ایران پس از جنگ ۱۲ روزه:

امنیتی‌سازیِ تمام‌عیار

به‌جای امنیت ملی

میلاد ایوبی‌ ایروانلو

کنشگر سیاسی و

مهندس ناظر ارشد سابق قرارگاه خاتم النبیا

پس از جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل و ایالات متحده، بسیاری انتظار داشتند تهران مسیر «ترمیم» و «بازنگری» را در پیش بگیرد؛ مسیری که به کاهش تنش‌های منطقه‌ای، مدیریت بحران داخلی و بازسازی اعتماد اجتماعی منتهی شود. اما آنچه در عمل رخ داد، درست برعکس بود: ایران وارد فاز تازه‌ای از امنیتی‌سازی داخلی شد؛ مرحله‌ای که در آن امنیت به‌جای آنکه برای مردم باشد، بر مردم اعمال شد.

۱. جنگی که تمام شد، اما ساختار امنیتی تازه آغاز شد

گرچه جنگ ۱۲ روزه پایان یافت، اما اثر روانی و راهبردی آن در تهران باقی ماند. دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی، شکست‌ها و ناهماهنگی‌های میدانی را نه با اصلاح ساختار، بلکه با افزایش کنترل داخلی جبران کرد.

به‌جای آنکه نیروهای امنیتی صرفاً متوجه تهدیدات بیرونی باشند، حضور آن‌ها در شهرهای بزرگ، مناطق مرزی و استان‌های اقلیتی چند برابر شد. گزارش‌های میدانی و رسانه‌ای نشان می‌دهد:

استقرار نیروهای بیشتر در آذربایجان غربی ، بلوچستان

افزایش بازداشت‌های پیشگیرانه

محدودیت‌های گسترده‌تر بر رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی

احضار فعالان مدنی، روزنامه‌نگاران و دانشجویان

واقعیت این است که جمهوری اسلامی سال‌هاست مسائل قومیتی را نه به عنوان «مسئله مشارکت سیاسی»، بلکه به عنوان «معضل امنیتی» تعریف کرده است. پس از جنگ ۱۲ روزه، این نگاه شدت گرفت.

این سیاست تا جایی ادامه پیدا کرده، که کشور را در هر لحظه وارد چرخه‌ای می‌کند که خروج از آن غیر ممکن خواهد بود.

۲. اقتصادِ پساجنگ: فروپاشی اعتماد، تقویت سپاه

در سایه جنگ اخیر، نقش سپاه پاسداران در اقتصاد بیش از گذشته افزایش یافت. به گزارش رویترز، ‌و منابع داخلی که در ارگان های امنیتی هستن اکنون سپاه بیش از ۶۵ درصد صادرات نفت ایران را در کنترل دارد.

این یعنی:

افزایش قدرت سیاسی و مالی سپاه

دور زدن دولت رسمی

اقتصادی موازی، غیرشفاف، و بدون نظارت

در همان زمان، مردم با بزرگ‌ترین بحران‌های اقتصادی مواجه‌اند:

تورم ساختاری،نابودی ارزش پول، درآمدهای کم، بیکاری گسترده، و کاهش و نابودی امید اجتماعی.

وقتی درآمد ملی در اختیار یک نهاد نظامی باشد و تصمیمات اقتصادی به اتاق‌های بسته امنیتی منتقل شود، نتیجه روشن است:

امنیت غذایی مردم قربانی امنیت سیاسی حاکمیت می‌شود.

۳. سیاست خارجی پساجنگ؛ عقب‌نشینی در ظاهر، تشدید تقابل در باطن

سوال مهم اینجاست که

چرا امنیتی‌سازی جواب نمی‌دهد؟

چون امنیت ملی زمانی پایدار است که:

مردم در تصمیم‌گیری مشارکت داشته باشند

اقوام احساس تعلق به کشور کنند

اقتصاد شفاف و عادلانه باشد

رسانه آزاد باشد

نهادهای نظامی از اقتصاد خارج شوند

اما در ایران امروز، همه اینا برعکس است.

امنیت به معنای «بزرگ‌تر شدن مشت» تعریف شده، نه «بزرگ‌تر شدن مشارکت».

این مدل از امنیت، نه تنها پایدار نیست، بلکه زمینه‌ساز اعتراضات گسترده‌تر خواهد شد.

تاریخ کشورهای منطقه نشان داده که حکومت‌هایی که بحران‌های امنیتی را با «امنیتی‌سازی» مدیریت کرده‌اند، در نهایت نه امنیت داشتند و نه ثبات.

ایران برای حفظ سرزمین، نه به دیوارهای بلندتر، بلکه به اعتماد عمیق‌تر نیاز دارد.

اعتمادی که با صداقت، آزادی، توسعه، مشارکت و عدالت ساخته می‌شود — نه با سرکوب و پنهان‌کاری.