در دهه های اخیر،احیای سرمایه داری در کشورهای سابقا سوسیالیستی – در شوروی در اوایل دهه پنجاه و در چین به دنبال مرگ مائو- و بحران بی سابقه ای که جنبش کمونیستی در ایران و دیگر کشورهای جهان سال هاست با آن مواجه می باشد، سبب شده است که مساله ملی در ایران چند ملیتی به مساله اصلی گروه هائی از روشنفکران متعلق به ملت های غیر فارس، مبدل گردد. هر قدر کمونیسم و اندیشه های چپ به حاشیه رانده میشود ، نظرات ملی گرایانه، جای خالی را پر میکند و ناسیونالیسم بر انترناسیونالیسم، چیره میشود. ستم دیرپای ملی که طی ده ها سال ملت های غیر فارس ایران یعنی بیش از نصف اهالی این سرزمین پهناور از آن رنج میبرند، به تمایلات و اشتیاق ملی در بین جوانان ترک و کرد وعرب و بلوچ، دامن می زند. رژیم استبدادی جمهوری اسلامی با ادامه سیاست های شوونیستی و ستمگرانه در حق   ملت های غیر فارس، مدام دامنه رنجدیدگی و نارضایتی در بین آحاد اهالی این ملت ها را، گسترده تر میسازد. سرکوب جنبش های دموکراتیک و حق طلبانه ملت های غیر فارس، توهین به این ملت ها در نشریات و رسانه های تحت سانسور و اعدام وترور بیشماری از مبارزین کرد و عرب و بلوچ ، نتیجه منطقی اش چیزی جز تشدید خشم و نارضایتی در بین ملت های تحت ستم، نه می تواند باشد. در این میان بورژوازی ملت های غیر فارس و قدرت های امپریالیستی نیز ساکت نه نشسته و به قول معروف، از آب گل آلود، ماهی میگیرند.                                                

             +++++

مدت هاست در میدان های ورزشی از طرف تماشاگران مسابقات تیم های مختلف، شعار های نسنجیده و نادرستی علیه این یا آن ملت داده میشود. شعار های ناهنجار و غیر قابل قبول اخیر هواداران تیم تراکتور سازی در بازی با تیم استقلال را باید در ردیف نفاق ها و بد و بیراه گوئی های سال های اخیردر مسابقات فوتبال، جای داد. فارس، ترک را میکوبد و ترک، به فارس ها فحش و ناسزا تحویل میدهد و رژیم هم به این دعوا ها دامن میزند تا ملت های مختلف ایران را به جان هم انداخته، بهره برداری کند. درپهنه وسیع ایران، سال ها سال، ترک و فارس وبلوچ و .... در کنار هم روزگار به سر برده، همسایه دیوار به دیوار همدیگر بوده، د ر آینده نیز چاره ای جز این ندارند که در مجاورت یکدیگر، زندگی کنند. دوستی واحترام متقابل بین ملت های مختلف ساکن ایران، بدون تردید به سود اکثریت عظیم زحمتکش این ملت ها، می باشد.

           +++++

چهل سال تمام است سرتاسر ایران با بیش ازهشتاد میلیون جمعیت ، اسیر چنگال رژیم خون آشام چپاولگری است که زالو صفت از خون زحمتکشان ترک و کرد و فارس و.... ارتزاق می کند. استثمار کارگران درایران تحت سلطه رژیم جمهوری اسلامی، بس عنان گسیخته و بیرحمانه است . کارگران متعلق به ملت های غیر فارس نه تنها از جانب سرمایه داران ملت غالب، بلکه توسط سرمایه داران خودی نیز مورد ستم و استثمار قرار میگیرند. در رابطه با استثمار و ستمدیدگی، فرقی که بین زحمتکشان ملت های تحت ستم و ملت غالب وجود دارد در این است که ستم ملی بر ستم طبقاتی تاثیر گذاشته، آنرا تحمل ناپذیرترهم میسازد. بهمین دلیل است که فقر و بیکاری و بی خانمانی در بین ملت های غیرفارس، دامنه وسیع تری دارد. اما آنچه کارگران و زحمتکشان ملت های غیر فارس و ملت غالب را بهم پیوند میدهد، همانا این واقعیت ملموس است که همه آنها از جانب سرمایه داران بومی و غیر بومی، مورد استثمار بیرحمانه قرار گرفته و در مبارزه علیه ظلم و استثمار،هم زنجیر و هم سنگر میباشند.                                                    

                   +++++

این یک واقعیت است که مبارزه علیه ظلم و استثمار سرمایه داران خون آشام، ستم ملی و هرستم و اجحافی که در ایران وجود دارد، با امر سرنگونی رژیم آزادیکش جمهوری اسلامی، گره خورده است. بدون سرنگونی این رژیم سرکوب و کشتار، نه اکثریت اهالی کشور که عبارت از کارگران و توده های زحمتکش میباشند از بند استثمار رها میگردند و نه به ستم دیر پای ملی و دیگر ستم های موجود در جامعه اسیر و دربند کنونی، پایان داده میشود. این رژیم ارتجاعی که چهل سال تمام است آزادی را در ایران به زنجیر کشیده ، دشمن بی امان کارگران و زحمتکشان متعلق به کلیه خلق های ساکن ایران، اعم از آذربایجانی، فارس، بلوچ ، کرد و عرب میباشد.

رژیم مذهبی حاکم، رژیم شوونیست آزادیکشی است که در طول چهل سال گذشته، به تبعیت از رژیم استبدادی شاه، زبان فارسی را با زور و قلدری به ملت های غیر فارس ایران تحمیل کرده و بیش از چهل ملیون تن اهالی   متعلق به ملت های غیر فارس را از تحصیل به زبان مادری و دخالت در امور داخلی خود، محروم ساخته است. برای سرنگون ساختن سلطه جنایت کارانه این رژیم تا دندان مسلح، نیروی بخشی ازاهالی محروم و زحمتکش کشور یا زحمتکشان برخی از ملتهای ساکن ایران بهیچ وجه کافی نیست. تنها و تنها از طریق اتحاد و همبستگی رزمجویانه توده های محروم و زحمتکش سرتاسر کشور میتوان و باید رژیم آزادیکش جمهوری اسلامی را محو و نابود ساخت.                                  

                 +++++

در مبارزه در راه رهائی از چنگال ظلم و استثمار و ایجاد جامعه ای که در آن، حاصل کار و تلاش توده رنج و زحمت به جیب گشاد مشتی سرمایه دارغارتگر سرازیر نشود، کارگران و زحمتکشان متعلق به کلیه ملت های ساکن ایران، چاره ای جز اتحاد و بهم پیوستگی ندارند . اگر قدرت عظیم کارگران و توده های زحمتکش ایران، اعم از فارس، ترک، بلوچ و .... در رویاروئی با رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی بهم پیوسته و متحد نباشد، گسستن زنجیر های اسارت و بردگی و استقرار جامعه ای آزاد و دموکراتیک که در آن از ستم و استثمار طبقاتی، ستم ملی و دیگر ستم ها نشانه ای وجود نداشته باشد ، امکان ناپذیر خواهد بود. خیزش های طوفانزای توده های به پا خاسته در ابان ماه امسال که در آن، صد ها هزار تن از مبارزین، قهرمانانه سلطه پوشالی رژیم ضد مردمی را به مبارزه طلبیدند، نشان دهنده این واقعیت است که پیکار خونین توده های زحمتکش ایران علیه رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی در حال شکوفائی و اعتلا می باشد . دیری نخواهد گذشت که این رژِیم جنایت کار با همه جناح های مرتجع آن، به دست توده های محروم و زحمتکش، به زباله دان تاریخ افکنده خواهد شد.        

           +++++

اگردر فردای سرنگونی این رژِیم کشتار و جنایت، رژیم سرکوبگر و آزادیکش دیگری سر کار بیاید، در چنین صورتی نه تنها مشکل ملی بلکه هیچ مشکل اساسی در ایران، حل نخواهد شد و توده های به پا خاسته ازمبارزات دلیرانه خود، حاصل و بهره ای نخواهند برد. الترناتیوهای بورژوائی، هر کدام بر اریکه قدرت سوار شوند، بر خلاف وعده و وعید های   فریبنده، به مثابه رژیم های تمامیت خواه، همچون رژیم های شاه و جمهوری اسلامی، به فریاد های حق طلبانه ملتهای غیر فارس در زمینه رفع ستم ملی، با زور و سرکوب، پاسخ خواهند داد. درچنین صورتی، بورژوازی ملت های تحت ستم، زحمتکشان این یا آن ملت را به دور شعارهای پر زرق وبرق خود گرد آورده و خواست های به حق این ملت ها را به وسیله ای جهت کسب قدرت سیاسی، مبدل خواهند کرد. در این میان چیزی که در سرتاسرایران حل نشده باقی خواهد ماند ، همانا امررهائی کارگران و زحمتکشان یعنی اکثریت عظیم اهالی کشور از بند استثمار سرمایه داری خواهد بود. تنها راه پایان دادن به ستمدیدگی و استثمار توده های زحمتکش، تنها راه استقرار دموکراسی و آزادی واقعی در ایران، تنها راه رفع ستم ملی در این کشور چند ملیتی، به قدرت رسیدن حکومتی انقلابی و دموکراتیک مدافع منافع کارگران و زحمتکشان در فردای سرنگونی سلطه جنایت کارانه رژیم جمهوری اسلامی می باشد. ایجاد جامعه ای دموکراتیک و آزاد و آباد وحل ریشه ای مشکلات عظیم اجتماعی تنها به دست توانای چنین حکومت انقلابی میتواند عملی گردد.                                                          

           +++++

در شرایط ایحاد دموکراسی واقعی در کشور، ملت های ساکن در ایران، این حق را خواهند داشت که سرنوشت خود را به دست خود، تعیین کنند . اگر ملتی از این ملت ها، خواهان جدائی و تشکیل دولت خودی باشد، با در نظر داشتن اصل حق تعیین سرنوشت ملل ، قادر خواهد بود با برگزاری رفراندم و همه پرسی و کسب توافق و تمایل اکثریت نصف بعلاوه یک افراد ملت، به این خواست دموکراتیک خود، جامه عمل بپوشاند. آن ملت ها هم که میخواهند در کشور واحدی در کنار هم زندگی کنند، همه دارای حقوق مساوی خواهند بود . هیچ ملتی بر ملت دیگر، هیچ زبانی بر زبان های دیگر، برتری و امتیاز، نخواهد داشت. در مدارس هر ملتی، از کودکستان گرفته تا دانشگاه، زبان اصلی تدریس، زبان مادری خواهد بود. در این کشور کثیر المله، زبان یا زبان های ارتباطی به منظورایجاد پیوند های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، با مراجعه به آرای عمومی آحاد ملت های ساکن در کشور، تعیین خواهد شد.

     پایان               آذر ماه 1398