اخیرا در برنامه "گوندم ماساسی" که با حضور آقایان صادق عیسی بی لی، مهدی نعیمی و احمد هاشمی برگزار شد به موضوع "سولدوز اولایی و گونئی آذربایجاندا کوردلشمه سیاستی" پرداخته شد. در همین برنامه از طرف آقای هاشمی اشاره درستی به آسیمیلاسیون در مناطق جنوبی تر آذربایجان یعنی همدان، مرکزی، قم و قزوین شد . گرچه متاسقانه این مساله، مساله همه آذربایجان است لیکن به دلیل همجواری این استانها با مناطق فارس نشین از طرفی و دورافتادن از مرکز آذربایجان از طرف دیگر، آسیمیلاسیون در این مناطق با شدت و سرعت بیشتری در جریان است. در کمال تاسف دوری این استانها از مرکز آذربایجان تنها در بعد مسافت اتفاق نیفتاده بلکه باعث دوری از رویدادهای فرهنگی - هنری حوزه زبان تورکی شده است و درست مانند کودکی که از مادرش دور افتاده، در نبود او تحت تاثیرو بلکه بهتر است بگوییم تحت سیطره همه جانبه، آگاهانه و عامدانه حوزه زبانی و فرهنگی قومیت حاکم قرار گرفته است. اینکه می گویم همه جانبه به این دلیل است که اگر در آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و زنجان حداقل فضای استانی و درهمان سطح محلی و منطقه ای، اجازه عرض اندام به زبان و فرهنگ تورکی رامی دهد این حق ابتدایی و طبیعی به بهانه های واهی پایمال شده و می شود. طبعا در چنین شرایطی آسیمیلاسیون سهل و ساده تر اتفاق می افتد. وقتی آثار هنری و فرهنگی خودی در دسترس نباشد، یک نوجوان به سمت و سوی آنچه در دسترس و دراختیار است کشیده می شود و به این ترتیب «هویت» برمبنای آنچه غیرخودی است شکل می گیرد. صد البته قصد ندارم سلب مسئولیت کنم لیکن هدفم صرفا نوعی آسیب شناسی بر اساس واقعیت موجود، برای رسیدن به راه حل است.

در برنامه مذکوراشاراتی هم به راهبرد «تقویت قدرت بازدارندگی» از طریق مشخص کردن مرزها در خصوص مساله کردها شد. قصد دارم همین جا از این موضوع استفاده کنم ویادآوری نمایم ابزار فرهنگ و هنر و زبان و ادبیات خود عامل مهمی است در جهت مشخص و متمایز کردن سرحدات. بی شک قدرت بازدارندگی در حوزه زبان و فرهنگ هم بطور کلی بسیار مهم است هم در شرایط کنونی و با امکانات امروزی ما حائز اهمیت بیشتری است. پس چرا باید از این مهم غفلت ورزید و آنرا نادیده گرفت ؟ درخصوص استان همدان واقعیت این است که اقلیت فارس این استان ، همه امکانات فرهنگی و به ویژه شبکه استانی صدا و سیما را در اختیار دارد چنانکه اگر برای حفظ وجهه استانی و محلی بودن این شبکه، مجالی به لرها بدهد هیچ مجالی به تورکهای استان که جمعیت غالب آن نیز هستند، نمی دهد. از طرف دیگرحتی اگر چنین فضایی وجود داشته باشد، در همدان و فکر می کنم در قزوین و مرکزی و قم هم، به دلیل دهه ها محرومیت، هم تعداد هنرمندان هم بضاعت هنری در حوزه زبان و فرهنگ تورکی آنچنان غنی و توانمند نیست که قادر باشد نوجوان امروزی را جلب و جذب نماید. جای تعجب نیست اگر در چنین شریطی یک نوجوان تورک همدانی، ساوه ای ... که در جستجوی هویت هم هست و از طرفی با تحقیر سیستماتیک مواجه است و از طرف دیگر هیچ خوراک فکری و فرهنگی برای تعریف هویت و ارضای حس غرورش ندارد، تحت تاثیرزبان و فرهنگ غیر قراربگیرد. برای نوجوان تورک این مناطق هیچ امکانی برای تماشای تئاتر و نمایشنامه و کنسرت تورکی وجود ندارد پس چگونه می توان از او توقع داشت تحت تاثیر فرهنگ دیگری قرارنگیرد، تعلق خاطرش به زبان و فرهنگ آبا و اجدادی را حفظ کند و آسیمیله نشود. به عنوان مثال در حوزه موسیقی ـ که از قضا در شمول تاثیرگذارترین و جذابترین حوزه ها بطور کلی و بخصوص برای نوجوانان است ـ درست یا غلط ناگزیریم بپذیریم نوجوان و جوان امروزی لذت زیادی از موسیقی آشیقی نمی برد و اگر هم ببرد در کنارش به سبکهای دیگر موسیقی نیز احتیاج دارد در حالیکه آنچه برای مثال در همدان وجود دارد اغلب موسیقی آشیقی نیمه جانی است با مخاطبان محدود. تجربه های گاه و بیگاه و متاسفانه معدود نشان داده هروقت در گوشه کنار استان همدان برنامه ای تورکی در حوزه موسیقی و رقص توسط هنرمندانی حرفه ای از تبریز و … اجرا شده، با استقبالی کم نظیر مواجه بوده است. اجرای رقص گروه تبریزی داغلار در شهر بهار طی دو سه شب و به گمانم در تابستان سال ۱۳۹۵. موضوع جالب بعد از اتمام برنامه درخواست تعداد زیادی از مردم از گروه بود برای دریافت شماره تلفن جهت دعوت در مراسم هایشان ... و اما شاید سوال شود چرا اینگونه برنامه ها ادامه پیدا نکرده است؟ به این دلیل که «هزینه های بالا» درشرایط فقدان حمایتهای دولتی و نبود اسپانسر، همواره مانع بزرگی است که تلاش فعالان را با بن بست مواجه کرده و می کند.

اگر بپذیریم قدرت بازدارندگی ضرورتی انکارناپذیر دارد و قبول کنیم که شکل مهمی از آن بازدارندگی فرهنگی است، نباید از سرمایه گذاری فرهنگی در این استانها غفلت کنیم چرا که در این صورت تنها نتیجه اسف باری که عاید خواهد شد کوچک شدن مرزهای اذربایجان است. حقیقت این است که مجال اندک و فرصت کوتاه است . اگر کودک و نوجوان امروز در این مناطق نمی تواند به تورکی تکلم کند و فقط میتواند بفهمد، نوجوان فردا حتی قادر به فهم زبان مادری اش نخواهد بود. اگر هدف نجات آذربایجان و نجات زبان و فرهنگ تورکی است انتظار می رود فعالان این عرصه قبل از آنکه دیر شود اقدام به برنامه ریزی برای این امر مهم و حیاتی کنند و مانع از دست رفتن این مناطق شوند. این اقدامی است نه صرفا برای حفظ همدان و قم و ساوه و قزوین ...، بلکه اقدامی است برای حفظ کل آذربایجان که می تواند با حمایت معنوی از شاعران و هنرمندان این استانه، برگزاری کنسرتها و برنامه های رقص و موسیقی تورکی، نمایشگاهها و جشنواره هایی به بهانه های مختلف از قبیل جشنواره اقوام، صنایع دستی، غذاهای محلی ... و شاید مهمتر از همه برگزاری تورهای گردشگری در سطحی وسیع، زمینه را مهیا کند برای نیل به دو هدف: 1- ایجاد عشق وعلاقه به زبان و فرهنگ تورکی و در نتیجه ایجاد حس غرور و افتخار در جهت ترمیم هویتی که زخم خورده یا استحاله یافته است. 2- ایجاد حس وحدت و پیوستگی و یگانگی با مناطق شمالی تر آذربایجان یعنی آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و زنجان واطمینان ازامکان اتکا به آن در موقعیتهای حساس و سرنوشت ساز.

علیرغم میلم برای طولانی شدن این نوشته ناگزیرم به این نکته نیز اشاره کنم که همدان که در جنوبی ترین منطقه آذربایجان واقع شده و ازسمت غرب با استانهای کرمانشاه و سنندج همسایه است به انحاء مختلف مورد هجوم کردهاست؛ چه آنهایی که برای ادامه تحصیل می آیند و دیگر بازنمی گردند و با روندی رو به افزون درمناصب دولتی تا سطوح بالا مشغول به کار می شوند؛ چه آنها که با خرید یا اجاره واحدهای تجاری برای فروش اجناس قاچاق شغلی برای خود دست و پا می کنند؛ چه آنها که به عنوان کارگر فصلی یا به عنوان مسافر وگردشگربه ویژه در فصل تابستان وارد استان می شوند. به نظر میرسد بیشترین مسافران گردشگری همدان از این دو استان وارد می شوند. این را به وضوح از پلاک ماشینها می توان تشخیص داد. تلاششان هم براین است که به اشاعه فرهنگ کردی از طریق موسیقی بپردازند هم از طریق آنهایی که در مجالس عروسی می نوازند هم به واسطه کسانی که درشبکه استانی صدا و سیما نفوذ پیدا کرده اند. به ویژه که پشتوانه همراهی و همنوایی جمعیت لر استان را نیز دارند. و همه اینها در حالیست که کمترین گردشگر از استانهای آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل و حتی زنجان وارد همدان می شوند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل …!

همدان - باهار

14 ارديبهشت 1399