به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 206 ، مرداد ماه 1395

مدتی است که فردی به نام نوری زاد که از عوامل رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بوده و در همه فجايعی که جمهوری اسلامی از آغاز شکل گيری اش انجام داده ، نقش داشته و از آن ها آگاه بوده از در مخالفت ظاهر شده و در تلاش است تا با برخی ادا و اطوارهای به اصطلاح مخالف سياست های حاکم، خود را داخل نيروهای اپوزيسيون جمهوری اسلامی جا بزند. در همين راستا او که زمانی از عزيز کرده های ولی فقيه جنايتکار جمهوری اسلامی بود ، حال در لباس يکی از مخالفين جمهوری اسلامی با ترفندهای گوناگون می کوشد مردم را فريب داده و خود را مخالف جا بزند تا به اين وسيله بتواند روش های سترون خود را تبليغ کند و ایده های مسمومش را به خورد توده ها و به ویژه جوانان بدهد. وی که به دليل نزديکی اش با سردمداران رژيم از جمله ولی فقيه جنايت کار از اکثر جنايات و فجايع  آنان آگاه می باشد ، در تداوم عوام فریبی های خود در مصاجبه ای مدعی شده که گويا تا سال ۸۸ از آدمکشی ها - دزدی ها و دروغ پردازی ها و هزاران جنایت ديگر رژیم بی اطلاع بوده و شرمنده مردم است که فرزندان شان اعدام شده اند و ثروت مردم به چپاول رفته است. اين دروغ ها در شرايطی بيان شده که در دهه ۶۰ ، جمهوری اسلامی هر روز کارگران و ستمديدگان و جوانان انقلابی را دسته دسته می کشت و اخبار اعدام های خود را در روزنامه هايش هم منعکس می کرد و سعی می کرد جنایات خویش را نمایش هم بدهد تا در دل مردم مبارز ایجاد رعب و وحشت نماید. جالب است که به رغم چنين دروغ آشکاری ، باز هم  اين به اصطلاح مخالف جمهوری اسلامی مدعی است از سال ۸۸ جنايات رژيم را فهميده اما با اين همه باز هم خواهان اصلاح رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی می باشد. آن هم در شرايطی که جمهوری اسلامی در ۳۸ سال گذشته با وضوح تمام نشان داده که اصلاح پذير نيست. البته اصلاح ناپذيری جمهوری اسلامی واقعيتی است که اکثريت مردم ما آن را در طول زندگی تجربه کرده و به آن باور دارند. به همين دليل هم مردم مبارز و آگاه ما بخوبی می دانند افرادی مانند نوری زاد ها و... فقط برای حفظ منافع خود و محافظت از دولت های حاکمه هستند که پز مخالف گرفته اند.

واقعيت اين است که از بدو روی کار آمدن رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی  همواره شاهد تلاش های دار و دسته های مختلف اين رژيم جهت فريب توده ها بوده ايم. افرادی مانند بازرگان ها، بنی صدرها، قطب زاده ها و... امروز در ادامه همان تلاش ها ، ما شاهد تبليغات حجاریان ها، گنجی ها، سازگارا ها، فرخ نگهدار ها و نوری زاد ها هستيم که با دروغ و ريا می کوشند توده ها را فریب داده و آن ها را به اصلاح رژيم اصلاح ناپذير جمهوری اسلامی دلخوش کنند. روشن است که قصد آن ها در اين فريب کاری اين است که قادر شوند مبارزات توده ها را به انحراف کشانده و نظم ضد مردمی حاکم را چند صباحی بيشتر حفظ کنند. تلاش برای پیشبرد این سیاست در شرايطی ست که همه اوضاع عينی جامعه به آشکاری نشان می دهند که رژيم ولايت فقيه يعنی ديکتاتوری لجام گسيخته حاکم حتی تحمل انتقادات همکيشان خود را ندارد و اين امر را در برخورد با منتظری، موسوی و کروبی که جزئی از خود رژيم بوده و هستند به روشنی نشان داده است. در شرايطی که جمهوری اسلامی به نشريات خود حتی اجازه نمی دهد که تصوير خاتمی که ۸ سال رئيس جمهور همين رژيم بوده را چاپ کنند ،  روشن است که صحبت از امکان پذيری رفرم و اصلاح در چنين رژيمی دروغی بيش نيست. آن هم در شرايطی که اوضاع عينی و سرکوب گری های رژيم حاکم ضرورت انقلاب جهت نابودی اين نظم جهنمی را در مقابل همگان قرار داده است.

رفرم که به زبان فارسی اصلاح یا جمع آن اصلاحات نامیده می شود چیزی جز اصلاح در چهارچوب نظام حاکم نيست. طرفداران چنين اصلاحاتی می کوشند بدون آن که بنیاد جامعه را دگرکون کنند ، رفرم هائی در جهت اصلاح وضع انجام دهند. طبیعی است که این تغییرات در همان چارچوب نظام های اجتماعی باقی می مانند. در صورتی که انقلاب از بین بردن یک نظام اجتماعی کهنه و فاسد در عرصه های اقتصادی-اجتماعی-سیاسی و به وجود آوردن یک نظام اجتماعی مترقی و بالنده است.  لنین انديشمند بزرگ کارگران هم همواره بر تفاوت بین رفرم وانقلاب انگشت گذاشته و تاکيد داشت که مفهوم رفرم بدون شک با مفهوم انقلاب متناقض است. وی در عین حال که از هر اصلاح و رفرم واقعی در شرایط مشقت بار زندگی کارگران و توده های تحت ستم دفاع می کرد ولی در همان حال همواره می گفت فراموش کردن این تناقض و عدم توجه به مرز میان این دو موجب بروز اشتباهات جدی می گردد. حال اگر نگاهی بسیار کوتاه به چند دهه گذشته ایران داشته باشیم که رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی بر سر کار بوده است ، به روشنی می بينيم که از آن جا که دیکتاتوری حاکم فاقد کمترین ظرفیت رفرم و اصلاح و ایجاد بهبود در زندگی مرگ بار توده هاست ، آن چه پاسخگوی نياز مردم ما بوده ، نابودی اين رژيم يعنی انقلاب بوده است.  روشن است که در چنين شرايطی اگر نیروهایی یا کسانی اصلاحات را راه علاج دردها و مشکلات و راه برون رفت از اوضاع کنونی جلوه دهند آگاهانه و یا نا آگاهانه در سمت دشمن منافع به حق توده ها و به خصوص طبقه کارگر هستند. چنين نيروهائی تسلیم طلبانی هستند که مبارزه طبقاتی توده ها و انقلاب توده ها را نفی می کنند تا نظم ظالمانه موجود و دولت های حاکمه چند صباحی بيشتر بر سر کار باشند. اگر نگاهی کوتاه به عمر ننگين رژیم وابسته جمهوری اسلامی بیندازیم ، از همان ابتدا متوجه صف اصلاح طلبان يعنی رفرمیست های ضدانقلابی می شويم که با توجه به تفاوت های ظاهری که با هم داشتند و دارند اما همه و همه حرف حساب شان حفظ نظام سرمایه داری وابسته و رژيم حافظ منافع آن بوده است.

واقعيت اين است که مردم ما زمانی به آزادی و ديگر خواست های اساسی خود دست می يابند که جمهوری اسلامی نابود شده باشد و به همين دليل هم هست که مردم ما خواهان نابودی جمهوری اسلامی و همه دار و دسته های درونی آن می باشند. امری که جز با انقلاب امکان پذير نبوده و دست يافتنی نيست. بنابراين افشای اصلاح طلبانی که در شرايط اصلاح ناپذيری جمهوری اسلامی از اصلاح آن دم می زنند ، خود هموار کننده راه انقلابی است که دير يا زود همه نظم اهريمنی حاکم را زير و رو خواهد کرد.

مرداد 1395

 report