در تمام پیکر ها و پیکره های انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وجود انگل ها امری محرز و غیر قابل اجتناب می باشد. انگل ها همانطور که در بدن انسان ساکن شده درون بافت ها و اندام ها رشد و ارتزاق کرده و بیماری ایجاد می کنند، یا در اجتماعات انسانی لابلای طبقات مختلف جامعه می لولند و جز مصرف و زباله پراکنی کار دیگری ندارند، در ارگانیزاسیون ها و فعالیت های مختلف دیگر نیز همیشه حضور داشته موجب هم زیستی های موازی ولی گاه خطرناک می گردند. به ویژه در حرکات و فعالیت های سیاسی این جریانات موازی در کنار محور اصلیِ حرکت جا خوش کرده و با نیرو گرفتن از آن جریان اما در جهت تضعیف و نابودی آن حرکت می کنند.

آنچه نباید از نظر دور بماند این است که در جریانات سیاسی به دلیل وجود ذره بین های سنجشی حساس تنها نیروهایی می توانند چنین جریانات موازی ایجاد کنند که از یک طرف در حاشیه محور اصلی حضور داشته و به نوعی خود را به آن چسبانده باشند و از طرف دیگر از سوی نیروی حاکم و مکانیزم های مربوطه ی آن تقویت شوند. از این روست که گاه و بیگاه هم زمان با خیزش حرکات ملی آنجا که جریان نیرومند و غیر قابل مهار به نظر می رسد و دخالت مستقیم نیروهای حاکم می تواند موجب آگاهی مردمی و آگاه شدن طبقات در طیف وسیع باشد، انگل ها سر برمی آورند تا حرکت را از درون تضعیف کرده توجه و تمرکز را به جهتی کاملا مصنوعی و موقتی جلب کنند.

از این رو است که هم زمان با سفر روحانی به تبریز و مطرح شدن مورد مطالبات، مسئله کارت قرمز مطرح می شود و های و هوی های متعاقب آن... و از این رو است که هم زمان با خارج شدن جناب ترامپ از توافق هسته ای جریانات مشکوک نمایشگاه تهران و غرفه آذر تورک پیش کشیده می شود و ساز و دهل الظاهر من الشمس آن...

و هم از این رو است که اسم تاوریژ ورد زبان ها می شود و فردی که اصالتا ترک تبریز است تروریست کرد شناسانده می شود و حالا باز و همچنان و دوباره هم از این رو است که زمزمه و پچپچه های به تبریز آمدن جواد طباطبایی انگل وار می پیچد و می چسبد به دامن همان روشنفکران چسبیده به محور حرکت ملی تا دغدغه ای بسازند و در بوق و کرنا کنند تا مشکلات و مسائل اصلی مربوط به بحران های اخیر و بسیار خطرناک به پس زمینه هل داده شود و دو روز بعد هم بساط شان را جمع کنند و منتظر بازی بعدی یا فرمان بعدی، کسی چه می داند؟ فقط همین را بدانیم کافیست که چرا این انگل بازار هر بار آن جا که حرکت ملی می رود تا اقدامی موثر شکل دهد، به پا می شود؟ همین که آن قدر بتوانیم ببینیم و بیندیشیم تا گولِ قُول و قرارِ غول های بادکنکی را نخوریم، خود قدم بزرگی است، صد البته اگر خواهان برداشتن اش هستیم.