی که از «حفظ تمامیت ارضی ایران» به عنوان خط قرمز خودش و تشکیلات و حزبش دم می زند یا از «دوران گذار» و مخصوصا «مدیریت دوران گذار» و «مجلس موسسان» و «قانون اساسی» و «رفراندم» و این مزخرفات سیاسی پس از حاکمیت ضد بشر جمهوری شیطانی ایران حرف می زند و مذبوحانه می کوشد که خود را ایران پرست، حافظ تمامیت ارضی ایران و دلسوز به «ملت ایران» (کدام ملت ایران؟ لابد ملت پارس!) نشان دهد، پانفارس نژادپرست بنیادگرای توتالیتر فاشیست راسیست «ضد غیر فارس» است که منظورش تنها و تنها و تنها «حفظ هژمونی و سلطۀ همه جانبۀ سیاسی، اجتماعی، زبانی، فرهنگی، اقتصادی عنصر جعلی فارس و قوم جعلی فارس بر همۀ ملل غیر فارس ایران» است و بس و دیگر در این شکی نیست که «ترمینهای سیاسی، احمق فریب و مکارانه» مثل: «ملت ایران» و «حفظ تمامیت ارضی ایران» و «جمهوری ایرانی» و «جمهوری دوم» (؟) و «دوران گذار» و «مدیریت دوران گذار» «مجلس موسسان» و «قانون اساسی» و «رفراندم» و «دموکراسی سکولار» «سکولار دموکراسی» و امثالهم که مثل نقل و نبات از دهان متعفن نژادپرست فاشیستهای راسیت فارس در کل رسانه های سیاسی فارسی زبان ماهواره، مخصوصاً تلویزیونهای سیاسی ماهواره ای نژادپرستان فارس پرست کورد پرست ارمنی پرست پانفارس، یعنی صدای آمریکا Voa Tv Persian، بی بی سی فارسی BBC Persian، دیدگاه Didgah Tv، تلویزیون اندیشه Andishe Tv، کانال جدید Kananl Jadid، پارس تی وی Pars Tv، ایران اینترنشنال Iran International ، ایران فردا IRAN-E-FARDA، رادیو فردا Radio Farda، من و تو Manoto Tv، ایران آریایی، تلویزیون رها، سیمای آزادی (تلویزیون مجاهدین خلق ایران)، کانال 1، رادیو زمانه، دویچه وله، یورونیوز، میهن تی وی، شبکۀ تلویزیونی بیان، کلمه و ... شنیده و دیده می شود، «کلمات کلیدی» یا همان «کلیدواژه ها»ی سیاسی مکارانه استعمارگران فاشیست راسیست پانفارس ضد غیر فارس ایران هستند؛ حال این ترمینها چه از زبان کثیف ضد بشر رضا پالانی (رضا کوچوک پالانی) بیرون بیاید یا از دهان مانقورت خودفروخته ای چون حسن شریعتمداری مانقورت ضد تورک و ضد آزربایجان پانفارس نوکر استعمار سیاه صلیبی بیرون بیاید و چه از زبان علیرضا نوری زاده فارس پانفارس ذاتی مکار روباه ضد تورک ذاتی، بیرون بیاید و چه از دهان کورش عرفانی پارس کمونیست پانفارس، نماینده تروریسم آریایی بیرون بتراود و چه از زبان محسن ابراهیمی مانقورت پارس پرست کمونیست پانفارس ضد تورک و ضد آزربایجان بیرون بیاید و چه از زبان محمد نوری زاد مانقورت پانفارس ضد تورک ذاتی باشد که در زندان اوین شکنجه هایی علاوه بر شکنجه های معهود رژیم ضد تورک و ضد آزربایجان بر وجود شریف اسطورۀ مقاومت ملی ملت تورک آزربایجان «سعید متین پور» عزیز ما وارد می کرد و علی رغم زبان چرب و نرم و «شوها و نمایشهای رنگارنگش» دشمن ذاتی و خونخوار ملت مظلوم تورک آزربایجان و فارس پرست و کورت پرست ذاتی است، بیرون بیاید و چه از زبان مهدی خزعلی فاشیست راسیست ضد تورک ذاتی پر از پشم و ریش به اصطلاح «ملی- مذهبی» (نهضت آزادی) به ظاهر اوپوزیسیون جمهوری شیطانی بیرون بیاید یا از حلقوم مکار حشمت الله طبرزدی فاشیست راسیست پانفارس ذاتی ضد تورک، ضد آزربایجان، ضد عرب و ضد انسان بیرون بیاید، هرگز در ماهیت این شیاطین دوپای نژادپرست فارس پرست کورت پرست ارمنی پرست ضد تورک و ضد آزربایجان و ضد بشر هر که باشند و منتسب به هر حزب و مرام و عقیده سیاسی که باشند، هیچگونه شکی نداریم. اینها همه با هم بالاتفاق مجموعاً نژادپرست پانفارس ضد تورک و ضد آزربایجان و ضد غیر فارس صلیبی ضد غیرفارس و در اصل فارس فارس پرست ضد انسان هستند.

بر پایۀ این تحلیل هدف اصلی و غایی فاشیسم راسیست ضد بشر فارس تنها و تنها حفظ سلطه و هژمونی سیاه و نژادپرستانه و فاشیستی عنصر فارس بر کل ملتهای غیرفارس ایران بوده و هست و تنها دغدغه و نگرانی فاشیستهای راسیست فارس (چه فارسهای پانفارس و چه مانقورتهای پانفارس ملل غیر فارس)، تکرار و تاکید می کنم تنها دغدغه و نگرانی فاشیسم راسیست فارس، بیداری شعور ملی در میان انسانهای غیرفارس تورک (آزربایجانی و قاشقای و بیچاقچی و افشار و خوراسانلی و غیره)، تورکمن، عرب، بلوچ، لور (بختیاری و غیربختیاری)، کورت و غیره است. ترمینهایی مانند «دوران گذار» و «مدیریت دوران گذار» برای این مورد تاکید فاشیسم راسیست ضد بشر فارس هست که این فاشیستهای راسیست ضد تورک، ضد عرب، ضد غیرفارس و ضد بشر به هیچ وجه نمی خواهند امتیاز و رانت نژادپرستانۀ زبانی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی که در این سدۀ سیاه نصیبشان شده است را به هیچ وجه از دست بدهند: کل سرمایه های مادی و معنوی ملل غیرفارس ایران از قبیل تمامی معادن روزمینی و زیرزمینی آزربایجان (طلا، مس و دهها و صدها ماده معدنی ارزشمند دیگر) و کل مناطق غیر فارس نشین ایران، نفت الاحواز و غیره و مهمتر از آن «سرمایه انسانی» یا بهتر بگوییم «گنجینه انسانی» که از ملت تورک آزربایجان یا ملل غیرفارس دیگر به نفع قوم جعلی فارس دقیقا از بعد از انقلاب مشروطه و مخصوصا بعد از روی کارآمدن رضا پالانی به نفع عنصر فارس غارت و چپاول بی امان کرده اند و می کنند و سهم ملت تورک آزربایجان، ملت عرب الاحواز، ملت لور بختیاری و ملل غیرفارس دیگر از این غارت و چپاول همه جانبه و دهشتناک مادی و معنوی تنها و تنها و تنها فقر و بدبختی و گرسنگی و دربه دری و بیکاری کمرشکن و استخوان سوز و فساد و اعتیاد و خودکشی و خودسوزی و خانواده سوزی بوده است و بس و جالب ایت که انتظار دارند با این حجم از خیانتهای صد ساله ما نیز موقع شنیدن سرود احمق فریب «ای ایران ای مرز پرگهر» و «ای ایران ایران» اشک شوق در چشمانمان جمع شود و به این مملکت اهریمنی اهریمن زده افتخار هم بکنیم؟! چه خیال فاشیستی و راسیستی ضد بشری ابلهانه ای؟ آیا سهم ما انسانهای ملل غیرفارس با انسانهای قوم فارس از این ایران خانم یکسان بوده است؟ آیا اصفهان و یزد و کرمان و شیراز و مشهد و تهران با شهرهای ملل غیرفارس یکی هستند؟ آری، ایران را شش دانگ به نام قوم فارس مصادره کرده اند و پانفارسهای فاشیست راسیست ضد تورک، ضد عرب، ضد آزربایجان، ضد غیرفارس اسم این «فارس دوستی و فارس پرستی» را «ایران دوستی»، «ایران پرستی» و «وطن پرستی» گذاشته اند و می گذارند، زبان فارسی تنها زبان رسمی و مشترک و ملی شده است، و ایران مترادف پارس شده است. «فارس برای ایران و ایران بر ای فارس» «همه برای فارس و فارس برای همه»!!! چه نظم شیطانی و اهریمنی نژادپرستانه فاشیستی ضدبشری جالبی است؟ نیست؟!

بر اساس این،«دوران گذار»، یعنی دوران گذار از جمهوری اسلامی ایران (فاشیسم راسیست مذهبی تشیع مجوسی شعوبی فارسی) برای فاشیستهای راسیست فارس، چه راستی، چه چپی، چه مذهبی و چه غیرمذهبی چه پر پشم و ریش و چه ریش تیغ کرده کراواتی، چه صاحبان عبا و قبا و عمامه و نعلین و چه پوشندگان لباس خاکی کمونیستی بسیار بسیار بسیار مهم و بلکه حیاتی است. چرا که در همین آشفتگی پس از سقوط حاکمیتهای فاشیستی فارس است که ملل غیرفارس مخصوصا ملت تورک آزربایجان مجال و نفس و فرصتی طلایی برای آزادی و استقلال پیدا می کنند و نخبگان این ملل برای آزادی و استقلال ملتشان از اشغال و استعمار سیاه فاشیسم راسیست فارس به میدان می آیند و مانند سال طلایی 1324هـ.ش/ 1945م. و تاسیس حکومت ملی آزربایجان در آزربایجان جنوبی ملت تاریخساز تورک آزربایجان کوشید که سرنوشت سیاسی خودش را خودش بر دست بگیرد که متاسفانه با کمک و همکاری قدرتهای صلیبی ضد تورک جهان با فاشیسم راسیست فارس این تلاش مقدس «به ظاهر» به شکست انجامید و ما فرزندان آن فداییان ملت تورک آزربایجان درصددیم که با ترمینهای موثرتر و نقشه ها و تاکتیکها و استراتژیهای سیاسی حساب شده ای تر از پدران و مادران فداییمان و پرهیز شدید از اشتباهات مهلک تاریخی آنها، استقلال سیاسی آزربایجان و آزادی ملت تورک خودمان را از اشغال و استعمار سیاه و ضدبشری فاشیسم راسیست ضد بشر فارس تضمین کنیم.

پس «مدیریت دوران گذار» فاشیستهای راسیست ضد تورک و ضد غرب و ضد غیرفارس و ضد بشر فارس دقیقا به معنی «مدیریت ملل غیرفارس» برای جلوگیری از رسیدن ملل غیرفارس ایران به آزادی و استقلال و خوشبختی بوده و هست؛ یعنی جلوگیری از آزادیخواهی و استقلال طلبی میلیونها انسان غیرفارس در ایران و خیانت به میلیونها انسان حق طلب، آزادیخواه و استقلال طلب غیرفارس. فاشیسم راسیست روباه صفت و هزارچهره فارس با انواع و اقسام نیرنگها و حرفهای شیرین و نیرنگبازانه و به کلی چرب و نرم و احمق فریب می کوشد سلطه و هژمونی سیاه و نژادپرستانه و ضد بشری عنصر فارس بر تمامی عناصر غیرفارس را به هر قیمتی که شده، تکرار و تاکید می کنیم «به هر قیمتی که شده» حفظ و تضمین کند و در این راه طبق همیشۀ تاریخ پر از نکبت و تعفنش، به انواع و اقسالم شیطنتها، رذالتها، خباثتها، خیانتها و جنایتها دست می زند و از هیچ گونه شیطنت، خباثت، خیانت، جنایت و رذالتی فروگذار نمی کند.

تاریخ نشان داده است که فاشیسم راسیست فارس برای حفظ این قدرت سیاسی و هژمونی و سلطه حاضر است «هر کاری» تکرار و تاکید می کنم «هر جنایت و خیانت و خباثت و رذالتی» انجام دهد. «قدرت سیاسی» آن قدر برای این عنصر نژادپرست شیرین است و در دهان کثیفش مزه کرده است و آن قدر از غارت کل سرمایه های مادی و معنوی، انسانی و غیرانسانی ملل غیرفارس به نفع عنصر فارس نفعهای ظالمانه برده و به حرام خواری و رانت خواری و نفت خواری و طلا خواری و مس خواری و بهتر بگوییم مفت خواری ضد انسانی عادت کرده اند، که برای حفظ این سلطه و قدرت و هژمونی نه تنها حاضرند از زنان، دختران، عروسهای خودشان بلکه از دبر و ماتحت خودشان هم بگذارند. تاریخ و واقعیت گواه ماست: تجاوز به فاشیستهای راسیست فارس اعم از ملا-سید و غیر ملا - سید در لژهای فراماسونری، تجاوز به ملا- سیدها در حوزه علمیه قوم (قم جعلی) و مشهد و غیره که «کپی برداری از لژهای مخفی فراماسونری» بوده و هست و امری رایج و مرسوم در این حوزه های ملا سید ساز بوده و هست، قوام السلطنه که علاوه بر وعده امتیاز نفت شمال ایران، زن زیبای خودش را یک شب پیشکش استالین کرد تا استالین از حمایت تورکهای حق طلب آزربایجان دست بردارد و بعدش کم مانده بود خودش بریند و بخورد تا گواهی بر دیوانگی اش باشد، همگی اینها نشان می دهد که ما با چه عنصر سیاس شگفت اعجوبه ضد بشری طرف هستیم. بارها گفته ام و باز هم می گویم و اگر لازم باشد هزاران بار دیگر خواهم گفت که ما، مبارزان راه آزادی و استقلال ملت تورک آزربایجان جنوبی و کل ایران، یعنی ما فعالان حرکت ملی ملت تورک در آزربایجان جنوبی و کل ایران و بهتر بگوییم ما مبارزان راه آزادی و استقلال ملل غیرفارس از اشغال و استعمار فاشیسم راسیست ضد بشر فارس، با ریاکارترین، مکارترین، هزارچهره ترین، نمک به حرام ترین، چاپلوس ترین، نان به نرخ روزخور ترین، فرصت طلب ترین، عقده ای ترین، کینه ای ترین، مغرض ترین، خطرناکترین، رذل ترین، منافق ترین، مزورترین، دروغگوترین، شیادترین، خائن ترین، خبیث ترین، جانی ترین، بی غیرت ترین، کثیف ترین، وقیح ترین، بی شرم ترین، متملق ترین، پلیدترین، ضد تورک ترین، ضد عرب ترین و ضد انسان ترین نوع نژادپرستی زندۀ جهان سر و کار داریم: نژادپرستی ایرانی یا پان ایرانیسم و یا به عبارت دقیق تر با پان فارسیسم؟!».

البته همین جا باید خاطرنشان کنیم که در رسانه های مطرح حرکت ملی آزربایجان بحث « نشستن و گفت و گوی حرکت ملی آزربایجان با اوپوزیسیون فارس در یک جا» مطرح بوده و هست:

http://www.araznews.org/fa/?p=52576

باید به این عزیزان خودمان که عقیده دارند که «فعالان حرکت ملی آزربایجان می توانند در نشستها و کنفرانسهای اوپوزیسیون پانفارس شرکت و با آنها گفت و گو کنند و این شرکت و نشست در یک جا عیبی ندارد و نسبت به اشخاص مانقورت خطرناکی چون حسن شریعتمداری، به عنوان یک تورک آزربایجانی نظر مثبتی دارند»، گوشزد کنیم که شرکت فعالان حرکت ملی آزربایجان در نشستهایی مانند نشست لندن و نیویورک فی نفسه ایرادی ندارد، اگر به معنی رساندن صدای بر حق حرکت ملی ملت تورک آزربایجان باشد. باید بگوییم که حرکت ملی آزربایجان با توجه به زیادی نفوس ملت تورک آزربایجان به تمامی ملل ایران، آن قدر قدرت و پتانسیل دارد که نیازی نیست که ما فعالان ملی آزربایجان در نشستی شرکت کنیم که در آن عنصر فاشیست راسیست مکار فارس دست بالا را دارد و در آن ترمنیهایی چون «ملت ایران» (بخوانید ملت فارس)، «حفظ تمامیت ارضی ایران» محور و مبنا و «پیش شرط» آن نشست است. اتفاقا تمام صحبت ما این است که اولا ایران سرزمین ملتها است نه ملت ایران و کلیتی به نام «ملت ایران» وجود ندارد و این ترمین ترمینی سیاسی فاشیستی-راسیستی تمامیت خواهانه قوم جعلی استعماری فارس است که قدرت و سلطه و هژمونی ناروای سیاسی نژادپرستانه و فاشیستی خود را بر تمامی ملل غیرفارس حفظ و تضمین کند. درباره پیش شرط «حفظ تمامیت ارضی ایران» نیز تمام حرف ما این است که دقیقا بعد از روی کارآمدن رضا پالانی توسط استعمار ضد بشر انگلیس، ممالک محروسه قاجار تبدیل به «امپراتوری استعماری فاشیستی راسیستی فارس ایران» شده است و حاکمیت فارس پهلوی و جمهوری اسلامی ایران کل سرمایه ها و ثروتهای مادی و معنوی ملل غیرفارس را به نفع عنصر فارس به غارت برده است و این غارت بی محابا صد سال تمام است که ادامه دارد و باید یک بار برای همیشه با قاطعیت جلوی این غارت استعماری ضد بشری را گرفت و «الان وقتش است» من، اوجالان ساوالان ضمن این که «نشست و گفت و گو با هر کس و هر تشکیلات و هر حزبی» حتی فاشیسم راسیست فارس را رد نمی کنم اما به صراحت می گویم که در نشستی که فاشیستیها راسیست فارس اعم از مجاهدین خلق و سلطنت طلب (بخوانید پهلوی طلب) و سکولار دموکرات و امثالهم به هر نحوی «بانی» آن هستند، شرکت فعالان حرکت ملی آزربایجان هیچ گونه نفعی جز ضرر مطلق برای ملت تورک آزربایجان ندارد. ما فعالان حرکت ملی در خارج از ایران خوب کار نکرده ایم. چون وقتی ملت تورک آزربایجان بزرگترین و پرجمعیت ترین ملت ایران هستیم و به نوعی «برادر بزرگ» محسوب می شویم، ما باید «بانی» نشستهای این چنینی باشیم و ما باید وظیفه هماهنگی و رهبری ملل غیر فارس ایران را بر عهده بگیریم و گرنه در نشستی که تمامیت ارضی ایران به عنوان خط قرمز و کلیتی جعلی، استعماری، نژادپرستانه، مغرضانه و ضدبشری به نام «ملت ایران» پیش شرط باشد، پیداست که سرود «ای ایران ای مرز پرگهر» و «ای ایران ایران» و «وطنم پارۀ تنم» مقدس محسوب خواهدشد و «بلند نشدن در هنگام پخش این سرودهای استعماری نژادپرستانه «گناه» محسوب خواهدشد:

https://iranglobal.info/node/74505

در حالی که کل حرف ما فعالین حرکت ملی آزربایجان این است که پانفارسهای راسیست فاشیست دقیقا از این کلمۀ «ایران» صد سال است بدترین و ضد انسانی ترین سوء استفاده ها را برای استعمار فکری و فرهنگی و سیاسی و مذهبی و اقتصادی و اجتماعی کل انسانهای ملل غیرفارس ایران و توجیه غارت کل هستی و سرمایه های مادی و معنوی ملت تورک آزربایجان و کل ملتهای غیرفارس ایران به نفع عنصر فارس کرده و می کنند. این توجیه دیگر که هر نشستی که سبب ناراحتی جمهوری اسلامی ایران می شود، لزوما به نفع ملت تورک آزربایجان است، نیز از اساس غلط است و چنان بی پایه است که خودم را بالاتر از آن می دانم که به چنین استدلال سستی پاسخ بدهم. دشمن دشمن ما لزوما دوست ما نیست. دوست ما آن است که ما و ملت تورک آزربایجان ما را همان گونه که هستیم (ملت تورک آزربایجان) به رسمیت بشناسد و قبول کند. این «A» و «الف» و پیش شرط گفت و گوی ما فعالان حرکت ملی آزربایجان با هر شخص و هر طیف و هر گروه و هر حزب و هر تشکیلات و هر سازمان سیاسی است. زبان مادری، هویت ملی تورکی و آزربایجانی ما و تمامیت ارضی آزربایجان اولین و ابتدایی ترین حق بشری و خط قرمز مطلق ماست، با این وصف کسی که «ملت ایران» و «حفظ تمامیت ارضی» را به عنوان خط قرمز و پیش شرط خودش تعیین می کند و انتظار دارد در برابر سرود استعماری نژادپرستانه «ای ایران ایران» و «وطنم پاره تنم» بلند شویم و صاف بایستیم و دست راستمان را روی قلبمان بگذاریم، باید بگوییم این نشستها به دلیل استعماری بودن و نژادپرستانه بودن از اساس «باطل» هستند و شرکت در چنین نشستهایی به منزله تایید استعمار فارسی و نژادپرستی فارس پرست است. استعمارگران غارتگر صلیبی و به نمایندگی این استعمارگران عنصر فارس، دویست سال است از نام ایران به نفع قوم فارس سوء استفاده سیاسی استعماری می کنند و کل نوشته های ما در تنقید چنین پارادایم و گفتمان نژاپرستانه ای است. حالا چگونه می توانیم با تایید چنین نشستهایی کل جهان بینی ضداستعماری بشردوستانه خودمان را زیر پا بگذاریم؟

آری! این حرف که عدم مذاکره اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران به معنی ادامه بقای این رژیم ضدبشری است، درست است ولی وقتی ما فعالان حرکت ملی در نشستی شرکت کنیم که نتیجه اش از آغاز و از همان پیش شرطهای استعماری و سرود «ای ایران» و «وطنم پاره تنم» مشخص است و در حالی که مجاهدین خلق و سلطنت طلبها در قبال ملت تورک آزربایجان موضعی به مراتب بدتر و نژادپرستانه تر و ضدبشری تر و جنایتکارتر از جمهوری اسلامی دارند، این نشستها چه سود و چه فایده ای برای ملت تورک آزربایجان دارد. آری! ما می خواهیم فعالان حرکت ملی آزربایجان، در حالی که این حرکت قدتمندترین و موثرترین حرکت کل ایران است، دقیقا «از موضع قدرت و در موضع قدرت» خودشان نشستهایی بر پا کنند و به عنوان بانی و مجری و بیانیه دهنده در نشستها شرکت کنند، نه به عنوان نمایندگان ضعیف در حاشیه و در موضع ضعف در برابر فاشیسم راسیست فارس. اگر این نشستها مورد تایید ملت تورک آزربایجان و مخصوصا حرکت دانشجویی آزربایجان بود، آزربایجان در اعتراضات جنبش سبز در سال 1388 شرکت می کرد؛ در قیام دی ماه 1396 شرکت می کرد. به راستی چرا از قیام 20 تیرماه 1378 تبریز جنبش ممتاز دانشجویی حرکت ملی آزربایجان راه خودش را از فاشیسم فارس به کلی جدا کرد؟ معلوم است. چون به خوبی فهیمد که این فکر که فاشیسم فارس در جمهوری اسلامی ایران خلاصه و منحصر می شود، از اساس غلط است و دشمن دشمن ما همیشه دوست ما نیست. چه بسا دشمن دشمن ما خطرناکتر، فاشسیت تر، راسیست تر و جانی تر از دشمن ما باشد. در مورد مجاهدین خلق و پهلوی طلبها ما یقین داریم که اینها بسیار بسیار بسیار خطرناکتر، راسیست تر، فاشیست تر، خبیث تر، جانی تر، خائن تر از جمهوری اسلامی ایران بوده و هستند. ما فعالان حرکت ملی آزربایجان مخصوصا جنبش قدرتمند و ممتاز دانشجویی حرکت ملی به صراحت می گوییم که شرکت فعالان محترم حرکت ملی آزربایجان از قبیل دکتر فرزاد صمدلی و دکتر ضیا صدرالاشرافی در نشستهای مانند «شورای مدیریت گذار» (بخوانید شورای مدیریت ملل غیرفارس ایران برای گذر فاشیسم فارس از گذار جمهوری اسلامی ایران!) ایرادی ندارد، ولی این بزرگان، هیچکدام نه نماینده حرکت ملی آزربایجان هستند و نه هیچکدام از احزاب و تشکیلاتهای حرکت ملی آزربایجان را نمایندگی می کنند. این دو بزرگوار به تشخیص و صلاحدید شخصی و فردی خودشان در این نشست شرکت کرده اند؛ که طبق اصل اصیل دموکراسی و حقوق بشر آزادند که شرکت بکنند یا نکنند؛ ولی تورک بودن و آزربایجانی الاصل مانقورتی چون حسن شریعتمداری و فعالان حرکت ملی آزربایجان، چون دکتر فرزاد صمدلی و دکتر ضیا صدرالاشرافی به هیچ وجه دلیلی برای تایید نشستهایی چون لندن و نیویورک از طرف ملت تورک آزربایجان یا حرکت ملی آزربایجان نیست. ما چنین اشخاصی را با تمام احترامی به شخصیت، تلاشهای صادقانه و مبارزه ایشان داریم، هرگز نماینده حرکت ملی آزربایجان و ملت تورک آزربایجان نمی دانیم و در اصل هم نیستند.

خوب معلوم است که این همه دغدغه و اضطراب و بهتر و دقیق تر بگوییم شکم درد و دل پیچۀ فاشیستهای راسیست پانفارس (اعم از انواع مختلفش، مجاهد خلق، پهلوی طلب، کوروش پرست، لنین پرست، استالین پرست، مائو پرست، علی پرست، حسین پرست و ...) برای «مدیریت دوران گذار» و «تاسیس مجلس موسسان» و نوشتن «قانون اساسی» (لابد شبیه قانون اساسی ضد تورک و ضد آزربایجان مشروطه و قانون اساسی ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران با لعابی از کلمات احمق فریب دموکراسی و سکولاریسم و لائیسیته و ...)، و پستان به تنور چسباندن استعمار صلیبی غرب، مخصوصا انگلیس (بی بی سی فارسی/ من و تو) و آمریکا (صدای آمریکا) برای این فاشیستهای راسیست دست پرورده اش، همه فقط و فقط و فقط برای حفظ سلطه و هژمونی و قدرت مطلق سیاسی عنصر فاشیست راسیست ضدبشر فارس بر کل ملتهای غیرفارس و مخصوصا ملت تورک آزربایجان (بزرگترین و تاثیرگذارترین ملت ایران) در ایران بوده و هست و منظور و غرض استعمارگران صلیبی تضمین غارت سرمایه های مادی و معنوی کل ملل غیرفارس ایران و پیشگیری از رسیدن آزادیخواهان و حق طلبان ملل غیرفارس به آزادی و استقلال سیاسی از اشغال و استعمار سیاه و ضد بشری فاشیسم راسیست فارس بوده و هست.

ما آزادیخواهان و حق طلبان و استقلال طلبان ملت تورک آزربایجان و کل ایران همین جا به این فاشیستهای راسیست ضد تورک، ضد آزربایجان، ضد عرب، ضد غیرفارس و ضد بشر می گوییم ایران امپراتوری استعمارگر و فاشیستی ضد تورک، ضد عرب، ضد غیرفارس و ضد بشر محکوم به اضمحلال، نابودی، تجزیه و فروپاشی است. مرزهای این امپراتوری ضد بشری نه تنها مقدس نیستند، بلکه اهریمنی و شیطانی و نژادپرستانه و ضد بشری هستند و باید و باید و باید این امپراتوری استعمارگر سلطه گر ضد بشری نابود شود تا ملت تورک آزربایجان و کل ملل غیرفارس ایران به استقلال سیاسی درون مرزهای ملی خودشان و آزادی از شر اشغال و استعمار سیاه و مرکب فاشیسم راسیست ضد بشر فارس برسند.

در زمینه گفتمان و گفت و گو و دیسکورس با فاشیستهای راسیست پانفارس چه چپی و چه راستی، چه مجاهد خلق و چه پالانی طلب پالانی پرست، چه لیبرال چه کمونیست، چه مذهبی، چه ملی، چه ملی- مذهبی، چه دموکرات، چه سکولار دموکرات، چه طرفدار فدرالیسم (که در اصل دامی تزیین شده دیگری برای تضمین ادامه اشغال و استعمار سیاه فاشیسم راسیست ضد تورک، ضد آزربایجان، ضد عرب، ضد غیرفارس و ضد بشر است)، با ما فعالین حرکت ملی آزربایجان باید یک بار به صورت قاطعانه بگوییم که فاشیستهای راسیست در این صد سال سیاه بارها و بارها و بارها صورت و سیرت نژادپرستانه فارس پرست، ضد تورک، ضد آزربایجان، طرفدار تروریسم و فاشیسم ضد تورک و ضد آزربایجان ارمنی پرست و کورت پرست و ذات خائن و خبیث و جانی ضد بشر خودشان را «عملا» و «به انحای مختلف و متنوع» به صورت عینی و ملموس و کانکریت به اثبات رسانیده اند و دل ما را خون کرده اند، هیچگونه، تکرار و تاکید می کنیم «هیچگونه» گفتگویی و سازشی از طرف هر فعال ملی آزربایجان، هر که باشد، تکرار و تاکید می کنیم «هر که باشد» با این اشخاص یا طیفهای نژادپرست فاشیست ضد تورک و ضد آزربایجان ذاتی، برای ما فعالین حرکت ملی آزربایجان نه تنها فاقد اعتبار بوده و هست، بلکه هر گونه سازشی با این ضد انسانهای نژادپرست فاشیست، خیانت عظمی به ملت تورک آزربایجان و کل ایران محسوب شده و خواهدشد و جزای خیانتکار به ملت تورک آزربایجان معلوم است. این هشدار را به بعضی از فعالان «معلوم الحال» حرکت ملی آزربایجان دادیم تا به درستی و عمیقا یک برای همیشه درک کنند و بفهمند که این حرکت مقدس ملی آزربایجان که به یمن و به بهای هزاران هزار شهید و زندانی شده و شکنجه شده و در به در به این مرحله رسیده است، «صاحبان» خودش را دارد و نمی توانند با دشمن ذاتی ملت تورک آزربایجان، طبق همیشه تاریخ، سازش خیانت آمیز دیگری بکنند و سلطه و هژمونی عنصر فاشیست راسیست فارس را دوباره با عوام فریبی تضمین کنند. نه، هزاران بار نه، دیگر هرگز و هرگز و هرگز اجازه نخواهیم داد. همین جا یک بار برای همیشه می گوییم که تنها چاره ملت تورک آزربایجان و کل ایران و کل ملتهای غیرفارس در ایران فقط و فقط و فقط «آزادی و استقلال» از اشغال استعمار سیاه و ضدبشری فاشیسم راسیست فارس بوده و هست و ما فقط و فقط و فقط در راه رسیدن ملت تورک آزربایجان و کل ایران به همین آزادی و استقلال مبارزه می کنیم و بس.

به امید آزادی و استقلال ملت تورک آزربایجان و کل ایران و کل ملل غیرفارس ایران از اشغال و استعمار سیاه و ضد بشری فاشیسم راسیست ضد بشر فارس

اوجالان ساوالان- جمعه 12 مهرماه 1398- 4 اکتبر 2019- 5 صفر 1441