بخش اول: حامد محمدی تورک

حامد محمدی تورک کیست؟ در هفته اول خردادماه امسال در خبرها خواندیم که حامد‌ محمدی، جوان تورک آزربایجانی 19 سالۀ تبریزی، متولد 14 تیر 1378 در تبریز، و از همین شهر توسط حاکمیت جمهوری اسلامی ایران برای انجام خدمت نظام وظیفه اجباری (خدمت سربازی اجباری) به منطقۀ ساری داش (سردشت جعلی) آزربایجان غربی اعزام شده بود، اول خرداد ماه 1397 در درگیری با گروهک‌های تروریستی کورد در هنگ مرزی مرزبانی نیروی انتظامی سردشت به شهادت رسید.

حاکمیت فاشیستی- راسیستی فارس محور ضدتورک جمهوری اسلامی ایران که خود با سیاست کثیف، مغرضانه، ضدتورک، ضد آزربایجان و ضد انسان برای پر کردن پادگانها و هنگهای مرزبانی شهرها، روستاها و مناطق پرخطر آزربایجان غربی و کوردیستان جعلی، «صرفاً از جوانان تورک آزربایجانی و نه هیچ یک از جوانان اقوام و ملل دیگر ایران» بهره می برد، مثل همیشه با پخش خبرهای کشته شدن این سرباز وظیفۀ مظلوم تورک به تبلیغات به نفع تحکیم حاکمیت شیطانی ضدبشری اش پرداخت؛ به این شرح که اعزام سربازان وظیفه، درجه داران و افسران توسط نظام وظیفۀ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به مقرهای مرزبانی نیروی انتظامی این مناطق پرخطر، جولانگاه تروریستهای جنایتکار ضدتورک و ضد بشر کورد، صرفاً از میان جوانان تورک آزربایجانی ساکن در شهرها و روستاهای آزربایجان جنوبی، اعم از تبریز، سراب، خیاو (مشکین شهر جعلی)، مراغه، مرند، اردبیل، اورمو، سلماس، خوی، قوشاچای، زنگان، همدان، قزوین و غیره صورت می گیرد، مثل همیشه بدون اشاره صریح به تروریست بودن و عضو کومله، حزب دموکرات، پژاک، پ ک ک ، یعنی کورد بودن این تروریستهای جانی خبیث، از خون این جوان سرباز وظیفۀ تورک آزربایجانی، حامد محمدی، مثل خون هزاران جوان بی گناه سرباز وظیفۀ دیگر تورک، برای پروپاگاندای مغرضانۀ خود در جهت تبلیغ نظام فاشیستی- راسیستی ضدتورک جمهوری اسلامی ایران و تحکیم پایه های حاکمیت کثیف ضدتورک و ضدانسان خود نهایت بهره برداری سیاسی را برد و در سایتهای حاکمیتی خبر به کشتن دادن این جوان مظلوم تورک به دست جنایتکاران تروریست کورد، مثل همیشه به صورت مغرضانه و غیرشفاف اشاره شد؛ برای مثال سایت ایسنا چنین گزارش نوشت:

«پیکر سرباز شهید "حامد محمدی" در تبریز تشییع شد. پیکر سرباز شهید "حامد محمدی" پس از اقامه نماز جمعه با حضور مردم ولایتمدار تبریز از مقابل مصلی حضرت امام خمینی (ره) تشییع شد. به گزارش ایسنا، سرباز شهید "حامد محمدی"، متولد ۱۴ تیر ماه ۱۳۷۸ بود که یکم خرداد ماه سال جاری در درگیری با اشرار در هنگ مرزی سردشت به شهادت رسید. گفتنی است، مراسم شام غریبان آن شهید والامقام، جمعه چهارم خرداد ماه از ساعت ۱۸ الی ۲۰ و مجلس ترحیم نیز ششم خرداد ماه از ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۸:۳۰ در مسجد امام حسین (ع) لاله برگزار خواهد شد»

سایت تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، چنین نوشت:

« پیکر سرباز شهید "حامد محمدی" در تبریز تشییع و به خاک سپرده شد. پیکر سرباز شهید حامد محمدی ظهر امروز با حضور پرشور نمازگزاران جمعه بردوش مردم شهید پرور و ولایتمدار تبریز تشییع و در وادی رحمت تبریز تدفین شد. به گزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، پیکر سرباز شهید حامد محمدی ظهر امروز با حضور پرشور نمازگزاران جمعه بر دوش مردم شهید پرور و ولایتمدار تبریز تشییع و در وادی رحمت تبریز تدفین شد. شهید حامد‌ محمدی که 19 ساله و متولد 14 تیر 78 است، اول خرداد ماه 97 در درگیری با گروهک‌های تروریستی در هنگ مرزی مرزبانی نیروی انتظامی سردشت به شهادت رسید. براساس این گزارش، مراسم شام غریبان این شهید امروز جمعه از ساعت 18 تا 20 در مسجد امام حسین (ع) چهارراه لاله برگزار می‌شود. مراسم ترحیم شهید محمدی هم یکشنبه 6 خرداد از ساعت 16.30 تا 18.30 در مسجد امام حسین علیه السلام برگزار می‌شود».

سایت خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران، خبرگزاری فارس چنین گزارش داد:

«پیکر شهید حامد محمدی در تبریز تشییع شد.امروز مردم تبریز با تشییع پیکر شهید حامد محمدی که یکم خرداد در هنگ مرزی سردشت طی درگیری با اشراربه شهادت رسید، بار دیگر بر تجدید بیعت با مقام عظمای ولایت و خون شهیدان هشت سال دفاع مقدس، تأکید کردند. به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، امروز بعد از اقامه نماز جمعه، مردم ولایت‌مدار و عاشورایی تبریز پیکر سرباز شهید حامد محمدی را بر دوش گرفته و در حالی که بر پیمان قدیمی خود با شهیدانشان و ولایت تأکید داشتند، این عزیز را به سوی منزل ابدی خود مشایعت کردند. در مراسم تشییع پیکر این شهید که مسؤولان و فرماندهان نظامی و انتظامی، خانواده‌های معظم شهدا، ایثارگران و روحانیون حضور داشتند، پس از اقامه نماز توسط حجت‌الاسلام آل‌هاشم نماینده ولی فقیه در آذربایجان‌شرقی و امام جمعه تبریز بر پیکر وی، این شهید بزرگوار با حضور هزاران نفر از اقشار مختلف مردم و مسؤولان پس از تشییع از مصلای امام خمینی(ره) از میدان ساعت تا معراج شهدا کنار همرزمان هشت سال دفاع مقدس در وادی رحمت به ودیعه گذاشته شد. سرباز شهید حامد محمدی متولد 14 تیرماه سال 1378 طی درگیری در هنگ مرزی سردشت در اول خردادماه به مقام رفیع شهادت نائل آمد. مراسم شام غریبان این شهید والامقام امروز جمعه چهارم خردادماه از ساعت 18 تا 20 در مسجد امام حسین(ع) واقع در چهار لاله ـ میدان امام حسین(ع) برگزار می‌شود. همچنین مجلس ترحیم این سرباز شهید نیز روز یکشنبه ششم خردادماه از ساعت 16:30 تا 18:30 در مسجد امام حسین(ع) واقع در چهارراه لاله ـ میدان امام حسین(ع) برپا خواهد بود».

https://www.isna.ir/news/97030401857

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/03/04/1734760

https://www.tasnimnews.com/fa/media/1397/03/04/1734783

http://defapress.ir/fa/news/292955

https://www.farsnews.com/news/13970304000439

http://basij.tabriz.ir/News/3863

https://tabnakazarsharghi.ir/fa/news/611090

پیداست که حاکمیت فاشیست راسیست ضدتورک پانفارس جمهوری اسلامی ایران، سیاست کثیفی ضدتورک مغرضانه ای را برای به کشتن دادن هزاران هزار جوان مظلوم و از همه جا بی خبر تورک آزربایجانی به دست تروریسم فاشیست راسیست کورد در پیش گرفته است که به شرح زیر است:

الف- برای مناطق پرخطر آزربایجان غربی و کوردیستان که جولانگاه تروریستهای متحزب و متشکل شدۀ بین المللی کورد، مثل پ ک ک ، پژاک، کومله، حزب دموکرات و غیره است، فقط و فقط و فقط سربازان وظیفه تورک، درجه داران تورک و افسران تورک آزربایجانی را اعزام می کند و از اعزام سربازان وظیفه، درجه داران و افسران اقوام و ملل دیگر ایران مثل فارسها، عربها، لورها، بلوچها، گیلکها، تالشها، طبریها (مازندرانیها)، لکها، لارها و غیره اکیداً خودداری می کند. جالب این که جمهوری اسلامی ایران از یک سو جوانان تورک را در قالب اعزام سربازان و درجه داران و افسران به هنگهای مرزبانی نیروی انتظامی به مسلخ تروریستهای کورد می فرستد و از یک سو در قالب وزارات اطلاعات و اطلاعات پساه و غیره محل استقرار و تعداد نفرات و وضعیت تسلیحات و غیرۀ همین تورکها را به تروریستهای متشکل کورد لو می دهد و سبب کشته شدن انسانهای تورک می شود. این به کشتن دادن سربازان وظیفه، درجه داران و افسران تورک در چهل سال اخیر در هر هفته و هر ماه تکرار و تکرار شده است. برای مثال، به جز حامد محمدی، در خردادماه امسال شاهد شهید شدن دو تورک اردبیلی دیگر توسط تروریستهای کومله کورد بودیم:

ستوان یکم تورک یوسف پیرانه، اهل روستای فولادلو از توابع قشلاق دشت بيله سوار (موغان در استان اردبیل) از شهدای مرزبانی که در درگیری با تروریست‌های کورد کومله در شهرستان مرزی ساری داش (سردشت جعلی) به شهادت رسیده بود، در روستای فولادلو تشییع و به خاك سپرده شد. ستوان سوم محبوب قربانی، اهل روستای جبه دار شهرستان اردبیل نیز به همراه یوسف پیرانه توسط جمهوری اسلامی ایران به مسلخ تروریستهای تا به دندان رسیدۀ کورد فرستاده شد و به شهادت رسید. در مراسم این مرزبانان تورک آزربایجانی موغانی و اردبیلی نیز حاکمیت ضدتورک خبیث جانی خائن جمهوری اسلامی ایران با پروپاگاندای خبیثانه ای کوشید که از خون این دو شهید تورک برای تبلغیات به نفع خودش در آزربایجان جنوبی بهره ها ببرد. راستی این افسران و درجه داران و سربازان تورک چه گناهی به جز تورک بودن و آزربایجانی بودن داشته و دارند که هر هفته و هر ماه به مسلخ تروریستهای جانی کورد فرستاده می شوند و کشته می گردند؟ این سؤالات مقدس ما مبارزان راه آزادی ملت تورک آزربایجان از اشغال فاشیسم راسیست فارس ایران بی جواب است چون دشمن چه فارس و چه کورد و چه روس و چه ارمنی یکی است. از کیستی و چیستی دشمن صلیبی نپرس از «کارش» و «کاربردش» بپرس: کار و کاربرد فاشیسم راسیست صلیبی، چه کورد باشد چه فارس چه ارمنی چه روس فرق نمی کند: نسل کشی سیستماتیک انسانهای ملت تورک، اشغال خاک ملت تورک و جدایی انداختن بین انسانهای ملت تورک به قصد جلوگیری از اتجاد ملی آنها در داخل و خارج ایران.

این سیاست خائنانه، جانیانه و خبیثانۀ ضدتورک و ضدآزربایجانی جمهوری اسلامی ایران، یعنی اعزام و به کشتن دادن سیستماتیک و برنامه ریزی شدۀ دولتی انسانهای تورک و نه انسانهای ملل دیگر ایران به محل جولان تروریستهای کورد، به این دلیل است که اولاً انسانهای ملت نورچشمی فارس، ساکن در استانهای اصفهان، یزد، کرمان، مشهد، تهران و غیره هیچ آسیبی، نه در خدمت سربازی و نه هیچ زمان دیگر نبینند و در مملکت اهریمنی فارس پرست و کوردپرور ضدتورک ایران به خوبی و خوشی و سلامتی زندگی کنند و صاحب شغل و زن و فرزند شوند و بافت جمعیتی ایران اهریمنی به ضرر ملت تورک و به نفع قوم جعلی فارس تغییر یابد؛ ثانیاً بین قوم کورد و ملل و اقوام فارس و غیر فارس دیگر ایران از جمله عربها، لورها، بلوچها، گیلکها، تالشها، تاتها، طبریها (مازندرانیها)، لکها، لارها هیچ گونه دشمنی و اختلافی ایجاد نشود؛ چرا که حاکمیت صلیبی ضدتورک جمهوری اسلامی ایران نیز دقیقاً مثل حاکمیت صلیبی ضدتورک پهلوی از یک سو تورک ستیز است و به هر طریق ممکن به نسل کشی دائم تورکان آزربایجان و دیگر تورکهای ایران می پردازد و از سوی دیگر کوردپرور یا بهتر بگوییم کوردپرست نیز هست و نمی خواهد تصویر و تصور منفی و بدی از قوم تروریست پرور کورد در ذهن انسانهای غیر کورد عرب، لور، بلوچ، گیلک، تالش، طبری (مازندرانی)، لک، لاردر ایران ایجاد شود.

سیاست به کشتن دادن تورکها به دست کوردها توسط ایران دقیقاً همان سیاست ارمنی پروری و تورک ستیزی فاشیسم راسیست روس در آن سوی آراز است. فاشیسم راسیست روس نیز در دویست سال اخیر، چه در زمان حاکمیت تزارها، چه در زمان حاکمیت شوروی (لنین، استالین و ...) و چه در بعد از فروپاشی شوروی و استقلال ازربایجان شمالی در نسل کشی تورکان آزربایجانی به دست ارمنیهای داشناک یار و یاور آنها بوده و هنوز هم هست. در حاکمیت روسهای فاشیست راسیست بر آزربایجان شمالی جوانان تورک مسلمان آزربایجانی را به خدمت سربازی نمی بردند تا تورکان نتوانند از اسلحه استفاده کنند و مسلح شوند و به راحتی توسط ارامنۀ صلیبی داشناک قتل عام شوند. اشغال ایروان آزربایجان شمالی و تبدیل آن به ارمنستان دقیقاً با چنین سیاستهایی از دویست سال پیش اتفاق افتاد و ایروان اشغالی واقع در قلب تپندۀ آزربایجان شمالی، بر روی خون و گوشت و پوست سیصد هزار انسان تورک آزربایحانی مسلمان که صرف نظر از نوزاد و کودک و نوجوان و جوان و پیر، وحشیانه و سبعانه با کمک روسهای صلیبی به دست ارامنۀ صلیبی نسل کشی شدند، به پایتخت خونین صلیبیهای ارمنی تبدیل شد. این دقیقاً برنامۀ صلیبی ای است که در این سوی آراز هم قدرتهای صلیبی با کمک پانفارسهای ضدتورک، نوکران خودشان و به دست کوردهای صلیبی ضدتورک آلت دستشان از صد و پنجاه سال پیش تا به امروز در حال اجرای آن هستند و همین به کشتن دادن سربازان، درجه داران و افسران تورک در آزربایجان غربی و کوردیستان نیز جزء کوچکی از همین پروژۀ مخوف صلیبی برای نسل کشی تورکان آزربایجان و اشغال خاک و سرزمین مادری آنها به قصد و غرض تشکیل «کوردیستان بزرگ» و ایجاد حائل و مانعی اتنیکی- نژادی برای اتحاد دو آزربایجان با تورکیه انجام پذیرفته و می پذیرد. آری! برنامه و نقشه و توطئه صلیبی ضدتورک روشن و آشکار است. اگر کسی غرض و مرض نژادپرستانۀ پارسی- ایرانی نداشته باشد می پذیرد که تروریستهای کورد چه قصد و غرض و نقشه ای از این تورک کشیهای وحشیانه دارند؛ اما پانفارس و مانقورت خائن مغرض جانی خبیث و مریض که وجدان ندارد بفهمد که همۀ این تورک کشیهای هستیریک به چه قصد و نیتی انجام می گیرد. آری! پانفارس مانقورت خوب می داند، اما خودش را به آن راه می زند تا انسانهای ساده لوح ملت تورک را بفریبد و برای خودزنی و تورک ستیزی همراه سازد.

بر اساس همین سیاستهای مغرضانۀ صلیبی است که جمهوری اسلامی ایران، در خبرهای خود هیچگاه شفافیت و صراحت و صداقت را در معرفی درست و صحیح ماهیت کوردی تروریستهای تورک کش در آزربایجان غربی و کوردیستان را ندارد، بلکه به صورت ریاکارانه، مغرضانه و مزورانه ای از اصطلاحات کلیشه ای غیرشفاف و مسخره ای چون «اشرار مسلح»، «گروهکهای ضدانقلاب» و حتی «گروهکهای تروریستی» بدون اشاره به کوردبودن این تروریستها و کوردی بودن این احزاب و گروهکهای مسلح ضدبشر کومله، حزب دموکرات، پژاک، پ ک ک بهره می برد. بهانۀ پانفارسهای حاکمیت از درج دقیق و درست ماهیت کوردی تروریستهای تورک کش در آزربایجان غربی و کوردیستان این است که « نشر خبر کشتن سربازان مرزبانی بدست کوردها باعث تفرقه می شود»!!! آیا این تورک کشیهای علنی و همه روزه و هر هفته سبب اتحاد بین تورک و کورد شود؟! آیا ما فعالان حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و کل ایران می گذاریم تروریستهای کوردی که این چنین توسط خیانت حاکمیت پانفارس و کوردپرست جمهوری اسلامی ایران هزاران تن از فرزندان و جوانان ما را به خاک و خون می کشند، تبرئه شوند و این جنایات سبعانه و آشکارشان بی جواب بماند؟!

کسانی که در شهرهای استانهای تهران، فارس، یزد، کرمان، اصفهان، شیراز، مازندران، گلستان و به طور خلاصه استانهای غیرآزربایجانی زندگی می کنند، سالهاست که شاهد تشیع جنازه شهیدان «تازه» نبوده و نیستند، چون از این شهرها به هیچ عنوان سرباز وظیفه و درجه دار و افسر وظیفه و کادری به شهرها و روستاها و مناطق پرخطر آزربایجان غربی و کوردیستان اعزام نمی شود که شهید تازه ای هم داشته باشند، بلکه این بلا و مصیبت عظمای صلیبی- پانفارسیتی- پانکوردیستی مخصوص جوانان تورک آزربایجانی و مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان معصوم و از همه جا و همه چیز و همه کس بی خبر داغدار تورک آزربایجانی است و بس.

این حقیقت به کشتن دادن جوانان ملت مظلوم تورک آزربایجان به دست تروریستهای قاتل جانی خبیث کورد، همان حقیقت عریانی است که توسط فاشیسم راسیست ضدتورک و کوردپرست فارس چه در داخل ایران اهریمنی (جمهوری اسلامی ایران) و چه در خارج از آن، توسط فاشیسم راسیست فارس و سروران صلیبی آن، به طور کامل بایکوت، نفی، انکار و لاپوشانی و گاهاً توجیه می شود؛ برای نمونه این خبرهای مهم کشته شدن سربازان وظیفه و مرزبانان تورک آزربایجانی در آزربایجان غربی و کوردیستان توسط روزنامه های فاشیستی ارمنی پرست کوردپرست ضدتورک و ضد آزربایجان «قانون» تهران و سایت ارمنی پرست کوردپرست ضدتورک و ضدآزربایجان «آذری ها» و چه توسط اوپوزیسیون فاشیست راسیست فارس به ظاهر مخالف جمهوری اسلامی ایران، چه طیف سلطنت طلب رضا پالانی پرست آن، چه طیف به ظاهر دموکرات تر جمهوری خواه مصدق پرست سکولار دموکرات آن و چه کمونیسم فاشیست راسیست کوردپرست ضدتورک آن، توسط همۀ این طیفهای گوناگون، و به ظاهر مخالف هم و در اصل موافق و متحد هم در تورک ستیزی و کوردپرستی، در تلویزیونهای ماهواره ای صلیبی فارسی زبان نظیر صدای آمریکا Voa Tv Persian، بی بی سی فارسی BBC Persian، «دیدگاه» Didgah Tv، اندیشه Andishe Tv، کانال جدید Kananl Jadid، اندیشه Andishe Tv، پارس Pars Tv، ایران اینترنشنال Iran International HD، ایران فردا IRAN-E-FARDA، رادیو فردا Radio Farda، من و تو Manoto Tv، ایران آریایی، تلویزیون رها، سیمای آزادی (تلویزیون مجاهدین خلق ایران)، و کانالهای تلگرامی ضدتورک و ضد آزربایجان مثل «آمد نیوز» متفقاً نفی و انکار و لاپوشانی می شود. من اوجالان ساوالان، فعال حرکت ملی ملت تورک آزربایجان جنوبی و کل ایران طی مقالات افشاگرانه و روشنگرانۀ کوبندۀ خودم در دوازده سال اخیر، دقیقاً روی این حقایق عریان انگشت گذاشته و در مقالات متعددم به سیاست کثیف تبیعض نژادی جمهوری اسلامی ایران و اوپوزیسیون پانفارس آن در قبال انسانهای ملت تورک و قوم کورد اشاره و تأکید کرده ام:

« کوبانی، کوبش طبل نسل کشی ملت تورک آزربایجان و اشغال خاک آزربایجان جنوبی»

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=23803:1393-08-12-04-34-30&catid=2:10&Itemid=18

«یک ذرّه نور شکافنده و رسوا کنندۀ یک دنیا ظلمت»

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=25656:1393-12-26-00-42-30&catid=2:10&Itemid=18

«چرا کوردهای ایران زودتر از ما تورکهای آزربایجان به حق بشری آموزش رسمی زبانشان در مدارس و دانشگاهها دست یافتند؟»

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=27383:1394-05-12-05-14-37&catid=2:10&Itemid=18

«تروریستهای مظلوم کورد و تیراندازی به سوی جوانان آزربایجان از پشت سنگر فاشیسم بازی

«ما و ماجرای پایان ناپذیر تروریسم کورد و اتحاد فاشیسم فارس با آن- آخرین و کوبنده ترین جواب ما به کمونیستهای مانقورت کورددوست آزربایجان»

«جنایات و تورک کشی بی وقفه و بی پایان کوردها در غرب آزربایجان و لزوم تغییر استراتژی ما در برخورد با تروریست ضدتورک کورد»

«بررسی تحلیلی دو برخورد متفاوت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران با ترورهای مشابه در آزربایجان غربی و بلوچستان»

برای همین نوشته های نورانی روشن کننده و افشاکننده و رسواکنندۀ تروریسم کورد و فاشیسم راسیست فارس ایرانی، از طرف سایتهای مغرض کمونیستی ضدتورک و ضدآزربایجانی مثل سایت «سول گوناز» و اشخاص کوردپرست به ظاهر فعال حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و در باطن ضد حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و ضد ملت تورک مورد هجوم خبیثانه و خائنانه قرار گرفته ام. بهانۀ اینها این است که من، «اوجالان ساوالان خواهان “همکاری با رژیم ایران و عضویت گسترده مردم آذربایجان در اطلاعات، سپاه پاسداران، بسیج، نیروهای انتظامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران” هستم تا دست در دست جمهوری اسلامی ایران “تروریسم کورد را از صفحه روزگار محو کنند”.» (نقل مستقیم از سایت سول گوناز). در پاسخ این پانفارسها و مانقورتهای خائن به ملت تورک آزربایجان، من، اوجالان ساوالان، به صراحت می گویم که برای فردای فروپاشی نظام اهریمنی جمهوری اسلامی ایران و جهت جلوگیری از تاراج سلاحهای موجود در پادگانهای شهرهای آزربایجان غربی و کوردیستان توسط تروریستهای راسیست فاشیست کورد و نسل کشی بی امام انسانهای ملت تورک آزربایجان در روستاها و شهرهای همجواز تروریسم کورد، لازم است که از همین امروز جوانان ملتچی تورک در ارگانهای نظامی- انتظامی- اطلاعاتی رژیم فاشیست راسیست پانفارس ضدتورک و کوردپرور جمهوری اسلامی ایران (اعم از ارتش، نیروی انتظامی، بسیج و سپاه «نفوذ» کنند و ضمن این که سیستم جهنمی پانفارسیستی ضدتورک را از درون متلاشی می کنند، نگذارند تاراج و تالان سلاحها توسط تروریستهای ضدتورک و ضدانسان کورد برای نسل کشی انسانهای مظلوم و از همه جا بی خبر ملت تورک ساکن در شهرهای و مخصوصاً «روستاهای» استانهای در معرض خطر آزربایجان غربی، زنگان و همدان، مثل آنچه عبدالرحمن قاسلموی فاشیست راسیست تروریست جلاد کورد در اوایل انقلاب کرد و جنایتهای صلیبی ضدتورک نمود، صورت گیرد.

ما ملتچیهای ملت تورک برای جلوگیری از تکرار تاریخ و پیشگیری از تکرار نسل کشیهای سبعانه و وحشیانه انسانهای ملت تورک در روستاها و شهرهای تورک نشین خودمان به دست تروریستهای جانی کورد، از پتانسیل موجود جمهوری اسلامی ایران که سهل است، از پتانسیل اسرائیل و امریکا هم سهل است از پتانسیل شخص شیطان نیز، اگر موافق با منافع ملی ما باشد (!)، نهایت استفاده ها را برده و خواهیم برد؛ اگرچه این سیاست نافذ و دشمن کش ملی روشن و شفاف ما، به مذاق عده ای کمونیست مغرض «رفیق باز» فاشیست راسیست کوردپرست منافق که ادعای فعالی حرکت ملی ملت تورک آزربایجان را دارد، و دستشان تا آرنج در اوایل انقلاب در سولدوز و شهرهای دیگر آزربایجان غربی به همراه رفقا و برادران کوردشان به خون انسانهای مظلوم و بی دفاع تورک در روستاها و شهرهای آزربایجان غربی آلوده است، خوش نیاید و پشت سر ما «پارس»ها کنند. این رفقای تروریستهای کورد باید یک بار برای همیشه بفهمند که دیگر زمان «گوسفند بودن انسانهای ملت تورک آزربایجان» گذشته و ما آگاهان باوجدان ما فرزندان بوزقورد این ملت علی رغم شما مانقورتهای خائن خبیث جانی نمی گذاریم انسانهای ملت ما در مسلخ خیانت و جنایت و خباثت اتحادیه کورد- فارس- مانقورت سر بریده شوند. عصر عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات است. آیا فاشیسم راسیست کورد، یعنی تروریستهای هیستریک کوردکش متشکل در پ ک ک ، پژاک، کومله، حزب دموکرات و غیره از همین سیاست بهره گیری از پتانسیل صلیبی ضدتورک روسها، ارمنیها، یونانیها، آمریکاییها، انگلیسیها، هلندیها، فرانسویها، آلمانیها و غیره استفاده نمی کنند؟ آیا دختران گریلای کورد را دسته دسته زیر داشناکهای ارمنی در منطقۀ اشغالی قاراباغ نمی اندازند تا نسل عقده ای کینه ای خطرناک کورد- ارمنی برای فردای فعالیت جهنمی و شیطانی پ ک ک و پژاک تولید کنند؟ آیا از پتانسیل تورک ستیزی و تورکیه ستیزی و آزربایجان ستیزی طیفهای صلیبی آمریکا، انگلیس، اسرائیل، روسیه، فرانسه، آلمان، هلند، یونان و غیره نهایت استفاده را برای کشتن جوانان تورک در تورکیه و آزربایجان شمالی و جنوبی و سوریه و عراق نمی کنند؟ آیا ما کور و کر هستیم و اینها را نمی بینیم؟ زهی خیال باطل!

برای همین اکنون با صدای بلند و رسا می گوییم، بلکه فریاد می کشیم در روستاها و شهرهای تورک نشین آزربایجان غربی، زنگان و همدان مخصوصا روستاها و شهرهای اورمو (ارومیه جعلی)، ساووجبولاغ (سویوق بولاق: مهاباد جعلی)، سولدوز (نقده جعلی)، خانا (پیرانشهر جعلی)، تیکان تپه (تکاب جعلی)، قوشاچای (میاندوآب جعلی)، ساری داش (سردشت جعلی)، سایین قالا (شاهین دژ جعلی)، خوی، سلماس و غیره اگر یک تورک از نان شبش نزند و سلاح نخزد و برای مقابله با هجوم و نسل کشی کوردهای تروریست اسلحه گرم نخرد و خودش را از هر لحاظ مسلح و آماده نکند، خون خودش و زن و بچه هایش به پای خودش است. اگر در روستاهای تورک نشین از همین الان موانعی برای ورود کوردهای تروریست، اعم از سنگر، خندق و امثالهم درست نشود، در همان ساعتهای اول سقوط جمهوری اسلامی ایران شاهد هجوم کوردهای جانی خبیث قاتل و تشنه به خون خواهیم بود؛ برای همین بهتر است روستاییان تورک ساکن در مناطق پرخطر آزربایجان غربی، زنگان و همدان فیلمهای سینمایی نظیر «هفت دلاور» را به دقت نگاه کنند و از آن برای مقابله با تروریستهای تشنه به خون کورد بهره ببرند. اینها شاید به نظر برخیها خنده دار بیاید؛ اما تاریخ تلخ، پرخون و جنایت و ناجوانمردانه و وحشیانۀ تکراری نسل کسیهای عقده ای وکینه توزانۀ نژادپرستانۀ وحشیانه کورد- ارمنی- آسوری نظیر شیخ عبیدالله ها و مارشیمونها و سورمه ها و سیمیتقوها و قاسملوها و غیره نشان داده است که متاسفانه عدم آمادگی نظامی و دفاعی انسانهای ملت تورک در روستاها و شهرهای آزربایجان و اعتماد و اتکای آنها به دولتهای مرکزی ایران اهریمنی، چه بلاهایی بر سرشان آورده است و بیش از سیصد هزار نفرشان را صرف نظر از جنین داخل شکم مادر و نوزاد و کودک و نوجوان و جوان و پیر و دختر و پسر و زن و مرد، روانۀ دیار عدم کرده است. این هشدار ما هشدار همخونان همزبان همدل تورک به تورکان است و لازم است به شدت جدی گرفته شود نخواهیم گذاشت تاریخ جنایات و خیانتها و خباثتهای صلیبی در آزربایجان مظلوم تکرار شود تا جان در بدن داریم نخواهیم گذاشت. قول شرف می دهیم. قسم اکید می و موکد خوریم. اگرچه یک عده پانفارس، پان ارمنی، پانکورد و مانقورت مغرض خائن خبیث جانی از این نوشته های افشاگرانۀ روشنگرانۀ ظلمت کوبمان شکم درد فاشیستی- راسیستی صلیبی بگیرند. سطر به سطر و کلمه به کلمۀ نوشته های من، اوجالان ساوالان نورانی و شکافندۀ ظلمت و رسواکنندۀ خائنان خبیث و جانی و مانقورتها و پانفارسها و پانکوردهاست. نوری قوی و مقدس است که به صورت سیاه خائنان و جانیان و خبیثان ضدتورک و ضد آزربایجان می افتد و آنها را رسوای عالم و آدم می کند، برای همین به شدت از این قلم نورانی و مقدس من در هراس هستند. چون هراس بیداری انسانهای ملت تورک را دارندو آری! هراس بیداری انسانهای ملت تورک مرا دارند. آری خائن همیشه خائف است!

ب- سوء استفادۀ سیاسی- تبلیغاتی حاکمیت شیطانی فاشیسم راسیست ضدتورک و کوردپرور جمهوری اسلامی ایران از خون این جوانان مظلوم تورک و از همه جا بی خبر تورک که به جرم خدمت سربازی وظیفه و اجباری به مصاف یا بهتر بگوییم مسلخ تروریستهای کورد فرستاده شده و می شوند، به این شرح که رسانه های حاکمیت کثیف، تروریستی و ضدتورک جمهوری اسلامی ایران از خون این جوان سرباز وظیفۀ تورک، حامد محمدی، مثل خون هزاران جوان بی گناه سرباز وظیفۀ دیگر تورک، برای پروپاگاندای مغرضانۀ خود در جهت تبلیغ مظلومیت و حقانیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران (؟) و تحکیم پایه های کثیف ضدتورک و ضدانسان خود نهایت بهره های سیاسی را برده و می برد؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران با تمهید مقدمات برای به مسلخ فرستادن و به کشتن دادن جوانان تورک به دست تروریستهای کورد در اصل با یک تیر دو هدف می زند: هم جوانان تورک، این نیروهای ارزنده و سرمایه های انسانی ارزشمند ملت تورک آزربایجان را با دست برداران آریایی تروریست کورد خودش به قتل می رساند و از حق مسلم حیات و نعمت زندگی محروم می کند و هم از خون ناحق این جوانان مظلوم تورک برای تبلیغ سیاسی به نفع خودش بهره ها می برد و هم پتانسیل ضدیت بین تورک و کورد را برای فردای فروپاشی حاکمیت شیطانی فارسها در ایران را تقویت می کند و زنده نگه می دارد که فردای فروپاشی انسانهای تورک و کورد به جان هم بیفتند و انسان نورچشمی و نژاد برتر فارس، جان سلامت به در ببرد. پیداست که هزاران تن از مادران و پدران و خواهران و برادران این شهدای تورک می فهمند که اینها را کوردها کشته اند و خواه و ناخواه کینۀ کوردها را به دل می گیرند و در پی انتقام می افتند. البته این سیاستهای خائنانه جانیانه و خبیثانۀ حاکمیت فارس جمهوری اسلامی ایران را ما مبارزان حرکت ملی ملت تورک به خوبی و دقیقاً می دانیم و به این روشنی گوشزد می کنیم، افسوس که تروریستهای کورد و سیاسیون مغرض و آلت دست صلیبی کورد، در صد و پنجاه سال اخیر همواره آلت دست استعمار صلیبی و نکر سرسپردۀ آنها فارسها بوده و هستند و هیچ گاه بیدار و هشیار نشده و در همان گمراهی قدیمشان ثابت قدم و پایدارند و پیشمرگ فاشیسم راسیست فارس و صلیبیان ضدتورک انگلیسی و روسی و غیره بوده و هستند و خواهندبود.

چرا جمهوری اسلامی ایران در معرفی دقیق احزاب و گروهکهای تروریستی کورد کومله، پژاک، پ ک ک، حزب دموکرات و غیره شفافیت لازم را ندارد؟ چون هر دو سیستم صلیبی فارس و کورد (حاکمیت فاشیسم راسیست صلیبی جمهوری اسلامی ایران و تروریسیم فاشیست راسیست صلیبی کورد) هر دو جزئی از پروژۀ مخوف صلیبی نسل کشی تورکان در پنج کشور آزربایجان، تورکیه، ایران، سوریه و عراق هستند که از دویست سال پیش تا کنون، به همراه فاشیسم راسیست صلیبی روس و فاشیسم راسیست تروریست صلیبی ارمنی به طور مستمر و مداوم به کار کثیف و نژادپرستانۀ صلیبی تورک کشی مشغول است. همۀ اینها اجزا و مهره های پروژۀ واحد صلیبی ضدتورک، ضد عرب، ضد اسلام و ضد انسان هستند. برای همین این که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران خود را «در ظاهر» دشمن تروریسم کورد نشان می دهد، هرگز به معنی دشمنی حقیقی با تروریسم کورد نیست، بلکه هدف فاشیسم راسیست فارس دقیقاً همان هدف فاشیسم راسیست روس، فاشیسم راسیست ارمنی و فاشیسم راسیست کورد است: نسل کشی تورکان در دو آزربایجان، تورکیه، سوریه، عراق برای ایجاد مانع اتنیکی- نژادی- سیاسی کورد، ارمنی، فارس و روس برای ممانعت از اتحاد بین تورکهای دو آزربایجان با هم، و تورکهای آزربایجان جنوبی با تورکهای کل ایران با هم، تورکهای دو آزربایجان و کل ایران با تورکهای تورکیه با هم و تورکهای دو آزربایجان و تورکیه و سوریه و عراق باهم است. البته اخیراً نژادپرستان ضدتورک تالش را نیز به عناصر فارس، کورد، ارمنی و روس اضافه کرده اند که مانع اتنیکی- نژادی بین اتحاد دو آزربایجان جنوبی و شمالی به وجود بیاورند. همۀ اینها اجزا و مراحل اجرای پروژۀ مخوف صلیبی نسل کشی و اشغال سرزمینهای تورک نشین آزربایجان، تورکیه، ایران، عراق و سوریه است.  

سیاست کثیف نژادپرستانۀ جمهوری اسلامی ایران و اوپوزیسیون ضدتورک آن در قبال تورکهای آزربایجان و کوردهای ایران

موضوع مقالۀ حاضر من هم در حول همین محور تورک ستیزی و کوردپرستی جمهوری اسلامی ایران و اوپوزیسیون فارس آن و نیز کمونیستهای ضدتورک و ضد آزربایجان پانفارس- مانقورت می چرخد.

سیاست کثیف نژادپرستانۀ حاکمیت فارس پرست ضدبشر جمهوری اسلامی ایران در طول سالیان دراز، سیر نگه داشتن انسانهای فارس در تهران و شهرهای فارس نشین ایران، شهرهای اصفهان، یزد، کرمان، شیراز و غیره و گرسنه نگه داشتن انسانهای غیرفارس، انسانهای تورک و عرب و تورکمن و لور و بلوچ و کورد و ... در شهرها و مناطق غیرفارس نشین است.

انسانهای ملت بزرگ تورک نه تنها در چهل سال حاکمیت ملا-سیدهای ضدبشر جمهوری اسلامی ایران بلکه در پنجاه و هفت سال حاکمیت سیاه تر رضا و محمدرضا پالانی نیز، و در کل در نود و هفت سال اخیر، گرسنه نگه داشته شدند تا از زور گرسنگی به تهران و شهرهای فارس نشین کوچ کنند؛ تا هم آزربایجان جنوبی و افشار یوردو خراسان و قاشقای یوردو و تورکمن یوردو خالی از سکنۀ تورک و فاقد انسجام قومی و تراکم جمعیتی اتنیکی به نفع ملت بزرگ تورک شوند و هم با اعمال سیستم ظالمانه و ضدبشری مانقورتساز حاکمیت فارس در نود و هفت سال اخیر با پیوستن میلیونها مانقورت به قوم تاجیک (فارس جعلی) بر تعداد قوم جعلی فارس (شما بخوانید ملت ایران؟!) افزوده شود. این آسیمیله شدن و مانقورت شدن ملت تورک و هضم آنها در قوم جعلی فارس به همین راحتی و آسانی نبود، بلکه با در هم شکستن غرور ملی و انسانی انسانهای ملت تاریخساز و مغرور تورک صورت گرفت. لازمۀ تغییر ماهیت روحی و روانی انسانهای تورک یا بهتر بگوییم «مسخ انسان تورک و مانقورت شدنش»، تخریب غرور انسانی و ملی و شخصیت و اصالت و انسانیت انسان تورک با تحقیرها و توهینها و تمسخرهای نژادپرستانۀ پانفارسهای نژادپرست ضد تورک در قالب خشن اهانتهای مستقیم و فحشهای نژادپرستانۀ جنسی و یا در قالب نرم تر و شیادانه تری چون جکسازیها و جکبازیهای نژادپرستانۀ ضدتورکی راجع به بلاهت و حماقت انسان تیپیک تورک (در چشم فاشیستهای راسیست فارس) بوده و هست.

حاکمیت فارس در نود و هفت سال سیاه اخیر در ایران انسان تورک را گرسنه کرد، تا به تهران و شهرهای فارس نشین دیگر بکوچد و آذری مانقورد فارس پرست ضدتورک شود؛ اما این همۀ ماجرا نبوده و نیست. خیلی از انسانهای غیور تورک چنان علقه ای به خاک پاک آزربایجان داشته و دارند که راضی می شوند گرسنگی و سیه روزی بکشند؛ اما ترک وطن نکنند. این کار بسیار دشواری برای یک انسان تورک آزربایجانی است. چون حاکمیت ضدتورک پهلوی و جمهوری اسلامی ایران تمام کارخانه های مادر و شرکتهای تولیدی و در یک کلمه «فرصت و امکان کار شرافتمندانه» را در تهران، اصفهان، کرمان، مشهد، شیراز، بوشهر ( مجتمع عظیم صنعتی عسلویه)، بندر عباس و جنوب ایران (پارس جنوبی و غیره)، یعنی فقط و فقط و فقط در شهرها و مناطق فارس نشین ایران متمرکز کرده است؛ برای مثال در شهرهای استانهای فارس نشین مثل اصفهان، یزد، کرمان و غیره اکنون زنها و دختران نژاد برتر و ژن برتر فارس هم علاوه بر مردان و پسران، به صورت خانوادگی در هزاران کارخانه و شرکت استخدام می شوند و کار می کنند و حقوقهای خوب می گیرند و در رفاه کامل هستند و چون با سیاستهای ضدبشری و نژادپرستانه و مغرضانۀ حاکمیت پهلوی و مخصوصاً جمهوری اسلامی ایران شهرهای تورک نشین اردبیل، تبریز، اورمو، زنگان، همدان، فیروزآباد، بجنورد، شیروان، قوچان و غیره خالی از کارخانجات و شرکتها هستند، بسیاری از جوانان تورک مجبور می شوند به خدمت نیروی انتظامی (پلیس) یا ارتش جمهوری اسلامی ایران یعنی مشاغل نظامی و انتظامی پرخطر دربیایند که لااقل بتوانند شکم خودشان و زن و بچه شان را سیر کنند و این جاست که بحث اصلی این مقالۀ حاضر، نحوۀ برخورد شیادانه ونژادپرستانۀ پانفارسیسم ضدتورک و کوردپرست فارسی، چه از نوع تشیع شعوبی مجوسی جمهوری اسلامی ایران آن، چه پانفارسیسم سلطنت طلب کوروش پرست رضا پالانی پرست آن و چه کمونیسم کوردپرست ضد تورک و ضد آزربایجان و ضد تورکیۀ آن با این انسانهای مظلوم تورک در مقایسۀ با تروریستهای کورد رو می کند.

این که در ایران اهریمنی در نود و هفت سال اخیر شاهدیم که بخش بزرگی از نیروهای مسلح، اعم از نظامی و انتظامی (نه همۀ نیروهای مسلح)، تورک هستند به هیچ وجه بی دلیل نیست. درست است که در تاریخ هزار سالۀ ایران قبل از به قدرت رسیدن پانفارسیسم در قالب پهلویسم، می بینیم که بدنۀ قشون تورک غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی، ایلخانی، آتا بیگی، تیموری، صفوی، افشاری و قاجاری را تورکان تشکیل می دادند؛ اما اولا این پیوستن انسانهای تورک به قشونهای تورکان حاکم بر ایران و کل منطقۀ آسیای میانه و آسیای غربی نه به جبر و اجبار معیشت و سیر کردن شکم خودشان و زن و بچه هایشان بلکه به عنوان طرز زندگی «طبیعی» و لیاقت و شایستگی خدادادی شان بوده است. انسان تورک در قالب قشون تورک با افتخار وارد می شده و خدمت به خان و خاقان تورک را افتخار می شمرده و در قالب قشون زندگی می کرده است و این طبیعی بوده است؛ همان گونه که انسانهای تاجیک کارشان شاعری و کاتبی دربار و اموری از این دست بوده است. در صد سال سیاه حاکمیت پانفارسیسم بر ایران، تورکان، که با سیاست نژادپرستانۀ ضدتورک حاکمیتی و دولتی مغرضانه ایرانی- فارسی گرسنه و بیکار و محتاج نگه داشته شده اند، صرفاً «به اجبار» و به جبر معیشت و برای نجات از گرسنگی تحمیلی فاشیسم راسیسم فارس و سیر شدن شکم خودشان و زن و بچه هایشان به خدمت نیروهای نظامی و انتظامی درآمده اند.

سیاست دیگر نژادپرستانۀ ضدتورک حاکمیت ضدتورک فارس در سدۀ اخیر، اجباری کردن خدمت نظام وظیفه (سربازی) برای همۀ انسانهای موجود در ممالک محروسه ایران است که این سیاست نیز همواره به نفع قوم جعلی فارس و به ضرر ملت تورک کاربرد داشته و دارد؛ به این معنی که حاکمیت پهلوی و جمهوری اسلامی ایران با اجرای سیاستی خبیثانه، خائنانه و نژادپرستانه، سربازان وظیفۀ تورک را از آزربایجان جنوبی و شهرهای دیگر تورک نشین ایران صرفاً به شهرها و مناطقی می فرستد که در آنها مبارزان یا تروریستهای اقوام و ملل دیگر ایران مشغول فعالیت هستند. یکی از این اقوام که پتانسیل فراوانی را برای پروردن تروریسم دارد و از پتانسیل ضدتورک (ضد تورکیه و ضد آزربایجان) هم برخوردار است، قوم کورد است. کوردها از همان اول انقلاب اسلامی ایران (شما بخوانید انقلاب فاشیسم راسیست مذهبی فارس- شیعه ایران) در قالب احزاب و تشکلهایی چون حزب دموکرات کوردیستان ایران «به ظاهر» علیه این حاکمیت قیام کردند؛ اما به عوض این که نوک تیز حملاتشان را به سوی تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، یزد، کرمان و شهرهای فارس نشین ایران، سعنی مقرهای اصلی فاشیسم راسیست فارس، متوجه کنند، متوجه آزربایجان غربی و سولدوز (نقدۀ جعلی) و ملت تورک آزربایجان کردند و پروژۀ صلیبی تورک کشی و اشغال سرزمین مادری تورکان آزربایجان را به عنوان روش غالب مبارزات سیاسی تروریستی خودشان برگزیدند و در این راه جنایات ضدانسانی فراوانی را در سولدوز (نقده جعلی) و دیگر شهرهای آزربایجان غربی مرتکب شدند. حاکمیت فاشیست راسیست فارس جمهوری اسلامی ایران در چهل سال اخیر، از این روش ضدانسانی نژادپرستانۀ تروریستهای کورد، یعنی تورک کشی و اشغال خاک آزربایجان توسط تروریستهای کورد احزاب و تشکلهای کوردی، مثل حزب دموکرات کوردیستان ایران، کومله، پژاک، پ ک ک و غیره، برای تحکیم و تقویت سیاست کهنۀ صلیبی ضدیت انداختن بین تورک و کورد بهترین استفاده ها را کرده و می کند. توضیح این که کوردها عوض ضدیت با اصل حاکمیت فاشیستهای فارس در ایران به بهانۀ مبارزه با حاکمیت ضدبشری جمهوری اسلامی ایران به ضدیت با عنصر تورک و نسل کشی تورکان آزربایجان و اشغال سرزمین تاریخی تورکان آزربایجان پرداخته و می پردازند و انی یعنی خط قرمز ما مبارزان راه آزادی وطن عزیزتر از جانمان آزربایجان از چنگ راسیسم فاشیست فارس و تروریسم اشغالگر و توسعه طلب کورد.

این سیاست کثیف، ضدبشری، مزورانه و صلیبی کوردها از دوران قاجار (ناصرالدین شاه قاجار) تا به اکنون، در قالب جنایات و نسل کشیهایی مثل زیر بوده و هست:

1- حملات شیخ عبیدالله شمزینانی کورد در زمان قاجار به اورمیه، سولدوز، قوشاچای، مراغه، بناب، ملکان و عجب شیر، حداکثر شش ماه طول کشید و باعث تخریب شهرها و روستاهای منطقه و شهادت دهها هزار نفر تورک بی سلاح و صلح طلب و بی دفاع مخصوصا در شهرهای تورک نشین سویوق بولاق (مهاباد جعلی)، سولدوز (نقده جعلی) و قوشاچای (میاندوآب جعلی) و سبب تغییر بافت جمعیتی در این سه شهر آزربایجانی به نفع اکراد تروریست شد.

2- فجایع جیلولوق صلیبیان ارمنی- آسوری- کورد حداقل یک سال طول کشید و یکصد و پنجاه هزار نفر از اهالی آذربایجان به شهادت رسیدند.

3- حملات اسماعیل سیمیتقو جنایتکار خبیث جانی شکاک کورد و اشغال شهرهای اورمیه، سلماس و کل غرب آذربایجان که حداقل 4 سال طول کشید.

4- شرارتهای زرو بی کورد و دارودسته جنایتکارش علیه انسانهای ملت مظلوم تورک که در اواخر جنگ جهانی دوم از سال 1320 الی 1325 حداقل 5 سال طول کشید

5- جنایات و نسل کشیهای ضدبشری احزاب کوردی دموکرات به رهبریت عبدالرحمن قاسلمو کورد و کومله کورد در اوایل انقلاب در شهرهای اورمیه و سولدوز و کل شهرهای آذربایجان غربی

6- حملات گروهکهای کورد مثل کومله، پژاک، پ ک ک، دموکرات و غیره به سربازان وظیفه و مرزبانان در سالیان اخیر

کوردها در صد و پنجاه سال اخیر ظاهراً بر ضد حکومت مرکزی قیام مسلحانه می کنند؛ اما در عمل هیچ کاری با حکومت مرکزی چه قاجار، چه پهلوی و چه جمهوری اسلامی ایران ندارند، بلکه با هجوم به شهرها و روستاهای تورک نشین آزربایجان غربی و نسل کشی دهشتناک تورکان مظلوم بی سلاح و بی دفاع و صلح طلب و آرامش دوست آزربایجان و اشغال خونین شهرها و روستاهای کوردیستان و آزربایجان غربی و بیرون کردن باقی ماندۀ تورکان و کوردیزه و کوردنشین کردن این شهرها و روستاها به توسعۀ اراضی اشغالی کوردیستان جعلی، علاوه بر توسعه طلبی ارضی قصد ایجاد کریدور حائل کوردی بین تورکیه و آزربایجان جنوبی و نیز بین دو آزربایجان دارند که این سیاست کثیف صلیبی سیاست ارمنیهای تروریست داشناک نیز در صد و پنجاه سال اخیر بوده و هست.  

بخش دوم: رامین حسین پناهی کورد

رامین حسین پناهی کورد کیست؟ از تیرماه 1396 تا کنون این خبر با تیتر درشت همواره در اخبار مدیای فارس ایران به صورت مداوم پخش می شود:

«رامین حسین پناهی، زندانی سیاسی کُرد همچنان در خطر اعدام قریب الوقوع است»

کوششهای مدیای صلیبی غربی علی العموم و کوششهای مدیای فارسی زبان علی الخصوص، به ویژۀ کوششهای مدیای خارج از ایران و به طور مشخص تلویزیونهای استعماری فارسی زبان صدای آمریکا Voa Tv Persian، بی بی سی فارسی BBC Persian، «دیدگاه» Didgah Tv، اندیشه Andishe Tv، کانال جدید Kananl Jadid، اندیشه Andishe Tv، پارس Pars Tv، ایران اینترنشنال Iran International ، ایران فردا IRAN-E-FARDA، رادیو فردا Radio Farda، من و تو Manoto Tv، ایران آریایی، تلویزیون رها، سیمای آزادی (تلویزیون مجاهدین خلق ایران) دربارۀ الغای حکم اعدام و نجات این جوان کورد، که همان طور که بعداً خواهیم آورد یک تروریست تورک کش کورد است، بسیار خواندنی و جالب است و نمودار کاملی از جانبداری نژادپرستانۀ پانفارسیسم از پانکوردیسم می تواند تلقی شود. این جانبداری بی محابا و آشکار و بی دریغ فاشیسم راسیست ضدتورک فارس- صلیبی از تروریستهای جلاد و ناجوانمرد کورد در پوشش زیرکانۀ «کولبر بودن قسمت اندکی از قوم کورد» مصرف داخلی و خارجی دارد؛ یعنی مدیای فارس در خارج ایران می کوشد عنصر کورد را عنصری مظلوم و تحت ستم مضاعف و زحمتکش و بی گناه و مبارز با جمهوری اسلامی ایران نشان دهد و مدیای رسمی جمهوری اسلامی ایران نیز با سیاستی مذبوحانه و خائنانه سعی در پنهان کردن ماهیت اصلی تروریسم کورد را دارد. روی دیگر این قضیه جلاد نشان دادن مأموران انتظامی و نظامی تورک آزربایجانی جمهوری اسلامی ایران است که مدیای فارس رذیلانه و مغرضانه و خبیثانه این کار را می کند؛ در حالی که عنصر تورک نظامی و انتظامی مظلوم تر از عنصر کورد است. این کوششهای نژادپرستانه یا بهتر بگوییم گلو و شکم پاره کردنهای نژادپرستانۀ بی دریغ باعث شد که حتی خبر خودکشی خواهرزادۀ رامین حسین پناهی هم به خاطر دایی جانش(؟!) در بوق و کرنای مدیای فارسی زبان شود و همچنین باعث شد که کارشناسان سازمان ملل و عفو بین الملل راجع به اعدام قریب الوقوع این جوان کورد عکس العمل نشان دهد. بهتر است عین اخباری که در مدیای فارسی زبان در مورد این کورد منتشر شده است همین جا بیاوریم:

«خواهر زاده رامین حسین‌پناهی زندانی سیاسی محکوم به اعدام خودکشی کرد»

«عفو بین الملل: اعدام رامین حسین پناهی هم غیرقانونی است و هم غیرعادلانه»

« کارشناسان سازمان ملل: حکم اعدام رامین حسین پناهی را لغو کنید»

دامنۀ این حمایتهای بی دریغ به مدیای عربی هم کشیده شده است:

«تنفيد حكم الإعدام بحق السجين السياسي رامین حسین پناهی»!

حتی پانفارسها برای نجات این جوان کورد از اعدام کمپین مشترکی با پانکورها تشکیل داده اند:

«کمپین نجات رامین حسین پناهی».

حتی نام این تروریست کورد را پانفارسهای مغرض در ویکی پدیای فارسی هم وارد کرده اند! پرسشی داریم: اگر مدیای فارسی زبان بی طرف و صادق است، پس چرا نام پرافتخار و مظلوم هزاران انسان عرب و بلوچ مبارز بی گناه را که به دست جنایتکاران جمهوری اسلامی ایران در این چهل سال سیاه اخیر شهید شده اند، در مدیای فارسی آورده نمی شود و در ویکی پدیای فارسی وارد نشده است؟ چه ویکی پدیای فارسی جالب و بی طرفی؟! چرا در این ویکی پدیای بی طرف پارسی اثری از سرباز وظیفۀ شهید، حامد محمدی و هزاران تورک نظامی و انتظامی که برای پاسداشت از ایران اهریمنی به مسلخ تروریستهای آریایی کورد فرستاده شده و قربانی ایران اهریمنی شده اند اثری نیست؟ از فاشیسم راسیست فارس و فاشیسم راسیست تروریست کورد پاسخ می خواهیم اگر پاسخی دارید؟

یکی از این اخبار را راجع به این تروریست کورد مرور می کنیم:

« رامین حسین پناهی، زندانی سیاسی کُرد همچنان در خطر اعدام قریب الوقوع است. رامین حسین پناهی، زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام که قرار بود روز پنج‌شنبه حکم اعدامش اجرا شود، از قرنطینه به بند عمومی زندان سنندج بازگردانده شد. این خبر اگرچه نشانه مثبتی از تعویق اجرای حکم اعدام اوست اما همواره این نگرانی وجود دارد که حکومت ایران در فرصتی دیگر و پس از فروکش کردن اعتراضات گسترده به حکم او، این جوان ۲۲ ساله را به دار اعدام بسپارد. رامین حسین پناهی به اتهام «بغی» یا شورش مسلحانه علیه حکومت اسلامی و همچنین «عضویت در حزب کومله» محاکمه شده و حکم اعدام او که بهمن ماه گذشته صادر شد، به تایید دیوان عالی کشور رسیده است. اگرچه در اطلاعیه دادگستری کردستان دربارۀ پرونده او آمده است که «هنگام دستگیری وی مسلح به سلاح کلاش، اسلحه کمری و نارنجک بوده است و در تحقیقات اقرار به ورود مسلحانه و درگیری با مامورین نموده»، اما حسین احمدی‌نیاز، وکیل مدافع او صدور این حکم را غیرقانونی و غیرعادلانه می‌داند. آقای احمدی نیاز با اشاره به اینکه موکلش تنها یک فعال سیاسیِ معترض است، او را از اتهام «بغی» مبرا دانسته و اعلام کرده است که موکلش هرگز دست به اسلحه نبرده است. رامین از تیر ۱۳۹۶ به اتهام عضویت در حزب کومله کردستان در بازداشت است. او پس از دستگیری توسط نیروهای سپاه، مدت دویست روز را در زندان سپاه در سنندج و سپس در زندان اداره اطلاعات این شهر گذرانده و درنهایت به زندان مرکزی سنندج منتقل شده است. او مقابل قاضی اعلام کرد که در زندان تحت شکنجه و بدرفتاری قرار گرفته است. خودکشی خواهرزادۀ رامین: اجرای حکم اعدام او در حالی به تعویق افتاده است که بنا بر اخباری که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، پس از انتقال رامین به انفرادی زندان سنندج برای اجرای حکم اعدام و همچنین بازداشت احمد امین پناه، داماد این خانواده، نشتمان، خواهر زاده رامین که تاب فشار روانی حاصل از شنیدن این اخبار و اعدام قریب‌الوقوع دایی خود را نداشت، دست به خودکشی زده است. بیانیۀ عفو بین‌الملل دربارۀ رامین حسین پناهی: عفو بین‌الملل نیز با انتشار بیانیه‌ای در اول ماه مه، بار دیگر بر ناعادلانه بودن محاکمه رامین و شکنجه شدن او تاکید کرد. فیلیپ لوتر، مدیر تحقیق و حمایت عفو بین‌الملل در منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا اعلام کرد: «در پرونده رامین عدالت بگونه‌ای باور نکردنی از همان ابتدا نقض شده است. او در حالی که نشانه‌های شکنجه در بدنش نمایان بوده در دادگاه حاضر و در زمانی کمتر از یک ساعت به اعدام محکوم شده است. در جریان تحقیقات، او اجازۀ تماس با یک وکیل و حتی با خانواده‌اش را نداشته است و هیچ مدرکی در ارتباط با شواهدی که علیه او مطرح شده، دریافت نکرده است. مقامات اطلاعاتی رژیم او را تحت فشار قرار داده‌اند تا در ازای لغو حکم اعدام با انجام اعترافات تلویزیونی موافقت کند و مخالفت رامین با انجام این کار باعث افزایش فشارها بر او و حتی زندانی کردن او در سلول انفرادی شده است. در بیانیۀ عفو بین‌الملل از دولت ایران خواسته شده است تا با اعمال مجازاتهایی غیرقابل برگشت همچون اعدام، بر فهرست بلند موارد نقض حقوق بنیادین انسان‌ها در این کشور نیفزاید و بر این اساس، حکم اعدام رامین حسین پناهی را بلافاصله و قبل از آنکه دیر شود، لغو کند».

http://fa.euronews.com/2018/05/03/iran-execution-ramin-hossein-panahi-kurdish-amnesty-international

https://ir.voanews.com/a/iran-human-rights-justice/4374557.html

https://www.radiofarda.com/a/latest-on-ramin-hosseinpanahi-case/29208509.html

http://www.dw.com/fa-a-43479649

http://www.bbc.com/persian/43781615

https://www.radiofarda.com/a/29202649.html

http://kurdistanhumanrights.net/fa/?tag=%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C

http://www.kurdistan24.net/fa/news/e28d0dfc-14ef-46e9-971b-36722958bad5

https://www.hra-news.org/tag/%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C/

https://www.facebook.com/Ramin.hoseinpanahi

https://www.youtube.com/watch?v=gncO_LYl3vY

https://www.manoto.news/news/newsvideos/73svtu/news31582

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C

به راستی کیست این رامین حسین پناهی این قهرمان بی نظیر خلق کورد؟ آنچه ظاهراً از مدیای رسمی جمهوری اسلامی ایران به دست می آید این است که رامین حسین پناهی مثل اغلب جوانان کورد که عضو گروههای تروریستی از قبیل کومله، حزب دموکرات ایران، پژاک، پ ک ک، پ ی د، ی پ گ و امثالهم و حتی داعش شده اند، یک تروریست مسلح کورد بوده و هنگام دستگیری نیز مسلح به کلاشینکف، «عروس کوردهای تروریست» بوده است. در خبرهای مدیای رسمی جمهوری اسلامی ایران چنین می خوانیم:

« اطلاعیه دادگستری کردستان درباره رامین حسین پناهی/ عضو کومله است و موقع بازداشت مسلح بود

جامعه > قضایی - دادگستری استان کردستان با انتشار اطلاعیه ای جزییات محاکمه و همچنین صدور حکم رامین حسین پناهی از اعضای گروهک تروریستی کومله را اعلام کرد. خبرگزاری خبرآنلاین؛ در اطلاعیه دادگستری کردستان در مورد رامین حسین پناهی آمده است: هنگام دستگیری وی مسلح به سلاح کلاش، اسلحه کمری و نارنجک بوده است در تحقیقات اقرار به ورود مسلحانه و درگیری با مامورین نموده و نهایتا در یک فرایند دادرسی عادلانه به اتهام بغی و با مداخله وکیل، محاکمه و به استناد مواد ۲۸۷ و مفهوم مخالف ۲۸۸ و ماده ۲۱۱ و تبصره آن از قانون مجازات اسلامی به اعدام محکوم، حکم صارده پس از فرجام خواهی در دیوان عالی کشور ابرام می‌گردد؛ بسم الله الرحمن الرحیم امروزه دشمنان نظام اسلامی از هر فرصت و ظرفیتی، بخصوص فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برای پیشبرد مقاصد شوم خود استفاده و سعی می‌کنند اقدامات خرابکارانه و تروریستی خود را تحت پوشش‌های حقوق بشری و فعالیت مدنی به جامعه القاء نمایند. اخیرا در شبکه‌های اجتماعی اخباری کذب در مورد یکی از اعضای گروهک تروریستی به نام رامین حسین پناهی مبنی بر اینکه وی فعال مدنی بوده انتشار یافته است. بر اساس مدارک مستند ایشان سال‌ها قبل از دستگیری تحت تاثیر برادرانش که عضو گروهک تروریستی کومله هستند جذب این گروهک شده و برای آن‌ها در داخل کشور فعالیت‌هایی داشته است. ایشان در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ بصورت غیر قانونی از کشور خارج و به این گروه می‌پیوندد و پس از گذراندن دوره‌های ضد امنیتی در قالب یک تیم نظامی برای انجام اقدامات تروریستی و ترور شهروندان در تیر ماه ۱۳۹۶ به داخل کشور اعزام که در درگیری با نیرو‌های نظامی سه نفر از عناصر نظامی گروهک کشته و ایشان نیز دستگیر می‌شوند. هنگام دستگیری وی مسلح به سلاح کلاش، اسلحه کمری و نارنجک بوده است در تحقیقات اقرار به ورود مسلحانه و درگیری با مامورین نموده و نهایتا در یک فرایند دادرسی عادلانه به اتهام بغی و با مداخله وکیل، محاکمه و به استناد مواد ۲۸۷ و مفهوم مخالف ۲۸۸ و ماده ۲۱۱ و تبصره آن از قانون مجازات اسلامی به اعدام محکوم، حکم صارده پس از فرجام خواهی در دیوان عالی کشور ابرام می‌شود. مطالبه آحاد مردم از دستگاه قضایی و سایر دستگاه‌های مسئول حفظ امنیت و آرامش مردم و برخورد قاطع با تروریست‌ها و مخلین امنیت است».

https://www.khabaronline.ir/detail/774281/society/judiciary

من بارها نوشته ام و باز هم می نویسم که ما، مبارزان راه آزادی و استقلال ملت تورک آزربایجان جنوبی و کل ایران، یعنی ما فعالان حرکت ملی ملت تورک در آزربایجان جنوبی و کل ایران با ریاکارترین، مکارترین، هزارچهره ترین، نمک به حرام ترین، چاپلوس ترین، نان به نرخ روزخور ترین، فرصت طلب ترین، عقده ای ترین، کینه ای ترین، مغرض ترین، خطرناکترین، رذل ترین، منافق ترین، مزورترین، دروغگوترین، شیادترین، خائن ترین، خبیث ترین، جانی ترین، بی غیرت ترین، وقیح ترین، بی شرم ترین، متملق ترین، پلیدترین، ضد تورک ترین، ضد عرب ترین و ضد انسان ترین نوع نژادپرستی زندۀ جهان سر و کار داریم: نژادپرستی ایرانی یا پان ایرانیسم و یا به عبارت دقیق تر با پان فارسیسم. از جملۀ سیاستهای مزورانه، خبیثانه و خانئانۀ فاشیسم راسیست فارس، چه در قالب و لباس ملا- سیدهای جمهوری اسلامی ایران و چه در قالب و لباس اوپوزیسیون سلطنت طلب و رضا پالانی پرست آن و چه در قالب و لباس اوپوزیسیون کمونیست آن، جانبداری همه جانبه و بی شائبه و بی محابا از تروریستهای کورد و دشمنی و کینۀ نژادپرستانه با انسانهای بی گناه تورک است. اگر مدیای فاسی زبان به راستی بی طرف و ایران دوست و وطن پرست است پس چرا خبرهای حملات تروریستهای مسلح کورد به پاسگاهها و هنگهای مرزی کشور ایران و کشته شدن صدها و بلکه هزاران سرباز وظیفه و درجه دار و افسر تورک را که به هر صورت حملاتی تجزیه طلبانه و ضد تمامیت ارضی ایران است، به هیچ وجه در خبرهای خود منعکس نمی کنند؟ و راجع به یک تروریست مسلح کورد چنین شکم درانی و گلو درانی می کنند؟ آیا مدیای صلیبی فارس صادق و بی طرف است؟  

سیاست نژادپرستانۀ ضدتورک و کوردپرور و کوردپرست فاشیسم راسیست فارس، چه نوع ملا-سید تشیع شعوبی مجوسی فارسی آن (جمهوری اسلامی ایران) و چه نوع سلطنت طلب کورش پرست رضا پالانی پرست آن و چه نوع جمهوری خواه مصدق پرست سکولار- دموکرات آن و چه کمونیست فاشیست راسیست کوردپرست ضدتورک فارس پرست آن در نفی، انکار، بایکوت خبری و توجیه جنایتها و ترورهای فاشیستهای راسیست کورد در مرزهای آزربایجان غربی و کوردیستان وجه دیگری هم دارد که به راستی باید ان را «کوردپرستی» و نژادپرستی کوردپرست ایرانی نامید؛ برای مثال در خبرها می خوانیم که « مامورین انتظامی، وانت یک بلوچ را که درحال حمل انبه بود، تیرباران کردند»!!! در این خبر بلوچ بودن این انسان بینوا که به جرم بلوچ و سنی بودن و فارس شیعه نبودن دچار ظلم عظمای جمهروی اسلامی ایران شده است، به صورت واضح قید می شود. نیز در خبرهایی که مربوط به درگیری مبارزان آزادیخواه و استقلال طلب ملت مظلوم بلوچ با مأموران سپاه پاسداران و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در رسانه های جمهوری اسلامی ایران پخش می شود، به «بلوچ بودن» مبارزان مخالف رژیم جمهوری اسلامی ایران در بلوچستان مظلوم اشاره می شود؛ در ضمن راجع به زندانیان سیاسی حرکت ملی ملت تورک آزربایجان جنوبی در مدیای فارسی زبان مربوط به ایران در خارج از ایران، ذقیقاً مثل داخل ایران هیچ گونه، تکرار و تأکید می کنم هیچگونه خبری مطلقاً پخش نمی شود؛ اما جالب این که «کورد بودن» فعالان سیاسی کورد، چ عضو احزاب تروریستی کوردی باشند و چه نباشند متفقاً و به صورت بسیار گسترده ای، به طوری که گوش سازمانهای بین المللی حقوق بشر را کر کند، در بوق و کرنای خبری تبلیغاتی مدیای فارس کرده می شود. جالب این که همزمان با این موجهای خبری- تبلیغاتی «کورد بودن» حمله کنندگان به سربازان و مأموران نیروهای انتظامی مرزبانی جمهوری اسلامی ایران در غرب آزربایجان، به لطایف الحیل چه از طرف مدیای دولتی جمهوری اسلامی ایران و چه مدیای فارسی زبان خارج از کشور یعنی تلویزیونهای استعماری سیاسی ماهواره ای صلیبی فارسی زبان نظیر صدای آمریکا Voa Tv Persian، بی بی سی فارسی BBC Persian، «دیدگاه» Didgah Tv، اندیشه Andishe Tv، کانال جدید Kananl Jadid، اندیشه Andishe Tv، پارس Pars Tv، ایران اینترنشنال Iran International ، ایران فردا IRAN-E-FARDA، رادیو فردا Radio Farda، من و تو Manoto Tv، ایران آریایی، تلویزیون رها، سیمای آزادی (تلویزیون مجاهدین خلق ایران)، و کانالهای تلگرامی ضدتورک و ضد آزربایجان مثل «آمد نیوز» متفقاً و به طور علنی نفی و انکار می شود! این طرز برخورد دوگانه به مبارزان ملت بلوچ و قوم کورد برای چیست؟ آیا مرزهای شرقی کشور ایران به اندازۀ مرزهای غربی آن دارای اهمیت و ارزش نیستند که در مرزهای شرقی اخبار تعرض و کشتار مرزبانان رسمی ایران به صورت دقیق منتشر می شود و در مرزهای غربی به صورت کلیشه ای و غیرشفاف و مبهم و پوشیده منتشر می شود؟ آیا این بهترین دلیل بر تورک ستیز بودن پانفارسیسم حاکم بر ایران و اوپوزیسیون خارج نشین آن نیست؟ برخورد نژادپرستانۀ مدیای فارس با مبارزان بلوچ به این دلیل است که در مرزهای شرقی ما با عنصر تورک مواجه نیستیم، اما در مرزهای غربی ایران عنصر تورک آزربایجانی وجود دارد، از این رو مدیای خبیث نژادپرست خائن جانی فارسی زبان به صورت علنی اخبار مربوط به ترورها و جنایات کوردها را و تعرض علنی آنها به مرزهای ایران اهریمنی را با توطئه سکوت بایکوت می کند. چون از قبل برنامۀ صلیبی ضدتورک و کوردپرستی برای اشغال خاک آزربایجان جنوبی و توسعۀ اراضی کوردها و ایجاد کوردیستان جعلی بزرگ دارد. کوردها در چهار کشور ایران، تورکیه، عراق و سوریه عمق استراتژیک فاشیسم راسیست صلیبی فارس هستند از این رو همۀ پانفارسها از این تروریستها جانبداری بی شائبۀ نژادپرستانه می کنند.

مدیای فارس در خارج از ایران درست به مانند داخل ایران، از هیچ فرصتی برای تبلیغ به نفع قوم تروریست پرور کورد فروگذار نمی کند؛ برای نمونه می توان از تلویزیون به شدت مغرض نژادپرست ضدتورک و ضد آزربایجان کوردپرست ایران اینترنشنال Iran International نام برد که وابسته به دولت ایالات متحدۀ امریکا است. در این تلویزیون استعماری برنامه ای پخش شد که موضوع آن کارهای عکاس مانقورت تبریزی، «رضا دقتی» بود. این مانقورت احقر ارذل خائن به ملت تورک در بحثی که اصلاً به کارهای عکاسی او مربوط نبود، از کوردها تعریف و تمجید مانقورتانۀ عجیبی کرد و صحبت از فرهنگ والای ایرانی کوردها (؟!) کرد که به برابری جنسیتی زن با مرد قائلند و پیشگام دموکراسی در ایران هستند؟! جل الخالق در نظر رضا دقتی این مانقورت تبریزی که برای خودشیرینی برای فاشیسم راسیست فارس، کوردپرستی پیشه کرده، پیشگام و پیشوای دموکراسی و برابری حقوق زن و مرد در ایران، در صد و پنجاه سال اخیر، تورکان آزربایجان نبوده و نیستند و کوردهایی هستند که هنوز از زندگی عشیره ای دست نکشیده و در برخی عشیره ها دختران را ختنه می کنند، پیشگام دموکراسی و حقوق بشر هستند! کوردهای که هنوز که هنوز است کلاشینکف به دوش به کار صلیبی پسند تورک کشی می پردازند باید هم در دید یک مانقورت پیشگام دموکراسی تلقی شوند. دموکراسی ای که با گلوی لولۀ کلاشینکف و قهقهۀ فشنگها سخن می گوید؟! پیداست که یکی از راههایی که مانقورتهای ارذل احقر خائن خبیث جانی می توانند در تلویزیونهای سیاسی فارسی زبان استعماری صلیبی غربی مثل صدای آمریکا Voa Tv Persian، بی بی سی فارسی BBC Persian، ایران اینترنشنال Iran International ، ایران فردا IRAN-E-FARDA، رادیو فردا Radio Farda، من و تو Manoto Tv و غیره عرض اندام کنند و مطرح شوند، همین کوردپرستی و ضدیت با ملت مظلوم تورک آزربایجان است.

در نمونۀ دیگر، محمد نوری زاد، این شیطان خبیث خائن جانی، که زمانی جزو جنایتکاران بی رحم و شفقت جمهوری اسلامی ایران بود و امروز «ظاهراً» جلد عوض کرده و جزو منتقدان و اوپوزیسیون (؟) نظام ولایت فقیه (شما بخوانید ولایت نژاد پارس بر دیگر نژادها) قرار گرفته است، در برنامۀ جمشید چالنگی فاشیست راسیست ضدتورک فارس، در تلویزیون صلیبی فاشیستی- پانفارسیتی ایران فردا IRAN-E-FARDA دعوت می شود و یادی از رامین حسین پناهی، تروریست کورد می کند و خاطره ای را تعریف می کند که خودش به همراه چند پانفارس دیگر به دیدار خانوادۀ رامین حسین پناهی در سیناندیز اشغالی (سنندج جعلی) رفته است و با مادر این تروریست کورد دیدار و گفت و گوی انسان دوستانه کرده است! جالب این که در لهجۀ محمد نوری زاد، این شیطان مجسم فاشیست راسیست فارس، هیچ نشانه ای از تورک بودن دیده نمی شود؛ اما در ضمن گفت و گو با جمشید چالنگی می گوید که در ضمن دیدار با مادر رامین حسین پناهی با چند نفر «جاش» درگیر شده است و آنها در ضمن دستگیری اش او را کتک زده و موبایلش را شکسته اند و یکی از آن جاشها ته لهجۀ تورکی داشته است!!! محمد نوری زاد در ضمن این خاطرۀ مسخرۀ خود می گوید« من خودم تورک هستم، برای همین ته لهجۀ تورکی این جاش را متوجه شدم»!!! در پاسخ به این شیطان خبیث خائن جانی مکار شیاد که قصد تورک نمودن خودش را دارد باید بگوییم: اگر تو تورک هستی چرا به جای دیدار با مادر رامین حسین پناهی کورد که در قالب گروهک ترورریستی کومله به مرزهای ایران عزیزت تجاوز کرده و با مأموران مرزبانی ایران دلبندت درگیر شده و در حالی که سلاح در دست داشته دستگیر شده؛ به دیدار مادر داغدار حامد محمدی تورک در تبریز نرفتی و به این مادر مظلوم تورک تسلیت نگفتی و قوت قلب ندادی؟ آیا به این دلیل نیست که تو روباه مکار که سابقۀ آزار و اذیت نژادپرستانۀ سعید متین پور، قهرمان مبارز و فعال حرکت ملی ملت تورک آزربایجان را در زندان اوین تهران در کارنامۀ کثیف و سیاه نژادپرستانه ات داری و ما مبارزان ملت تورک این فقره از کارنامۀ سیاه تو را هرگز و هرگز و هرگز فراموش نکرده و نخواهیم کرد و به موقع باید حساب پس دهی، هسیتری تورک ستیزی صلیبی داری و مثل مهدی خزئلی جنایتکار و دیگر جداشدگان ظاهری از نظام کثیف جمهوری اسلامی ایران، تو هم نقش روباه مکار انسان دوست کوردپرست فارس را در تلویزیونهای سیاسی ماهوراه ای فارس زبان بازی می کنی؟ آیا اینها دلیل بر مغرض بودن و ضد تورک بودن تو نیست؟

بهانه ای به نام کولبر بودن جوانان قوم کورد

مدیای فارس چه در داخل ایران و چه در خارج ایران سعی در مظلوم نشان دادن انسانهای قوم کورد دارند و می کوشند حتی پیوستن جوانان این قوم تروریست پرور را به گروهکهای ترویستی کوردی و داعش را با مطرح ساختن فقر این انسانها توجیه کنند. من در مقالاتم به این مورد نیز پراخته ام و نوشته ام که اولاً عدم وجود امکانات و کارخانهجات صنعتی و شرکتهای مولد در شهرهای غیرفارس ایران مختص قوم کورد نیست و انسانهای ملتهای تورک و عرب و بلوچ و لور و تورکمن و غیره نیز از این معضل رنج می برند. شهرهای آزربایجان جنوبی تبریز و اردبیل و اورمو و زنگان و همدان و غیره شاهد سیاه روزی جوانان بیکار و بدبخت تورک هستند.

حاکمیت فاشیست راسیست فارس حاکم بر ایران باز برای انسانهای کورد راه قاچاق کالا و کولبری از کوردیستان عراق را بازگذاشته است و حتی کولبران را بیمۀ درمانی و بیمۀ عمر می کند، جوانان ملت تورک من که هیچ گونه امکانی برای کسب درآمد ندارند و از زور فقر و بیکاری و بیچارگی و استیصال و فشار روانی حاصل از آن به اعتیاد و فساد و دربه دری و غربت نشینی و در نهایت خودکشی و خودسوزی و خانواده کشی روی می آورند چه کنند؟ اگر مدیای فارس این قدر انسان دوست است، چرا این فارسهای انسان دوست متمدن آریایی به دیدار خانوادۀ جوانان تورک خودکشی کردۀ من در تبریز و اردبیل و اورمو و زنگان و همدان و تهران و کرج و غیره نمی رود؟ چرا برنامه ای برای میلیونها جوان بیکار و دربه در تورک و لور و بلوچ و عرب و تورکمن نمی سازد؟ آیا جوانان بیکار و دربه در تورک و لور و بلوچ و عرب و تورکمن وضعشان خیلی بهتر از جوانان کورد بهتر است؟ مدیای فارسی زبان استعمار صلیبی می کوشد به لطایف الحیل تروریستهای ضدبشر کورد را در پشت کولبران مظلوم کورد پنهان و توجیه کند. می کوشد بگوید که این تروریستهای کلاشینکف بر دوش همان کولبران مظلوم کورد هستند که نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (شما بخوانید جوانان تورک من که از زور فقر و بیچارگی به خدمت نیروی انتظامی در آمده اند) سر خود و بدن دستور از بالا با بی رحمی تمام اینها را هدف گلوله قرار می دهد و می کشد! در حالی که اولاً اینها کولبر نیستند و «قاچاقچی» هستند. قاچاقچیانی که حامیان قدرتمند مسلح تروریست گشاد شلوار کورد هم دارند. تروریستهایی که گاه به گاه جوانان سرباز و درجه دار و افسر تورک مرا از دور به گلوله می بندند و می کشند. ثانیاً این سیاست کثیف همین پانفارسهای حاکم جمهوری اسلامی ایران است که با عدم تخصیص کارخانجات و شرکتها و عدم ایجاد شغل و کسب و کار، هم جوانان تورک و هم جوانان کورد را بیکار و دربه در می کند. یکی را کولبر قاچاقچی می کند و دیگری را سرباز نیروی انتظامی و درجه دار و افسر مرزبانی و هر دو را به جان هم می اندازد و خود در تهران و اصفهان و مشهد و شیراز و کرمان و یزد و کیش و غیره خوش می گوید و خوش می خندد و خوش می زید. چرا کوردها به جای کشتن پانفارسهای حاکم به کشتن تورکهای مظلوم و محکوم می پردازند؟

برنامۀ ماه عسل صدا و سیما، جلوه ای دیگر از تورک ستیزی و کوردپرستی مدیای رسمی جمهوری اسلامی ایران

در برنامۀ ماه عسل امسال به مجریگری احسان علیخانی که از سال 1386 هر سال در ماه رمضان از شبکه 3 صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شود، امسال یک تورک ورزشکار به نام «امیر علی اکبری» را که اصالتاً اهل یکی از روستاهای سراب آزربایجان به نام جمال آباد است، دعوت کرده بودند و به سفارش صدا و سیما این تورک ورزشکار، چهره ای مانقورت از خودش به نمایش گذاشت و گفت که هرچند در ایران به او ظلم شده است و در حالی که در مسابقۀ المپیک قهرمان شده بود، مدال طلای المپیک کشتی او را فدراسیون جهانی کشتی (فیلا) و فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی ایران به ریاست رسول خادم، به بهانۀ دوپینگ برای بار دوم به زور و ناروا از او گرفته اند و برای همین به دعوت فدراسیون کشتی جمهوری آزربایجان به آنجا رفته بوده است، اما نتوانسته است در آزربایجان و در میان تورکهای بیگانۀ آزربایجان (؟!) دوام بیاورد و دلش هوای «تهرون» و «ایرون» و زبان قند عسل فارسی کرد و به آغوش مام میهن آریایی برگشت! پیدا بود که این تورک بدبخت از همه جا بی خبر به عمد از سوی حاکمیت ضدتورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران برای برنامۀ ماه عسل دعوت شده بود که از یک سو چهره ای متقلب و دوپینگ کننده و خشن و وحشی از یک تورک آزربایجانی در ذهنهای مردم ایران نقش ببندد و هم با ارئۀ چهره ای مانقورت و ضدتورک بهره برداری سیاسی فاشیستی و راسیستی لازم توسط فاشیسم راسیست ضدتورک حاکم از این تورک نادان غافل انجام شود.

در همین برنامۀ ماه عسل در برنامه ای دیگر عده ای از بچه های کورد زلزله زده سرپل زهابی نیز دعوت شده بودند که در مسابقه ای که نتیجه اش از قبل معلوم بود، برندۀ مسابقۀ فیلم برتر و مبلغ ماشین صد و چند میلیون تومانی هم شدند و با دست پر و لبان خندان و چشمان گریان از شدت شعف و شادی از تهران بدرقه شدند. علاوه بر این بچه ها، در همین برنامه از یک چوپان کورد هم تجلیل مالی شد. این چوپان وقوع سیل را به اهالی یک روستای کوردنشین خبر داده بود و سبب نجات آنها شده بود. پیدا بود که فاشیسم راسیست فارس از این بچه های معصوم زلزله زدۀ کورد و آن چوپان کورد نیز بهره برداری سیاسی- تبلیغاتی لازم را کرد: مدیای رسمی فارس، صدا و سیمای می خواهد بگوید که انسانهای ملت کورد، برخلاف انسانهای تورک که از زور خوشی به تقلب و دوپینگ کردن و رفتن به کشورهای بیگانه و تابعیت آنها را قبول کردن می پردازند، دارای صداقت و مظلومیت و اصالت و صفا و پاکی هستند.

در پاسخ به این حرکت رذیلانه و خبیثانه و خائنانۀ جمهوری اسلامی ایران باید بگوییم که این همه تبلیغات به نفع قوم کورد و بر ضد ملت تورک چه هدفی را دنبال می کند؟ آیا همین فاشیستهای راسیست فارس صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فراموش کرده اند که هنگام وقوع زلزلۀ اهر- هریس – ورزقان در آزربایجان جنوبی مظلوم در مردادماه 1391 همین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خبرهای وقوع زلزلۀ آزربایجان را دو روز تمام بایکوت کرد و به جایش مراسم نفرت انگیز عزاداری و برنامۀ مسخره و شاد شاد شاد «خندوانه» پخش کرد تا تورکهای مظلومی که زیر آوار مانده بودند، اعم از نوزاد و کودک و نوجوان و دختر و زن و پیرزن و پیرمرد در همان زیر خفه شوند و بمیرند و کمک کننده ای نداشته باشند؟ در آن موقع هم ماه رمضان بود و همین برنامۀ ماه عسل احسان علیخانی پخش می شد، چرا از کودکان مظلوم بی پناه و سیاه بخت زلزله زده تورک آزربایجانی دعوت نمی شد که به این برنامه بیایند و با دادن پول و ماشین به آنها شاد شوند؟ اگر جمهوری اسلامی ایران صادق و بی طرف است پس چرا کاری به کار هزاران انسان خیر و بشردوست فارس و تورک و غیره که به کمک زلزله زدگان کورد در کرمانشاه می روند، ندارد؛ اما در سال 1391 جلوی فعالان انسان دوست و فداکار تورک آزربایجانی را به کمک همنوعان تورک خود می شتافتند می گرفت و آنها را دستگیر و شکنجه و زندانی می کرد؟ آیا کودکان مظلوم تورک آزربایجانی، کودک و انسان و مظلوم نبودند پس چرا احسان علیخانی فاشیست راسیست فارس برای این کودکان که هنوز که هنوز است در فقر و بدبختی و نبود مسکن و امکانات زیستی و بهداشتی به سر می برند، این همه سنگ تمام نگذاشت ونمی گذارد؟ آیا کودکان زلزله زده کورد خونشان رنگین تر از کودکان زلزله زده تورک است؟ البته که برای فاشیسم راسیست عاریایی فارس رنگین تر و غلیظ تر و عاریایی تر هست! آیا خیال می کنند ما ملت تورک ظلمها و تبعیضهاو خیانتها و خباثتها و جنایتها و رذالتهای فاشیستهای راسیست فارس حاکم را فراموش می کنیم؟ زهی خیال باطل!

اوجالان ساوالان- شنبه 26 خردادماه 1397- 16 ژوئن 2018- 3 شوال 1439