برای تحلیل جمله استفهامی عنوان مقاله، چارچوب نظری ساختارگرایی آلتوسر پیشنهاد می شود. از منظر ساختارگرایی آلتوسر دولت همواره دارای دو ساز و برگ است؛ یکی ساز و برگ سرکوبگر دولت است و دیگری ساز و برگ ایدئولوژیک دولت. ساز و برگ سرکوبگر دولت مشتمل بر هیئت دولت، ارتش، پلیس، داد گاه ها، زندان ها و... است. مفهوم سرکوب در اینجا دال بر این امر است که ساز و برگ دولت با قوه قهریه کار می کند و یا دست کم در نهایت این گونه است. به طور کلی ساز و برگ سرکوبگر دولت با خشونت کار می کند در حالی که ساز و برگ ایدوئولوژیک دولت با ایدئولوژی کار می کند. ساز و برگ ایدئولوژیک دولت در دوران پهلوی و در دوران جمهوری اسلامی ایرا را می توان در مسئله تورک های ایران به صورت ذیل فهرست کرد:

ساز و برگ ایدئولوژیک در دوران پهلوی اول و دوم

ساز و برگ ایدئولوژیک ملی گرایی-ایرانی با چارچوب بازگشت به باستان گرایی فارسی

ساز و برگ ایدئولوژیک آموزشی (نظام مدارس دولتی (عمومی)

ساز و برگ ایدئولوژیک رسانه ای (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و...)

ساز و برگ ایدئولوژیک فرهنگی (ادبیات، هنرهای زیبا، ورزش و...)

ساز و برگ ایدئولوژیک در دوران جمهوری اسلامی

ساز و برگ ایدئولوژیک امت واحده ذیل اعتقاد شیعی و فرهنگ ایرانی-فارسی و (قبل از 1368)

ساز و برگ ایدئولوژیک اسلامی-شیعی ذیل ملی گرایی ایرانی-فارسی (بعد از 1368)

ساز و برگ ایدئولوژیک آموزشی (نظام مدارس دولتی (عمومی) و خصوصی گوناگون)

ساز و برگ ایدئولوژیک رسانه ای (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و...)

ساز و برگ ایدئولوژیک سیاسی (از جمله پروبلماتیک[1]اصول گرا و اصلاح طلب)

ساز و برگ ایدئولوژیک فرهنگی (ادبیات، هنرهای زیبا، ورزش و...)

مشخص است که وجه باز ساز و برگ ایدئولوژیک دولت در دوران پهلوی ملی گرایی-ایرانی-فارسی و ساز و برگ ایدئولوژیک دولت در دوران جمهوری اسلامی آمیزه ای از دینی-اسلامی-شیعی با ملی گرایی-ایرانی-فارسی است.

در دوران پهلوی ذیل ایدئولوژیک ملی گرایی-ایرانی-فارسی در 1309 به دستور رضا پهلوی تدریس فارسی در مدارس جغرافیای ممالک محروسه اجباری و تحصیل به زبان های غیر فارسی ممنوع می شود و اولین مدرس مدرن جهان اسلام که به زبان تورکی با کتابی به نام "وطن دیلی" آغاز به کار کرده بود جلوگیری شد.[2] در 1314 جغرافیای مزبور به اسم ایران تغییر می یابد[3] و به دستور رضا پهلوی نام های جغرافیایی در مناطق شهری، روستای از تورکی به فارسی تغییر می یابد.[4] در این دوران متاثر از نظریه آذری احمد کسروی در 1304[5] دولت سعی در تبلیغ و ترویج کلمه ٱذری می نماید و سپس در 1324 ایراد می شود که تورکی زبان بومی آذربایجان نیست و گویشی بیگانه است و قبل از حملات مغولان و تاتار در ایران زبان تورکی وجود نداشته است و مردم آذربایجان دارای اصالتی فارسی هستند که در پی این حملات زبان تورکی بر این منطقه تحمیل شده است.[6] هچنین است در 21 آذر سال 1324، وجه بارز ایدئولوژیک دولت پهلوی که متکی بر ملی گرایی-ایرانی-فارسی است، استقلال خواهی ملت آذربایجان جنوبی در راستای استقلال از حکومت مرکزی با توسل به ساز و برگ سرکوبگر ارتش، پلیس و هیئت دولت در 21 آذر 1325سرکوب می شود. این سرکوب براساس آمار ارتش 25000 اعدام و 70000 تبعیدی و آواره و زخمی برجای گذاشت و سرانجام چند روز بعد در 26 آذرماه همه کتاب های تورکی سوزانده شد.[7]

در دوران جمهوری اسلامی ایران قبل از 1368 پروبلماتیک دینی-اسلامی-شیعی نسبت به پروبلماتیک ملی گرایی-ایرانی-فارسی در اولویت قرار دارد و چارچوب ها و جهت گیری های سیاست داخلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شخصیت شمول است و بر آرمان گرایی اسلامی تاکید می شود. چنان که مهدی بازرگان و اعضای کابینه او به رغم اینکه کاملا متعهد و مذهبی بودند، ولی بن مایه و بافت باورهای سیاسی آنان معطوف به معیارها و ارزش های ملی بود و از نظر آنان سیاست داخلی و خارجی می بایست بر اساس منافع ملی تنظیم شود. مهدی بازرگان بعد از استعفای خود می نویسد: هدف اتخاذی دولت موقت خدمت به ایران از طریق اسلامی بود، در حالی که هدف امام خمینی خدمت به اسلام از طریق ایران بود.[8] علی هذا آیت الله خمینی ضمن تاکید بر آرمان گرایی اسلامی، از منظر ملی پیرو سیاست تک زبانی دوران پهلوی، زبان فارسی را زبان صدور انقلاب معرفی می کند[9] و بدون توجه به سایر زبان های موجود در ایران (تورکی و عربی) زبان فارسی را در کنار اصول اسلامی از عوامل اصلی "وحدت کلمه" به حساب می آورد. امام خمینی تاکید می کند که در صدور انقلاب 57 باید در کنار معرفی و تبین فرهنگ و تمدن ایرانی بر ترویج و گسترش زبان و ادبیات فارسی مبادرت شود.[10]

این نگاه مونیستی در چارچوب سیاست داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی چنان در بطن نظام به تعییه گذاره می شود که بعد از 1368 پروبلماتیک ملی گرایی-ایرانی-فارسی اهمیت ویژه ای به خود می گیرد. در این دوره -اگر سوسوری نگاه بکنیم[11]- پیوندهایی میان دال و مدلول مشابه دوره پهلوی است؛ ساختار حاکمه قائل به همنشینی است و درزمانی می اندیشد. متعاقب این، دال های ائتنیکی در دوره جمهوری اسلامی همان مدلول هایی است که در دوره پهلوی وجود داشت. برای مثال در دوره پهلوی مدلول برای دال آذری، ساکن آذربایجان بودن و تورک نبودن است. در دوره جمهوری اسلامی نیز همان پیوندهای بین واژه ها محفوظ است و مدلول ها برای حکومت همان مدلول های دوره پهلوی است.

بعد از 1368 سیاست های فرهنگی دوران پهلوی به مانند طرحی ناتمام در نظام جمهوری اسلامی است که لازم بود جهت تحکیم وحدت ملی، برجسته و تقویت شود تا بتوان در برابر جریانات احتمالی گریز از مرکز اتراک و اعراب ایستادگی نمود. در دوران جمهوری اسلامی طرح ملی گرایی-ایرانی-فارسی ناتمام مانده از دوران پهلوی با البسه و لعاب اسلامی-دینی-شیعی همراه است. در دوران حیات جمهوری اسلامی در میان این دو پروبلماتیک ملی گرایی و اسلامی، یکدستی و هماهنگی ایجابی و اثباتی وجود دارد و ساز و برگ های سرکوبگر و ایدئولوژیک دولت مجموعه ای از تفکرات و نظریه ها در زمینه های علم و معرفت، سیاست، هنر، معماری، و ادبیات، اقتصاد و تخصیص بودجه ها و مهاجرت افقی و... را با آمیزه ای از ویژگی های "ملی گرایی-ایرانی-فارسی" و "دینی-اسلامی-شیعی" داراست. جدول ذیل به لحاظ نهادی خط سیر رشد و توسعه زبان فارسی را در سه دوره نشان می دهد و مشخص می سازد که با گذشت زمان، چگونه زبان فارسی ضمن برخورداری از جایگاه ویژه، به رکن اصلی هویت ایرانی تبدیل شده است.

نهادهای خط سیر رشد و توسعه زبان فارسی

دوره

عنوان نهاد

سال تاسیس و

سال انحلال

ادغام

هدف

میزان فعالیت

در جایگزینی

واژگان فارسی

نهادهای وابسته

پهلوی اول

و دوم

فرهنگستان ایران

1314 تا 1333

-

اصلاح زبان و خط فارسی و حفظ،

توسعه و ترقی زبان فارسی

3500

-

پهلوی دوم

فرهنگستان

زبان ایران

1347 تا 1357

موسسه

مطالعات

و تحقیقات

فرهنگی

(1360)

حفظ و حراست از زبان پر مایه ی

فارسی و پروراندن آن در جوابگویی

به مقتضیات پیشرفت های علمی و فنی

1470

-

جمهوری

اسلامی

فرهنگستان

زبان و ادب فارسی

1368 تا -

-

حفظ قوت و اصالت هویت ملی ایران

و پاسداری، گسترش و پرورش زبان

فارسی

35000

بنیاد سعدی

بنیاد سعدی

1389 تا -

-

1- صدور انقلاب اسلامی ایران

2- گسترش زبان و ادبیات فارسی در

خارج از کشور ایران

-

1- مرکز گسترش

زبان و ادبیات

فارسی

2- شورای

گسترش زبان

فارسی

پروبلماتیک اسلامی دوران جمهوری اسلامی، با به چالش کشیدن ملی گرایی دوران پهلوی، ملی گرایی جمهوری اسلامی را با طرح مفاهیمی مثل "وحدت کلمه"، "امنیت ملی"، "امت اسلامی" و "ام القری" را مطرح می کند و از این طریق با نقض نظم وستفالیایی، بدون احترام به حق تعیین سرنوشت سایر ملل، مفاهیم ملی سایرین را به نفع مفاهیم خود باز تولید می کند. از این منظر کثرت نفوس مسلمان شیعی فارسی زبان به "تولید قدرت" ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران می انجامد. برای مثال کثرت نفوس تورک ها در ایران از جمله عوامل استیلای حکومت بر سرنوشت ملی تورک ها است؛ چون تورک ها با اعتقاد به دین اسلام و مذهب تشیع و پیرو مفاهیم ملی گرایی-ایرانی-فارسی به مثابه حاملان مفاهیم حکومتی قلمداد می شوند که "وحدت کلمه"، "امنیت ملی"، "امت اسلامی" و "ام القری" را به تحقق می رسانند و هر گونه مقاومت در برابر آن به مخالفت با اسلام ربط داده می شود. بنابر این جای هیچ شک و شبهه ای نخواهد بود که اتهام فعالان اجتماعی آذربایجان در دادگاه ها به اقدام علیه امنیت ملی[12]، تبلیغ علیه نظام[13]، توهین به مقدسات اسلام و انبیا و ائمه طاهرین، توهین به امام خمینی و مقام معظم رهبری[14] و... آتش زدن اموال به قصد مقابله با حکومت اسلامی و... محکوم شوند.

ماحاصل کلام اینکه شوونیسم را در دوره پهلوی اول و دوم اگر ملی گرایی دیگری ساز و دیگرستیز تعریف کنیم، در دوره جمهوری اسلامی با پست شوونیسم روبرو هستیم. در این دوره نوعی از ملی گرایی وجود دارد که ضمن حفظ سنت قبلی، ساز و برگ های سرکوبگر و ایدئولوژیک دولت در آن رشد و توسعه یافته اند. در دوره نظام جمهوری اسلامی از حیث ساز و برگ های ایدئولوژیک (تعداد کانال های تلویزیونی، امواج رادیویی، انتشارات، مساجد، حسینیه ها، مصلی ها،‌ مدارس و سایر نهادهای آموزش و دانشگاهی و...) و از حیث ساز و برگ های سرکوبگر (قوای نظامی و تعداد زندان ها و...) نسبت به دوره پهلوی با دولتی منسجم تر روبرو هستیم. افزایش تعداد زندانیان سیاسی فعالان تورک و عرب دال بر این ادعاست. به این معنی، ساز و برگ ایدئولوژی دولت موجبات افزایش واکنش فعالان تورک و عرب می شود و از طرفی هم ساز و برگ سرکوبگر دولت مقابله با این فعالان را در پیش می گیرد. آنگونه که آلتوسر بیان می دارد باید توجه داشت که هر ساز و برگ دولت، خواه سرکوبگر و خواه ایدئولوژیک، با خشونت و با ایدئولوژی توامان کار می کند.[15]

Kaymaz QARAQAN

Tahran – Qırov 2019


[1]- آلتوسر مفهوم پروبلماتیک (Problematic) را از اندیشه ژاک مارتین وام گرفته است. منظور وی از مفهوم پروبلماتیک، وحدت خاص یک فرماسیون نظری است و به عبارت دیگر، پروبلماتیک مجموعه سوالاتی است که حاکم و ناظر بر پاسخ های داده شده است (Althusser, L, (1977). For Marx, London, New Left Books. p. 67.).

[2]نشریه نوید آذربایجان، 24 اسفند 1381، نویسنده مقاله دکتر صمد سردارنیا، شماره های 286 - 284

[3] - روز 10 دی 1313 نفیسی یادداشتی با عنوان "از این پس همه باید کشور ما را بنام ایران بشناسند" در روز دهم دیماه همان سال در روزنامه اطلاعات به چاپ رسانید. اعلام نام رسمی کشور ایران 1 فروردین 1314 می باشد. برای مشاهده سند نگاه کنید به: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1 فروردین 1314، اعلام نام رسمی کشور ایران

[4]فرهنگستان ایران، واژه های نو که تا پایان 1319 در فرهنگستان ایران پذیرفته شده است، تهران، انتشارات تابان

[5]کسروی، احمد (1304). آذری یا زبان باستان آذربایجان

[6]مرشدیزاده، علی (1324). روشنفکران آذری و هویت ملی، تهران، انتشارات کوشش، ص 219

[7] - بهرنگی، اسد (1378). برادرم صمد بهرنگی؛ روایت زندگی و مرگ او، تبریز 1378، ص 61

روزنامه اطلاعات، تاریخ 27/9/1325

روزنامه آتش، تاریخ چهارشنبه 27 آذر 1325

مجله خوی نگار، مصاحبه با دکتر احمد ساعی، دوره سوم، شماره 6، اسفند 1391

[8] - بازرگان، مهدی (1363). انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، انتشارات مظاهر، چاپ چهارم 1363، ص 93

[9]مجله اندیشه انقلاب اسلامی، بهار 1382، شماره 5، نویسنده مقاله محمد سالار، عنوان مقاله: انقلاب اسلامی و صدور ارزش های فرهنگی

[10] - همان، ص 2

[11]هادکرافت، دیوید (1391). سوسور؛ نشانه ها، نظام و اختیاری بودن، ترجمه سپیده عبدالکریمی، تهران، انتشارات علمی

[12]شاهد مثال: حکم علی عزیزی، عطا کریمی و اولدوز قاسمی و... از سوی شعبه بازپرسی دادگاه انقلاب آذربایجان غربی

[13] - شاهد مثال: حکم پنج تن از فعالان سیاسی و اعضای یئنی گاموح در ایران از سوی شعبه ششم دادگاه آذربایجان شرقی

[14] - شاهد مثال: حکم سه سال حبس تعزیری حسین علی محمدی الوار فعال مدنی آذربایجانی از سوی شعبه سوم دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی

[15]آلتوسر، لویی (1386). ایدئولوژی و ساز و برگ های ایئولوژیک دولت، ترجمه روزبه صدر آرا، انتشارات چشمه، صص 36 تا 39