-         «آقا به خدا هر روز سرباز شهید میشه جلوی چشمامون. دوستهای شهیدم هر روز میان تو خوابم. از زندگی دیگه سیر شدم. ولی دولت هیچ کدومش رو رسانه ها نشون نمی ده. همه شهدا تورکن. اصلا توی مرزبانی همه ی سربازا تورکن. فقط تورک».

-         «مواظب خودت باش پسرم. مرزبانی مربوط به نیروی انتظامی یه، یا نیروی زمینی ارتش؟»

-         «مربوط به نیروی انتظامی»

-         «ممنون. سربازهای تورک که باهاتون هستن، از کدوم شهرها هستن؟ در کدوم پادگانها دوره آموزش نظامی را دیدن؟»

-         «از اردبیل، تبریز، زنجان، ارومیه، تورکهای همدان و قزوین هم هستن. در اصلاندوز (استان اردبیل) مرکز آموزشی مرزبانی شهید مدنی ناجا. در کرمانشاه، مرکز آموزش مرزبانی شهید رجایی ناجا.

-         استادجان، من با مانقورتهای کورددوست که هیچ با خود کوردهای تروریست بودم و دیدم که چه انسانهای کثیف و مکاری هستن. من تا می تونم وقتی ازشون قاچاق می گیریم میزنمشون. اونقدر میزنم که به غلط کردن بیفتند آخه اونها خیلی از بچه های تورک دوستهای ما رو تو کمین شهید کرده اند. کوردها قیامت بشه تا بتونن به تورکها تسلط پیدا کنند یا بیایند به منطقه تورکها. به ناموسم قسم تورکها یه عاشورایی به پا میکنن که کوردهای بی شرف نامرد خودشون تنبانهای گشادشان رو میکشن پایین و فرار می کنن. تا نرفته بودم خدمت نمی شناختمشون ولی حالا خوب فهمیدم کورد چیه نظام ضدتورک ایران چیه و این نظام چه ظلمی به تورکهای مظلوم می کنه. ولی حیف صد حیف که هنوز هم تورکها تو خوابن و نمی دونن چه اتفاقی داره می افته. مردم مظلوم آذربایجان از خواب بیدار بشید و ببینید این کوردها و فارسهای سگ چه فکری تو کلۀ پلیدشون دارن...».

این چند خط بالا نوشته های دردمندانه یک سرباز تورک اردبیلی است که همین دیروز با من در تلگرام چت می کرد و آشکارا نشان از وضعیت جانگداز فرزندان دلبند تورک ما می دهد که فاشیستهای شیطان ضد تورک فارس جمهوری اسلامی ایران آنها را به جرم خدمت وظیفه اجباری سربازی و به جرم دفاع از ایران اهریمنی دسته دسته و هر روز با فرستادنشان جلوی تروریستهای خوانخوار و انسان خوار گشاد تنبان اهریمن کورد به کشتن می دهند و خبرهای کشته شدنشان را در رسانه ها با خباثت و خیانت بایکوت می کنند و مسکوت می گذارند. این نوشته کوتاه اما گویاست. همان است که ما سالهاست که می گوییم و می نویسیم. جنگ ایران و عراق بعد از هشت سال تمام شد؛ اما جنگ بین اتحاد شوم حاکمیت ضدتورک جمهوری اسلامی ایران و کوردها با جوانان مظلوم  ملت تورک آزربایجان سی و هشت سال است بی وقفه ادامه دارد. در این سی و هشت سال هزاران هزار جوان آزربایجانی در سکوت و بایکوت کامل و خائنانه رسانه های حاکمیتی و رسانه های فارسی به دست تروریستهای خونخوار و جلاد کورد به شهادت می رسند و مظلومانه، غریبانه و بی سر و صدا در قبرستانهای شهرها و روستاهای آزربایجان جنوبی به خاک سپرده می شوند.  چیزی که در نوشته های بالا خیلی خیلی  جالب توجه است این است که حاکمیت شیطان و نژادپرست ضدتورک جمهوری اسلامی ایران دقیقا مثل زمان جنگ ایران و عراق، که تورکهای کل آزربایجان بزرگ را در لشگر 31 عاشورای سپاه تحت عنوان «لشگر ترکها» سازماندهی می کرد تا تورکها چنین خیال کنند که «جنگ بین تورکها و عراقیهای بیگانه است» و از پتانسیل تورک بودن و غیوربودنشان در جهت برد جنگ بهترین سوء استفاده ها را بکند، در مرزبانی هم علاوه بر سربازهای تورک اردبیل، تبریز، اورمو، زنگان، از تورکهای همدان و قزوین هم جهت به کشتن دادنشان در مرزبانی سوء استفاده می کند. در حالی که همه می دانیم که استانهای قزوین و همدان تعداد متنابهی فارس و لور و غیره هم دارند؛ اما حاکمیت شیطان تورک کش تنها و تنها و تنها از «تورکها» برای به کشتن دادنشان جلوی کوردهای کثیف وحشی تروریست سوء استفاده می کند.

ماجرای من و جر و بحث با یک مانقورت بر سر تروریسم کورد

در هفتۀ گذشته در تلگرام با یک آسیمیله شدۀ مانقورت تورک باسواد اصلاح طلب (؟) که برای من نوشته های مکارانۀ پان ایرانیستهای پانفارس را در دفاع از تروریستهای کورد می فرستاد، بحثها کردم و سر آخر نتوانستم قانعش کنم که یک عمر فریب خورده است و آنچه را که خیال می کند می داند، فریب وحشتناکی بیش نیست. به راستی که مانقورت بودن بد دردی است. آیا شما مانقورت «انسان دوستی» (؟) را دیده اید که قاچاقچیان تروریست کورد را که پانفارسها اسم مظلومانه و شیطنت آمیز «کولبر» بر آنها گذاشته اند، می بیند و به رخ می کشد، ولی هرچه قدر مدرک و سند و عکس و فیلم و حتی سند زنده جلویش می گذاری چشمش از دیدن سربازان مظلوم تورک آزربایجانی همخون خودش، که هر روز و هر هفته دسته دسته با خیانت و خباثت و جنایت رژیم ضدتورک جمهوری اسلامی ایران، به دست تروریستهای کورد سلاخی می شوند، کور است؟ دردا که من کتاب و مدرک و عکس و فیلم و نامه و نوشته و مدرک و سند را به چشمان کورش فرو می کردم، اما باز انکار می کرد و حرف اربابان مکارش را می زد. شگفتا! چشم داشت اما نمی دید؛ گوش داشت اما نمی شنید؛ دل داشت اما احساس و درک نمی کرد و همه اش به من سوء ظن داشت گویی من از این دردنامه هایی که برایش می گفتم متوقع بودم که روزی به نان و نوایی برسم!! به راستی مانقورت بودن چیست؟ چیست که این همه کور و کر و کرخت می کند؟ در حیرتم. در حیرتم از این همه ضلالت و ذلت و بدبختی.

من در مواجهه با مانقورتهایمان بارها در دل خودم می گویم:  نور به قبر چینگیز آیتمات اوغلو ببارد که چه قدر حقیقت نوشت مانقورت را. من یک هفتۀ تمام با تمام دلم، احساسم، عقلم، قلبم، سوادم، سخندانی ام، بلاغتم، آهم، اشکم... کوشیدم کلاه پوستین مانقورتی اش را که سبب می شد آن مانقورت باسواد (؟) همخونان خودش را نبیند و به خوش نیاید، از پوست سرش بکنم تا درست ببیند و فکر کند اما نمی گذاشت به کلاهش که توسط فاشیستهای ضدتورک فارس و تروریستهای مکار کورد، گل و بته ایرانی هم روی آن نقاشی و تزیین شده بود (؟)، زیاد نزدیک شوم و در نهایت صبرم تمام شد و یک هو چنگ زدم که به یک باره کلاه لعنتی را از سرش بکنم که ناگهان عرعری کرد و جفتک انداخت و کم مانده بود دهان و چانه مرا بشکند...!! اما یک نکته را تا فراموش نکردم بگویم. و آن این که بعد از جر و بحث ما، هرچند نتوانستم با همه هنرم او را قانع کنم، اما سر آخر آن مانقورت «ساکت شد و به فکر فرو رفت». بر اساس تجربیات سالیان دراز مبارزه و بیدارسازی من، این نشانه خوبی برای من بود و طلیعه آن بود که زحمتهای از صمیم دل من نتیجه داده بود. من «نوری» در قلب تاریک او تافته بودم. یک نور مقدس. نوری که به «شک» منتهی می شد: شکی مقدس. این شک مقدس او را «حساس» می کرد. می رفت و بیشتر دربارۀ تاریخ و وضعیت ما ملت تورک آزربایجان می خواند. منابع را هم در حین جر و بحث به او داده بودم. او می رفت و مطالعه می کرد و آن شک مقدسش رفته رفته به یقین تبدیل می شد. می دانم که طولی نمی کشد که هم او، که دیگر کلاه پوستین مانقورتی اش را از سرش و جلوی پیشانی اش و جلوی چشمانش برداشته و درست می بیند و درست می شنود و درست حس و درک می کند، به سوی من برمی گردد. اما این بار نه به عنوان مانقورت، بلکه به صورت یک ملتچی صادق؛ و می گوید: «مرا حلال کن. آن روزها حق با تو بود. من نمی فهمیدیم...». بارها و بارها از این اتفاقات برایم افتاده است. آهای کمونیستهای کوردپرست که در خارج نشسته اید و بیگانه با وضعیت کنونی ملت تورک آزربایجان از خارج اظهار فضل فرموده و برای حرکت ملی نسخۀ کوردپرست ضدتورک می پیچید، مکانیزیم مبارزه مسالمت آمیز اما موثر، مکانیزیم بیدارسازی و فعالیت میدانی ما ملتچیهای داخل چنین است که در این چند سطر بالا گفتم. یاد بگیرید.

ماجرای کوردبودن تروریستهای تهران و تبعات آن

همۀ ماجرا از آن زمان شروع شد که بر پایه اطلاعات درز کرده از تورکهای نفوذی به داخل وزارت اطلاعات، کل ملتهای ایران و از جمله ملت تورک آزربایجان و کل ایران، باخبر شدند که تروریستهایی که به مردم در حرم خمینی ملعون و ساختمان مجلس ایران حمله کردند، اکثراً کورد بودند، آن هم کورد ایران. نکته جالب تر این که کشته شدگان نیز طبق معمول اکثراً تورک بودند: یکی از کشته شدگان اشکان مختاری دانشجوی تورک مشکین شهری مهندسی نفت تهران بود که به دست تروریستهای کورد به شدت مجروح شد و در بیمارستان سینای تهران شهید شد. دیگر انصافعلی همتی تورک آزربایجانی اهل روستای گیلانکشه طارم زنگان بود به دست تروریستهای ملعون کورد در ساختمان مجلس شهید شد و دیگری... !! پس در تهران تورک نشین هم ماجرا همان ماجرای سی و هشت سال اخیر بود: شهید شدن تورک به دست کورد!!    

اما برگردیم سر کوردهای تروریست داعشی:  یکی از آنها که ظاهراً مقامش بالاتر از بقیه بود: «سریاس صادقی» بود اهل شهرستان مریوان، روستای ده زوار، از سه سال پیش از مبلغین سرشناس داعش در شهرهای مرزی آزربایجان غربی و کوردستان مطرح بود. نفرات دیگر قیوم فاطمی از شهرستان مریوان، روستای کیمنه ی و دیگری رامین احمدی اهل کرمانشاه، پاوه، روستای هجیج، ابوجهاد و فریدون اهل کرمانشاه، شهرستان ثلاث باباجانی همگی اینها کوردهای تروریست بودند که سالها بود که به داعش پیوسته بودند. وبسایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران (بخوانید حزب تروریست کوردستان ایران) سه سال قبل هویت و برنامه سریاس صادقی را در ذیل «گزارش در مورد وضع عمومی و امنیتی پاوه و اورامانات» و تحت عنوان «در رابطه با تبلیغ داعش در پاوه و اورامانات» فاش کرده بود. این وبسایت شهر  جوانرود را به عنوان مرکز تبلیغ داعش شناخته بود و سریاس صادقی را از جمله جوانهایی دانسته بود که از شهر پاوه برای تبلیغ داعش به روستاهای کودنشین و شهر جوانرود فرستاده شده اند.

  آری! ماجرا مثل روز روشن است که با توجه به پتانسیل قدرتمند ترور و خشونت و تعصب مذهبی و سبعیت و وحشیگری بالا در میان قوم بی تمدن و وحشی کورد، داعش توانسته است با چراغ سبز جمهوری شیطانی ایران در میان کوردها نفوذ کند و جوانان بسیاری را چنان با خود همراه سازد که همگام با ماموستاهای کورد (ملاهای خودشان) که سالیان سال قبل از داعش و حتی قبل از طالبان، ترور و کشتن و غافل کشی به قول خودشان «عجمهای رافضی» (شما بخوانید تورکها) را مساوی با رستگاری ابدی و گرفتن جواز رسمی و محضری سربدار بهشت موعود از الله تبلیغ می کنند، به عضویت گروه داعش درآمده اند. آری! بر خلاف تبلیغات شیطانی پانفارسها و مانقورتها در تبرئه قوم کورد، ترور و جنایت در خون کوردها هست و این به سنی بودن یا شیعه بودن کوردها ربطی ندارد. سوال این جاست: آیا قبل از داعش، کوردها تروریست نمی شدند و خون فرزندان مظلوم تورک آزربایجان را بدتر از داعش با کینه ای سادیستی با بریدن سرشان از پشت و با بریدن گلویشان و گوشهایشان با در کمپوت و چاقوی کند برای زجرکش کردن و با درآوردن چشمهایشان خونشان را بر زمین نمی ریختند؟ جواب منفی است. چرا که کوردها بیش از سی و هشت سال است که به هر بهانه ای به عضویت سازمانهای تروریستی خودی یا بیگانه درآمده و خون سربازان و انسانهای بی سلاح و صلح طلب تورک را بر زمین می ریزند. ترور ترور است چه به عضویت حزب تروریست دموکرات کوردستان ایران دربیایی و انسان بکشی؛ چه به عضویت پژاک دربیایی و انسان بکشی؛ چه به عضویت کومله دربیایی و انسان بکشی و چه به عضویت پ ک ک دربیایی و انسان بکشی و چه به عضویت داعش دربیایی و انسان بکشی. تروریست تروریست است. آنچه در این میان مهم است طرفداری فاشیستهای فارس و مانقورتهای کمونیست و اصلاح طلب تورک از تروریستهای کورد در این سی و هشت سال اخیر است که در پی مشخص شدن هویت کوردی ترورریستهای داعش تهران در چند هفته اخیر دیگر صورت رسوایی به خودش گرفته است.

شیطنت پانفارسهای کوردپرست ضدتورک در حمایت از تروریستهای کورد

به محض این که پانفارسهای نژادپرست ضدتورک و کوردپرست فهمیدند که درز اطلاعات کوردبودن تروریستهای داعشی از وزارت اطلاعات رژیم کار دستشان داده و ملتهای ایران یواش یواش درباره هویت کوردی این تروریستهای همیشه تروریست جانی حساس می شوند و ممکن است افکار عمومی به ضرر کوردها و به نفع ملت مظلوم تورک آزربایجان بچرخد، دست به کار شدند و با نوشتن مقاله های پر سوز و گداز در تبرئه سریاس صادقی تروریست کورد و کوردهای تروریست دیگر کوشیدند؛ برای مثال آنها نوشتند: «سریاس صادقی و دوستانش جوانان مظلوم و فقیر و بیچاره و در به در و از همه جا و از همه چیز بی خبر کولبر کورد بودند که به شدت فقیر و بیچاره و بیکار بودند و از شدت فقر و استیصال و پریشانی به دام ماموران رژیم افتادند و ماموران وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران آنها را با وعده یک باب آپارتمان مسکونی در شیراز (؟) و مبلغ دویست میلیون تومان پول نقد فریفتند و به آنها قول دادند که فقط دو تا نمایش مسلحانه اجرا کنید؛ چند تیر در حرم خمینی و ساختمان مجلس در کنید و در بروید و با بقیه اش کار نداشته باشید! بقیه اش با ما»!!!

آن مانقورتی که در ابتدای مقاله از او یادکردم این مقاله مکارانۀ نژادپرستان ضدتورک فارس- کورد را برایم در تلگرام فرستاد و انتظار داشت من هم دستمال بکشم و زار زار به مظلومیت این جوانان گشادتنبان کولبر فریب خورده و تروریست شده کورد گریه کنم که  با صلابت منطق برنده و فولادین، ایمان راسخ و نورانی ، عقل بی شبهه و وهم شکن، و فکر شیطان شکن و تزویر ستیز و ریاستیز و رسواکننده من روبه رو شد و آن قدر استدلالهای من که برآمده از دل پاک و صمیمی و نورانی و مغز متفکر و حساس و نکته سنج من بودند برایش خردکننده بودند و بنای تفکرات غلط سالیان دراز او را، که گمان می کرد انسان دوست است (؟) ولی یک ابله فریب خورده و بازیچه شیطانهای نژادپرست فارس و کورد بود، در هم می شکست، که به من این تهمت را زد که به شعورش توهین کردم!! شعور؟! البته کلمه قشنگی است این شعور. اما شعوری که این همه زودباور و احمق و البته خائن است که به راحتی گول پانفارسها و پانکوردهای خبیث جانی شیطان را می خورد که یک عده کورد تروریست جنایتکار خبیث خائن خونخوار بدتر از حیوان را انسانهای مظلوم فریب خورده و بی گناه کولبر کورد می شمارد، نه جنایتکاران مکار و خونخوار خبیث رذل تشنه به خون، این شعور به درد ما ملت تورک اصلا و ابدا نمی خورد. ما ملت تورک که به گواهی تاریخ صد و پنجاه سال است که دشمنان قسم خورده فارس، کورد، ارمنی، روس، انگلیس و صلیبی بارها و بارها و بارها به صورت دسته جمعی نسل کشیها شده ایم و دشمنان قسم خورده متحدمان بارها و بارها و بارها، گوشت و خون انسانهایمان را به هر بهانه ای سبعانه و ددمنشانه می جوند و خونشان را با هر ترانه ای می نوشند و مست می شوند و از حقوق بشر دم می زنند!!

به راستی انسانهای آسیمیله شده و مانقورت ملت تورک ما که دم از انسان دوستی و سواد و عاطفه و دموکرات بودن و جوانمردی و این مزخرفات می زنند و صد و پنجاه سال است گول پانفارسهای شیطان و کوردها و ارمنیهای شیطان را خورده و هنوز هم می خورند، با کدامین مدرک و سند بیدار خواهندشد؟ هرچند دلم نمی آید اما بعضی اوقات آرزو می کنم که فرزندان یا نوه های چنین مانقورتهایی، توسط حاکمیت شیطانی ایران در خدمت سربازی به مسلخ کوردهای تروریست فرستاده شوند و کشته شوند تا شاید وجدان خفته و مرده شان بیدار و زنده شود و دلشان قبل از همه به حال جوانان مظلوم تورک خودشان بسوزد نه چند تروریست جانی خونخوار ذاتی انسان کش و غافل کش ناجوانمرد تشنه به خون کورد.

تلاش مزورانه فاشیسم فارس و تروریسم کورد در تبرئۀ تروریستهای کورد

آری! چندین هفته است که فاشیسم فارس با تروریسم کورد هم صدا با هم می کوشند با کولبر و گرسنه قلمداد کردن قاچاقچیان و تروریستهای کورد گند و نجاستی که کوردها سالهای سال است بالا می آرند پاک کنند در حالی که این نجاست جنایت و خیانت و خباثت با میلیونها لیتر آب پاک و حتی به آب زمزم و کوثر پاک شدنی نیست که نیست. در همین راستا محمد قسیم عثمانی نماینده تروریست کورد بوکان در مورد دادن نسبت داعشی به کوردها با بغض مکارانه ای در مجلس گفت: «جوانان ما را به خاطر بیکاری فریب می دهند!! ما این را نمی خواهیم!!!». در پاسخ این کورد تروریست  مظلوم نمای مکار جوانان تورک ما در تلگرام چنین می نویسند: «جناب نماینده دلیل پیوستن جوانان کورد به داعش را بیکاری می داند!!! راستی، قبل از داعش چرا جوانان کورد هزاران هزار به عضویت گروههای تروریستی کوردی حزب دموکرات، کومله، پژاک، پ ک ک و غیره درمی آمدند؟ آیا در کشور ایران فقط جوانان کورد بیکارند؟ جوانان تورک و لر و بلوچ و عرب و گیلک و مازنی و سایر ملل چرا به داعش نمی پیوندند و برای ترور دست به اسلحه نمی برند و برای کشتن مردم بیچاره و بی گناه کمربند انفجاری به خود نمی بندند؟». این سوالات مقدس و این منطق پولادین تورکی برآمده از دل و ذهن پاک و صاف و بی غل و غش، هر سنگدل بی طرفی را مجاب می کند. و تروریسم کورد و حامیان شیطانش البته و صد البته هیچ جوابی ندارد.

نادر قاضی پور هم، که دمش مثل همیشه گرم، با ارائه اسنادی درز کرده از نیروهای اطلاعاتی ملتچی تورک شاغل در وزارت اطلاعات رژیم، ثابت کرد که فقط در یک اقدام از هزاران اقدام، بیش از350 خانواده کورد سویوق بولاغی (مهابادی) به یکباره به داعش پیوستند!!! یعنی کوردها به صورت «خانوادگی» و «عشیره ای» و «ایلی» به داعش می پیوندند نه تک تک و یک نفر یک نفر!!! این نکته خیلی مهم است. با توجه به این که خانواده های سنی کورد اغلب بچه های زیادی دارند و به هیچ وجه گول سیاست شیطانی تنظیم خانواده رژیم ملا- سیدی فراماسون شعوبی- فارس- شیعه ایران را نخورده اند اگر از در هر خانواده کوردی که به داعش پیوسته اند تنها 5 کورد بیرون بیاید، ما به رقم 1750 می رسیم که خود زنگ خطر بزرگی نه تنها برای ما تورکها و آزربایجان غربی بلکه برای کل ایران است. جالب این که در شهرهای تورک نشین آزربایجان جنوبی از انزلی گرفته تا پارس آباد موغان پدیده عجیب و نادر ناپدیدشدن کودکان تورک در چند سال اخیر مشاهده شده است؛ در انزلی چندین کودک تورک در خلخال و مشکین شهر در اورمو نیز دیده شده است و سرانجام در موغان، قلب آزربایجان. آری! نمونه آخرش ناپدید شدن آتنا صادقی، دختر بچه زیبای هفت ساله  تورک موغانی پارس آبادی در دو هفته پیش بود که قبل از اتفاق افتادن آن اهالی پارس آباد موغان شاهد رفت و آمد چند جوان ریشوی گردن کلفت ناشناس کورد در کوچه های شهر بوده اند. اما حیف که حضور آن جنایتکاران را به نیروهای انتظامی و اطلاعاتی گزارش نداده بودند که باعث آن حادثه جانگداز شد و دختری تورک از سرزمین مظلوم من، که می توانست شاد و خوشبخت زندگی کند و در آینده چندین بایبک و چندین مبارز تورک وطن بزاید، به دست تروریستهای منفور کورد دزدیده شد. آتنای کوچک ما مفقود شد و متاسفانه تا به امروز مثل کودکان دزدیده شده تورک دیگر، نه خبری از او شده و نه کسی نشانی از او داده است.  آری! پیوستن گله ای هزاران نفر از کوردهای تروریست به داعش زنگ خطری جدی برای ما ملت تورک آزربایجان و تمامی ملتهای غیرکورد و غیرفارس ایران است.

نادر قاضی پور تورک و افشاگریهای ارزشمندش و اتحاد کوردهای تروریست علیه او

باری، نادر قاضی پور، نماینده مردم تورک اورمو، با استفاده از اطلاعاتی ارزشمند که از تورکهای ملتچی نفوذی به وزارت اطلاعات رژیم گرفته بود، خبر از دستگیری 40 کورد داعشی در آزربایجان غربی داد که این هم واکنش منفی نمایندگان مکار کورد مجلس ضدتورک را به همراه داشت. نمایندگان کورد سویوق بولاق، خانا و ساری داش متحداً در مصاحبه های جداگانه از افشاگریهای برحق نادر قاضی پور انتقاد کردند. این نمایندگان مکار کورد، که به هیچ وجه حاضر به محکوم کردن گروههای تروریستی کوردی پژاک، پ ک ک، حزب تروریست کوردستان ایران، کومله و غیره نیستند، معتقد بودند که تفکر داعشی هیچ ارتباطی به جامعه کوردی در ایران ندارد و تعدادی کورد کارگر و کولبر از زور بیکاری و بدبختی جذب داعش شده اند و همین چند نفر هستند و بس. در حالی که حقیقت بسیار متفاوت تر از این شیطنت نمایندگان کورد است. در حالی که مرکز مطالعات راهبردی وزرات کشور رژیم جمهوری شیطانی از سه سال پیش در نشریۀ «راهبرد» خودش از گسترش تفکر «تکفیری» (داعشی) در مناطق کوردنشین ایران ابراز نگرانی شدید کرده بود و هشدار داده بود که بر اساس نتایج تحقیقات به عمل آمده، ثابت شده است که تفکر داعشی در مناطق کوردنشین وارداتی نبوده و مبلغان کورد زیادی جهت تبلیغ و رواج این تفکر خطرناک تروریستی در میان کوردها ظهور کرده اند که آشکارا دست به تبلیغ و جذب جوانان به تفکر داعشی می کنند. خوب، می بینیم که ملت همیشه تروریست کورد به قول ما تورکها «گؤزل آغا چوخ گؤزل ایدی ووردو بیر چیچک ده چیخارتدی» خیلی قشنگ بودند به آبلۀ داعش هم مبتلا شده اند!! احزاب تروریستی کمونیستی و آتئیستی کومله و حزب دموکرات کوردستان و پژاک و پ ک ک کم بود حالا داعش نیز به آن اضافه شده است و جالب این که فاشیستهای ضدتورک فارس و تروریستهای خونخوار کورد می آیند و بیکاری و فقر و کولبری و این مزخرفات ابله فریب را عامل جذب جوانان کورد به داعش و گروههای تروریستی دیگر می شمارند و البته بی بی سی فارسی شیطان انگلیسی- صلیبی- فراماسونر عقده ای ضدتورک ذاتی و ازلی و ابدی نیز با کوردپرستیهای شیطانی نژادپرستانه همین حرف را می زند

حال بخوانیم جواب یکی از جوانان ملتچی تورک آزربایجان را به این نژادپرستیهای کوردپرستانه ضدتورک و ضد آزربایجان: «آیا شما که می گویید جوانان کورد از زور بیکاری و فقر و کولبری به داعش می پیوندند، آیا جوانان بیکار و در به در ملت تورک خیلی وضعشان بهتر است؟ جوانان عرب و لر چه طور که هم تعدادشان و جمعیتشان از کوردها در ایران بیشتر است و هم وضعیتشان اسفبارتر است؟ آیا بیشترین مهاجرتها از سوی مناطق تورک نشین به شهرهای دیگر ایران که علتش وضع اسفبار اقتصادی تحمیلی از طرف حاکمیت است، از شهرها و روستاهای مناطق تورک نشین ایران صورت نمی گیرد؟ آیا دیده اید یا حتی شنیده اید که انسانهای ملت تورک آزربایجان در جایی این توحش زمان، یعنی ترور را مرتکب بشوند؟ بلی، این فرق ما تورکها با کوردهاست و جالب این که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، با چاپ کتابهای درسی کوردی به بچه های کوردها حق درس خواندن به زبان مادری شان در مدرسه و دانشگاه را می دهد و به ما نمی دهد. این ما تورکها هستیم که کشور را محافظت کردیم و می کنیم، با پوست و گوشت و خون و استخوانمان. ولی افسوس که وقتی برای حرف زدن و درس خواندن به زبان مادری آبا و اجدادمان حرفی می زنیم، از طرف فاشیسم فارس حاکم می شویم پانتورک تجزیه طلب دشمن مام میهن!!! این همه تفاوت و تبعیض چرا؟  چرا قوم کورد حتی برای قاچاق و قانون شکنی توجیه و حمایت و حتی بیمه می شود، حتی نمایندگانشان با بی شرمی تمام برای دفاع از قاچاقچیهای کورد، سربازان غیرتمند تورک را می کوبد ولی ملت تورک حتی حق ندارد از زبان مادری خود حرفی بزند؟ چگونه می توانید این تضادها و تبعیضهای آشکار را توجیه کنید»؟!

آری! هر حرف حقی را که من و امثال من با صدها مقاله می خواستیم بزنیم این جوان غیور ملتچی تورک در چند سطر زده است و سوالی مقدس را جلوی فاشیسم نژادپرست ضدتورک فارس حاکم که حامی تروریسم ذاتی کورد است، گذاشته است. سوالی که البته بی جواب است. نژادپرستی و تروریسم هیچ توجیه انسانی و عقلانی ندارد. نژادپرستی فارسی- ایرانی- مانقورتی کارش جانبداری سرسختانه جنایتکارانه رذیلانه و خبیثانه است از قوم کورد که فقط و فقط و فقط کارشان بریدن سرها و گوشها، درآوردن چشمها و شکستن استخوانها و کشتن انسانهای تورک و خونخواری است.

حمایت ضمنی کمونیستهای آزربایجانی از تروریسم کورد با تخطئه امثال ما

درد دیگر ما ملتچیهای صادق حرکت ملی در این باب این است که برخی از به ظاهر ملتچیهای تورک، اغلب خارج نشین که سالیان دراز است از ایران خارج شده اند و اغلب از اعضای سابق احزاب کمونیستی ایران مثل حزب توده، فدائیان خلق اقلیت و اکثریت و سازمان نژادپرست ضدتورک ذاتی مجاهدین خلق ایران و پیکار و امثالهم و با همان تفکرات «سازمانی» هستند، نه «ملی»، از من و امثال من که کشته شدگان سرباز تورک به دست تروریستهای کورد را «شهید وطن آزربایجان» می خوانیم نه «کشته شدگان مزدور رژیم جمهوری اسلامی ایران» در چنین مقالاتی ایراد گرفته اند:

http://www.azoh.net/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%88-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4/1582-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%BA%D8%B1%D8%A8-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%88-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86.html

این نحله خطرناک در حرکت ملی ملت تورک آزربایجان، که از ادبیاتشان پیداست که کمونیست تشریف دارند. آن هم کمونیستهایی دوآتشۀ ضدتورک و کوردپرست ذاتی که روح حرکت ملی پیشه وری کبیر را درک نکرده از پیشه وری کبیر نیز به عنوان شاهد و مثال مایه می گذارند و اظهار فضل و نظر می کنند، بدین صورت نظر داده اند که (داخل پرانتز از من است): « چندی پیش در آزربایجان غربی ، سه تن از نیروهای ارتش رژیم تهران (جناب نویسنده مقاله آن چنان از مرحله پرت است که نمی داند مرزبانی متعلق به نیروی انتظامی است نه ارتش!!!) در در گیری با تروریستهای پژاک  کشته شدند، ترک بودن آنها متاسفانه باعث برخی اظهار نظرهائی شد که با روح استقلال طلبانه و ضد راسیستی حرکت ملی در تناقض کامل میباشد . متاسفانه در درون حرکت قسمی از نیروها بدون در نظر گرفتن پرنسیبهای مبارزاتی و لوث کردن مفاهیم علم سیاست و پناه بردن به شیوهای ناصحیح پوپولیسم، ناخواسته فعالان ملی را در مظان اتهام و همسوئی با رژیم قرار میدهند. خصوصاً اینکه طیفی از این فعالان از حیث مبنایی هیچ نقطه اشتراکی با رژیم نداشته و بالعکس معتقد به سرنگونی آن بوده و استقلال را تنها راه برون رفت از استعمارو استثمار ملتشان میدانند...». درد اصلی این فعال نمایان که البته خودشان پوپولیست و مکار و از مرحله پرت هستند و درد ملت تورک را نمی دانند و نمی فهمند و بلکه از مرحله به کلی پرت هستند، این بوده  و هست که چرا ما فعالان داخل، کشته شدگان تورک آزربایجانی نیروی انتظامی به دست تروریسم کورد در غرب آزربایجان را در نوشته هایمان «شهید» می خوانیم. البته این برچسب قبل از این هم توسط یک فعال کمونیست مشهور حرکت ملی که البته به نظر من طبق عملکردش در سه دهۀ اخیر و مصاحبه های پرتعدادش با شبکه های کوردی ماهوراه ای (آسوست، روژئلات و غیره) با تروریسم کورد سمپاتی عجیبی دارد و ملقب به «کوردترین تورک» (؟!!!)  نیز شده است، بعد از انتشار مقاله «کوبانی» من، به من چسبیده بود و به نظر من مقاله بالا هم تراوشات مغز این عزیز (؟) یا همفکران معدودش می باشد. باید به حضرت ایشان و امثال ایشان بگویم که البته خارج نشینی برای فعالان حرکت ملی هیچ هم بد نیست. تعدادی از غیورترین و بهترین و بی نظیرترین و شجاع ترین مبارزان صادق حرکت ملی که همه می شناسیم و به جهت ایجادنشدن شائبه طرفداری و جانبداری نمی خواهم نامشان را اینجا ببرم، خارج نشین هستند؛ اما آنچه بد است این است که دهه ها در خارج از ایران اهریمنی بمانی و تصوراتت و توهماتت در همان دهدۀ شصت و اعدام زندانیان سیاسی چپ به دست رژیم جنایتکار و خونخوار جمهوری اسلامی ایران بماند و وضعیت کنونی آزربایجان غربی و حرکت ملی در آزربایجان غربی و ملت تورک آزربایجان و فرزندان مظلوم این ملت را نفهمی و بی دلیل به امثال ما که روز و شب در راه بیدارسازی ملت تورک نداریم برچسب «جانبداری از رژیم» بزنی. این دیگر خیلی خیلی جالب است. البته این از تو هیچ هم بعید نیست؛ چرا که در عمق دلت سمپاتی عجیبی با تروریستهای گشادتنبانی داری که چه بسا روزی دوشادوش آنها با پوشیدن لباس خاکی و شلوار کوردی حزب دموکرات قاسلمو در کشتار انسانهای ملت تورک در سولدوز می پرداختی حالا توانسته ای جلد عوض کنی و کلاه سرخ کج بگذاری و به هیات ملتچی تورک خودت را قالب کنی و برای خودت و تنها برای خودت وبلاگ اختصاصی بزنی و مقالات خودت و فقط نوشته جات  خودت را منتشر کنی و در میان صدها مقاله ات حتی یک مقاله یک پاراگراف را به مسئله تروریسم کوردی و خطر آن برای آزربایجان ننویسی (چرا؟!!!)  و فکر کنی که ما فعالان حرکت ملی گوسفند و بَه بَه ای هستیم  و نمی فهمیم! البته من جواب امثال تو که در ذات خودت تا مغز استخوان «کورد» تشریف دارید، داده و می دهم.

پاسخی به کمونیستهای ضدتورک و کوردپرست آزربایجان

البته حرف اصلی من با شما کمونیستهای کورددوست اینها نیست بلکه اینهاست: در هفته پیش در یک مهمانی افطاری با یک سرباز اردبیلی که در قیام باشکوه ملت تورک آزربایجان علیه راسیسم فارس حاکم بر ایران در سال  1385/ 2006 در اورمو  سرباز وظیفه بود گفت و گویی داشتم. او می گفت: «آن زمان ما بچه های تورک اردبیل به دلیل جثه تنومند و قدرتمند و تهوری که داشتیم به عنوان یگان ویژه نیروی انتظامی در اورمو خدمت می کردیم. فرمانده ما یک افسر تورک سلماسی بود. ملت تورک آزربایجان در اورمو نیز مثل شهرهای دیگر قیام کرد و به خیابانها ریخت. از تهران به نیروی انتظامی اورمو دستور سرکوب آمد. به امر فرماندهمان ما نیز لباس مخصوص ضدشورش پوشیدیم و باتوم برداشتیم و فرمانده ما گفت که دستور است تظاهرات کننده ها را بزنید و به هیچ کس رحم نکنید. ما بیرون از یگان رفتیم اما به هیچ کس کاری نداشتیم؛ چون عمیقا اعتقاد داشتیم که تورکها برحقند و علاوه بر آن از ته جان معتقد بودیم که این تظاهرات کنندگان برادران و خواهران همخون تورک خودمان هستند. پس چرا باید آنها را کتک می زدیم و سرکوب می کردیم و می گرفتیم؟ به کدامین گناه؟!  بنابراین با زرنگی در کوچه ای پنهان شدیم که از دید مأموران سپاه پاسداران و اطلاعاتیها پنهان بمانیم. اما مگر می شد؟ قدم به قدم مأمور بود. به زودی اطلاعاتیها فهمیدند و فرمانده تورک سلماسی ما به حراست احضار شد. او عنوان کرد که من دستور داده ام اما سربازانم از دستورم سرپیچی کرده اند و در نهایت به ما گفت که به هر کدام از ما، نفری 2 ماه اضافه خدمت زدند. کسانی که خدمت سربازی رفته اند می دانند که 2 ماه اضافه خدمت یعنی چه؟ اما ما باز با شجاعت سرپیچی کردیم و ملت تورک خودمان را سرکوب نکردیم. به ناچار از چند خودفروخته مانقورت سپاهی استفاده کردند که باز هم نشد. سیل جمعیت جوشان و خروشان انسانهای تورک غیرقابل مهار بود. در نهایت از گیلان سربازهای گیلک را آوردند و متاسفانه گیلکها کار سرکوب حق طلبان تورک را که ما سربازهای تورک به هیچ قیمتی حاضر به انجامش نبودیم، انجام دادند. آن فرمانده شجاع سلماسی ما بعدها آن 2 ماه اضافه خدمت ما را از پرونده مان برداشت و به ما گفت که از شما خوشم میاید بیایید در نیروی انتظامی رسمی شوید و بمانید اما همه ما به جز یک نفر درخواست او را رد کردیم. البته این را هم گفت که کوردها در آن گیرودار با رژیم جمهوری اسلامی ایران همکاری همه جانبه داشتند و در آن گیرودار هم فرصت برای سربازکشی و تورک کشی را غنیمت می شمردند که ما با غیرت تمام این تروریستهای لجن را سرکوب می کردیم». این حرفهای دیروز را بسنجید با درد دلهای سرباز تورک امروزی که برای من نوشته بود و در اول همین مقاله آوردم (سطور اول این مقاله را با دوباره بخوانید). خوب مشاهده شد که نه هر که سربازی یا حتی درجه داری و افسری و به طور کل خدمتش را در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران می گذراند، فاشیست ضدتورک پانفارس است و نه هر که شغلش نظامی و انتظامی نیست از اتهام پان ایرانیست و مانقورت بودن مبری است. این که برخی آقایان و خانمهای کمونیست رفیق باز کوردپرست خارج نشین این «شهید» نامیدن ما را دلیل با همسویی ما با حاکمیت ضدتورک جمهوری اسلامی ایران می دانند، باید این حرفهایی که ما بارها و بارها و بارها نوشته ایم و به بیدارسازی انسانهای ملت تورک خودمان و حتی وجدانهای پاک از ملتهای غیرتورک ایران پرداخته ایم بخوانند و درست و منصفانه قضاوت کنند: « آیا اعزام سربازان وظیفۀ تورک آزربایجانی به صورت دسته جمعی و از همۀ ارگانهای نظامی و انتظامی (ارتش، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و امثالهم) از طرف حاکمیت جمهوری اسلامی ایران صرفاً به مناطق تحت عملیات و جنایت تروریسم کورد (پژاک و پ ک پ و حزب تروریست دموکرات کوردستان ایران و کومله و...) یعنی آزربایجان غربی و کوردستان، بعد از پایان دورۀ آموزش نظامی اولیه، بی هدف و بی غرض سیاسی و اتفاقی است؟ برای مثال بنده خود سالیان دراز شاهدم که خط سیر سرنوشت سربازان وظیفۀ آزربایجانی در ارتش و نیروی انتظامی ثابت و مشخص است: دوره آموزش در پادگان مخوف آموزشی 03 عجب شیر (مال نیروی زمینی ارتش) یا  در پادگانهای مرزبانی نیروی انتظامی در اصلاندوز و کرمانشاه و غیره که زکرش رفت، و بعد از اتمام آموزش و پس از تقسیمات: -«کجا خدمت می کنی»؟ -«در خوی، سلماس، ارومیه، مهاباد، تکاب، نقده، پاوه، سقز، مریوان و ...»!!! سربازان تورک نیروی انتظامی و ارتش دقیقا یک پروسه شیطانی ضدتورک را طی می کنند و سر از شهرها و مناطق مزبور درمی¬آورند و در نهایت به قبرستانهای شهرها و روستاهای آزربایجان جنوب می روی و با سنگ قبرهای بی شمار مواجه می شوی که حاشیه قبرستانها پر از شهید تازه و گرم تورک کشته شده به دست تروریستهای همیشه در صحنۀ کورد است! یعنی که سربازان ما، یعنی فرزندان جگرگوشه تورک ما را رژیم خبیث و ضدتورک و کوردپرست جمهوری شیطانی ایران، به دست کوردها به کشتن داده است و بی سر و صدا زیر خاک کرده است!! سؤال این است: اساسا چرا از هیچکدام از شهرها و روستاهای فارسستان ایران (اصفهان، یزد، کرمان، مشهد و ... و هیچ کدام از شهرها و روستاهای استانهای گیلک و مازندارنی نشین ایران و حتی شهرها و روستاهای استانهای لورنشین ایران هیچ کدام و هیچ کدام و هیچ کدام) هیچ سرباز وظیفه ای، هیچ درجه داری و هیچ افسری، به مناطق خطرناک آزربایجان غربی، که با همکاری و چراغ سبز کامل جمهوری اسلامی ایران جولانگاه گروههای تروریستی کوردها مثل پژاک و پ. ک. ک. و به تازگی حزب دموکرات کوردیستان ایران و کومله و امثالهم بوده و هست، اعزام نمی شوند تا بیش از 20 ماه یا 30 سال  طول خدمتشان در معرض کمین، ترور و غافل کشی و از دور کشی کوردهای ناجوانمرد و خونخوار کورد قرار بگیرند و این موهبت اعظم ، یعنی دفاع از ایران در مقابل کوردهای تروریست صرفا نصیب جوانان ملت تورک آزربایجانی می شود؟ آیا این اتفاقی است یا پشت سر این عمل نژادپرستانه و خبیثانه و رذیلانه غرض بزرگ و خبیثانه ای نهفته است؟ غرض و هدفی مثل: «سیاست ایجاد و تداوم تحبیب بین دو ملت همخون و همنژاد فارس و کورد» از یک سو و «نابود کردن تدریجی نیروی نظامی ورزیده تورک که توان رویارویی با هجوم کوردهای تروریست که به منظور نسل کشی انسانهای بی دفاع ملت تورک آزربایجان هر از گاهی هجوم می آورند، را دارند» از سوی دیگر؟ مانقورتهای کوردپرست کمونیستی که شلوار گشاد از تن کنده و شلوار مبارزان تورک آزربایجانی را به تن کرده اند می گویند: «این اعزام سربازان تورک به مسلخ کورد جزئی از سیاست «آییر- بویور» تفرقه بینداز و حکومت کن، جمهوری اسلامی ایران است که می خواهند بین دو ملت تورک و کورد اختلاف بیندازند و نیروهای تورک و کورد در مبارزه با هم تحلیل برود و عنصر فارس در ایران همچنان بر اریکه قدرت بماند»! در این صورت سوال ما این است: «چرا کوردها 38 سال است که بازیچۀ این سیاست استعماری انگلیسی رژیم فارس می شوند و ما تورکها نمی شویم؟ چون به هر حال این جوانان تورک ما هستند که قربانی می شوند و کشندگان کوردهای کثافت جانی خبیث هستند»؟!

نکته قابل توجه: خاک مقدس آزربایجان غربی جولانگاه تروریستهای کورد

موضوع دیگر و جواب دندان شکن تر از ما به سمپاتی کنندگان مکار کمونیست با تروریستهای کورد که به لباس حرکت ملی ملت تورک درآمده اند این است: «ببنید بازیها را چه استادانه طراحی و اجرا می کنند: تروریستهای کورد به جای استان کوردستان، در شهرها و روستاهای آزربایجان غربی با سپاه پاسداران و نیروی انتظامی (نیروهای مرزبانی) درگیر می شوند. اعضای سپاه پاسداران و نیروی انتظامی از فرمانده ارشد و رئیس پاسگاه گرفته تا سرباز صفر، هرگز کورد و فارس و گیلک و تالش و لر و مازنی و لک و لار و تات و عرب، خلاصه غیر تورک و غیر آزربایجانی نیستند. هرگز نیستند. بلکه همه و همه و همه تماماً از تورکان آزربایجان از شهرها و روستاهای تبریز، اردبیل، اورمو، زنگان، همدان، قزوین و... هستند که با برنامه ریزی دقیق و حساب شدۀ خبیثانه و جانیانه و خائنانۀ حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی، به منظور کشته شدن به دست گشادتنبانان تروریست کورد به آزربایجان غربی و کوردستان فرستاده می شوند، حال نوبت شیاطین گشادتنبان کورد است: به بهانۀ مبارزه با جمهوری اسلامی ایران، به حمله به پاسگاههای نیروی انتظامی و پادگانهای سپاه و روستاهای بی پناه تورک نشین آزربایجان غربی می پردازند یا از دور نیروهای سپاهی و نیروی انتظامی و اهالی بی گناه تورک روستاهای تورک نشین آزربایجان غربی را به گلوله می بندند و می کشند. تا این جا فهمیدیم که نبرد نه بین جمهوری اسلامی ایران و کوردهای شیطان تروریست، بلکه در اصل بین کوردهای تروریست و تورکان مظلوم و صلح طلب آزربایجان در خاک مقدس آزربایجان است و نه خاک کوردستان. اگر این تورکها سرباز باشند، چه سرباز سپاه پاسداران و چه سرباز نیروی انتظامی و چه ارتش، همه می دانند که در ایران اهریمنی «خدمت سربازی اجباری است». دوباره تکرار و تاکید می کنم: «خدمت سربازی در ایران اجباری است» حال اگر فرزند من هم به سربازی نرود و فرزندان برومند عباس لسانی هم در ایران به سربازی نروند (برای مثال گفتم لطفا تعبیر بد نشود)، دیر یا زود دستگیر شده و با پرونده سازی و توبیخ و تنبیه و اضافه خدمت به سربازی اعزام می شوند. می خواهم برای بار سوم تکرار و تأکید کنم که سربازی در ایران از طرف حاکمیت به «زور و اجبار» است و مأموران نیروی انتظامی و نظامی حاکمیت هرگز و هرگز و هرگز به خوشی و نرمی با کسی که به خدمت سربازی نرفته رفتار نمی کنند، بلکه به محض این که بفهمند کسی سربازی نرفته دستگیر، توبیخ و تنبیه می کنند و اضافه خدمت کلان نیز در همان اوّل می زنند و به زور به خدمت وظیفه سربازی اجباری اعزام می کنند. بله جوانان ما را، فرزندان تورک ما را به زور و اجبار به خدمت کثیف سربازی می فرستند به بیان بهتر آنها را به مسلخ کوردها می فرستند. به کجا؟ باید بگویم صد در صد، تأکید می کنم صد در صد اعزام سربازان وظیفه به مناطق پر خطر آزربایجان غربی و کوردستان، مناطقی که جولانگاه کوردهای تروریست گشادتنبان ضد تورک و ضد آزربایجان و ضد بشر است، از جوانان تورک شهرها و روستاهای آزربایجان جنوبی و از شهرهای تبریز، اردبیل، اورمو، زنگان، همدان، قزوین و غیره است. و گشادشلواران تروریست کورد تنها و تنها و تنها تورک می کشند و تبلیغ می کنند که مزدوران رژیم جمهوری اسلامی ایران را می کشیم و با جمهوری اسلامی ایران مبارزه مسلحانه می کنیم!!! امیدوارم که برای هزارمین بار تا این جا به زبان ساده فهماندم که ابعاد موضوع و بازی شیطانی جمهوری اسلامی و اربابان صلیبی کوردپرست ضد تورک و ضد آزربایجان غربی اش از چه قرار است» ولی باز بعید می دانم که کمونیستهای کوردپرست رفیق پرست به ظاهر تورک ما که البته مانقورتهایی در لباس متلچی هستند و ماهیت همه را بهتر از خودشان می شناسیم، قانع بشوند چون اینها به هیچ وجه دل پاک و وجدان بیدار ندارند بلکه تا دلتان بخواهد «غرض و مرض» دارند و مزورانه و رذیلانه می کوشند تا آن غرض و مرض را پنهان سازند. این حرفها را من بارها و بارها و بارها در مقالاتم نوشته ام. برای مثال بخوانید این کتاب مرا:

http://azoh.info/index.php?option=com_jdownloads&Itemid=27&view=viewdownload&catid=2&cid=2299

البته دوباره تکرار و تاکید می کنم که فهم و احساس این توطئه رذیلانه نژادپرستانه و این جنایت آشکار اتحادیه ضدتورک فارس- کورد علیه انسانهای صلح طلب و قانون مدار ملت تورک آزربایجان، برای کسانی که ملتچی حقیقی هستند راحت است؛ اما بی گمان کسانی که یا نسب و خون و جان از کوردها دارند و با مهارت به میان ما ملتچیها نفوذ کرده اند و به اصطلاح میان ما «بُر خورده اند» یا به مرض مانقورتیسم کمونیستی حاد کوردپرست ضدتورک دچار هستند و فقط حرکت ملی را می خواهند مکارانه در شعارهای بی خاصیت مانقورت ساز برادری و برادری و حقوق بشر و امثالهم خلاصه کنند و آهسته بیایند و آهسته بروند تا گربۀ فارس- کورد شاخشان نزند؟، هرگز دل به این حرفها نمی دهند. جالب این که اینها به ما برچسب عدم رعایت پرنسیپ و اخلاق می زنند!!! چه انتظاری دارید که نسبت به کسانی که فرزندان دلبند ما را جلوی چشممان می کشند و ما با ادب و احترام از آنها یاد کنیم و بگوییم زحمت کشیدید بچه های ما را کشتید!!! دست و پنجه تان درد نکند!!! مریزاد!!! این برچسب با کلاس و مزخرف «خشونت کلامی» و «ضرورت پرهیز از خشونت کلامی در مبارزه برای آزادی» که البته که از سوی کمونیستهای حرکت ملی تنها به ما مبارزان زخم خورده ملت تورک می خورد، نه به نژادپرستان فارس و تروریستهای قاتل کورد، از «آن» برچسبهای کمونیستی رفیق بازانه است و ما خوشبختانه ماهیت آن را هم خوب می دانیم. نکته این جاست که البته و صد البته کمونیست بودن هیچ هم بد نیست بلکه مستحسن هم است؛ اما به بهانه کمونیسم، رفیق بازی و کوردپرستی و ضدتورک بودن و ادعای ملتچی بودن کردن، عین «بی شرفی» است.  

حرف حساب ما به کمونیستهای کورددوست ضدتورک آزربایجان

به خدمت آقایان و خانمهای کمونیست کوردپرست حرکت ملی آزربایجان باید عرض کنم که شما روح حرکت ملی، یعنی همان «ملی بودن» این حرکت را و «ملت بودن» ملت تورک آزربایجان و کل ایران را یا اصلا نفهیمده اید و درک نکرده اید یا این که خودتان را به کوری و کری و ندانستن و درک نکردن می زنید. حرکت ما حرکت ملی است نه «سازمانی» و «حزبی» و «فرقه ای»؛ یعنی ما در برابر تمام انسانهای ملتمان، و نه فقط ملتچیهایمان، مسئول هستیم. می دانید مفهوم حرکت سازمانی یعنی چه؟ با مثالی روشن و شفاف حالی می کنم: «سازمان مجاهدین خلق ایران رسماً اعلام کرده است که بعد از سرنگونی رژیم جور و جهل جمهوری اسلامی ایران تمامی پاسدارهای با درجه سروان به بالا را اعدام خواهدکرد»!!! جالب نیست؟ همه را صرف نظر از این که چه کسی هستند و چه کار کرده اند و چه کار نکرده اند، چه جرمی مرتکب شده اند و چه جرمی مرتکب نشده اند، اعدام خواهدکرد!!! سوال ما این است: چه فرقی بین شما و جمهوری اسلامی هست؟ سوال بعد و مهم این است: اگر ما ملتچیهای داخل هم بر همین عقیده فاشیستی باشیم و همین حرفها را بزنیم، آیا تورکانی که هزاران نفر خیلی هایشان از زور فقر و بیکاری عضو ارتش و نیروی انتظامی و حتی سپاه و اطلاعات و بسیج شده اند، نمی گویند: «حالا که این طور است و شما قصدتان کشتن همۀ ماست چه بهتر که ما پیشدستی کنیم و ریشه همه شما را بکنیم و همه را بکشیم و قتل عام کنیم»؟! این تفکر سازمانی خطرناک و خائنانه در ملتچیهای کوردپرست ما هست و دقیقا استراتژی ابلهانۀ رفقای کورد و پارسشان را می خواهند به ما ملتچیهای حقیقی ملت تورک آزربایجان دیکته کنند. رهی خیال باطل. این کمونیستهای ضدتورک جرات ندارند که علنا از تروریستهای کورد حمایت کنند، می آیند امثال ما را تخطئه می کنند و می کوشند از میان حرفهای ما یک کلمه «شهید» را به اصطلاح «پیراهن عثمان» کنند و ما را همکار جمهوری اسلامی ایران قلمداد کنند. باید یک بار برای همیشه بدانیم و عمیقا درک کنیم که حرکت ما حرکت ملی ملت تورک است؛ یعنی هر سربازی که به دست تروریستهای کورد شهید می شود، امکانی ارزشمند برای ما است که به بیدارسازی «خانواده های و کل اطرافیان و خویشاوندان و حتی هم روستاییها و همسایگان آن آن سربازها» می پردازیم و از انسانهایمان که قبل از این خوابیده بودند؛ ملتچیهای دوآتشۀ بیدارشده و استقلال طلب تورک آزربایجان بسازیم که در هر حال به نفع ملت ماست. حالا فهمیدید که چرا ماها کشته شدگان تورک به دست گشادتنبانان وحشی خونخوار ضدتورک کورد را «شهید» می خوانیم؟ در ضمن در خارج نشستن و لم دادن و به قول معروف ما تورکها گفتنی از «ماتحت گشاد فرمودن» فرق می کند با این که در متن جامعه باشی و با ملت تورک خودت همدرد باشی و با آنها زجر بکشی و با فعالیتهای میدانی و با به خطر انداختن جان و مال و شغل و موقعیت خودت از سپاهیان و بسیجیان و ارتشیها و انتظامیها ملتچی تورک بسازی. این هنر ماست. حتی از نیروهای اطلاعاتی رژیم هم توانسته ایم ملتچیهای مخفی بسازیم و به دل رژیم نفوذ دهیم. فکر می کنید که اخبار و اطلاعات ارزشمند به نفع ملت تورک و به ضرر اتحاد شوم فارس- کورد- ارمنی را چه کسانی به ما می رسانند؟ حرف اصلی ما این است: حرکت ما ملی است و یک ملتچی تورک به هیچ وجه نباید در مقابل کشته شدن هزاران هزار سرباز تورک  به دست تروریستهای کورد و حامیان فارس آنها بی تفاوت باشد. اگر بی تفاوت هست و به عکس، به بهانه جمهوری اسلامی ایران به تخطئه همچون مایی می پردازد؛ بی گمان یا خائن است یا احمق روزگار.

موضوع استخدام جوانان تورک آزربایجان از زور فقر و بیکاری در نیروی انتظامی و ارتش  غیره

این که جوانان تورک ما از زور فقر و بیکاری و بیچارگی به استخدام نیروی انتظامی و ارتش رژیم جمهوری شیطانی درآمده و درمی آیند یک حقیقت است. اولا درآمدن به خدمت ارتش و نیروی انتظامی از زور فقر و بیچارگی و بیکاری در هیچ جای دنیا جرم نیست، بلکه طبیعی است. ثانیا این تنها جوانان تورک ما نیستند که از زور فقر و بیکاری جذب نیروهای مسلح ایران می شوند. جوانان لور، بلوچ، گیلک، مازنی، و حتی کورد هم جذب این نیروها می شوند. خائنان به ملت تورک چرا چشمشان فقط جوانان تورک ما را می بیند؟ ثالثا پیوستن به نیروی انتظامی و ارتش رسمی یک کشور کجا و پیوستن به احزاب و گروهکهای تروریستی کوردی پ ک ک ، پژاک، کومله، حزب تروریست کوردستان ایران و امثالهم کجا؟! جوانان تورک ما از زور فقر و بیکاری تحمیل شدۀ نژادپرستی حاکم پانفارس جمهوری شیطانی ایران به شهرها و مناطق تورک نشین که هیچ کارخانه و شرکت مادر تولیدی در شهرهای تورک نشین ایجاد نمی کنند، به استخدام نیروی انتظامی یا ارتش ایران درمی آیند تا لقمه ای نان برای شکم گرسنه خودشان و زن و بچه هایشان دربیاورند و جوانان کورد دلبند شما، یعنی رفقایتان، تبنان گشاد تروریستهای کورد را به تن می کنند و  همین جوانان تورک ما را می کشند!! آیا جوانان تورک ما ظالم هستند و جوانان کورد شما مظلوم؟! راستی چه کسی چه کسی را اول می کشد؟!  ما با همین استدلالهای پولادین خودمان و شهیدخواندن سربازان کشته شده جوانمان دهها بسیجی و پاسدار را ملتچی استقلال طلب تورک کرده ایم اما شما کمونیستهای رفیق باز را نتوانسته ایم قانع کنیم. می دانید چرا؟ می دانید علتش چیست؟ جواب ساده است: شما غرض و مرض دارید و تظاهر به ملتچی بودن می کنید. شماها تا مغز استخوانتان قربانی ایدئولوژی  نژادپرست چپ و کوردپرست ضدتورک چپ تشریف دارید. علتش تنها این است و بس. خودتان را اذیت نکنید. ما شما را بهتر از شما می شناسیم. تا ما هستیم و نفس می کشیم و مبارزه می کنیم سرنوشت ملت تورک را هرگز و هرگز و هرگز به دست حضرات نخواهیم داد که در مسلخ رفقای گشاد تنبانتان جوانان غیور تورک ما را قربانی کنید و خاک وطن را به رفقای گشاد تنبانتان مفت ببخشید. این را مطمئن باشد.

ما ملتچیهای داخل با کارهای میدانی ارزشمند و بیدارکننده مان تا کنون توانسته ایم تا از نیروهای ارتشی و نیروی انتظامی به تعداد زیاد و حتی سپاه پاسدارن و اطلاعاتیها ( به تعداد معدود) ملتچی پنهان تورک بسازیم که در مواقع لزوم به کمک ملت تورک آزربایجان شتافته و می شتابند و خواهندشتافت. با منطق شما کمونیستهای خوش نشین خارج نشین تندرو ، ما باید کلاشینکف برمی داشتیم و مثل برادران رفیق کورد شما، این انسانهایمان را از دور به گلوله می بستیم. در آن موقع فرق ما ملتچیهای انسان دوست تورک با روش مبارزه فرهنگی نرم و مسالمت آمیز با وحشیان تروریست غافل کش خونخوار کورد چه بود؟! اینها سوالاتی است که شماها باید و باید به تک تک آنها جواب بدهید؛ آن هم جواب قانع کننده و کافی.

شگفتا، و صدها بار شگفتا که ماهیت مبارزه میدانی و در بطن جامعه آزربایجان ما ملتچیهای تورک داخل چنین است که از «دشمن»، «دوست» می سازیم و کاری می کنیم که علاوه بر ارتشیها و نیروهای انتظامی تورک، برخی از اعضای سپاه پاسدارن تورک هم ترانه های میهنی و بیدارساز آراز ائلسس را در ماشینها و خانه هایشان با صدای بلند، بی هیچ ترس و واهمه از رژیم گوش کنند و شعر بیدارساز « سن اوسان من ده بویام» شهید زهتابی را با صدای بلند در میان جمعها بخوانند و ملت بودن ملت تورک آزربایجان را بی هیچ ترس و واهمه ای جار بزنند و ماهیت حرکت به اصطلاح دموکراتیک رادیکال آشتی ناپذیر کمونیستی شما این است که از «دوست» برای ما «دشمن» می سازید و بهانه تان این است که چرا به کشته شدگان مظلوم سرباز تورک به دست تروریستهای ضدتورک ذاتی کورد، «شهید» می گوییم!! حال کداممان ملتچی واقعی ملت تورک آزربایجان هستیم؟ شما که آن قدر از مرحله پرت هستید که فرق مرزبانی و نیروی انتظامی را با ارتش نمی دانید و مقاله مکارانه و مزورانه می نویسید یا ما که در بطن و کوران مبارزه عمل می کنیم؛ زجر می کشیم و هزینه ها می دهیم؟! کدام یک؟ شما می گویید که ما به کشته شدگان دولتی شهید می گوییم چون طرفدار جمهوری اسلامی ایران هستیم؟!!! جدی؟! ما طرفدار جمهوری شیطانی هستیم و شما خوش نشینان مبارزان با رژیم هستید؟! واقعا خجالت نمی کشید؟! کدامین مقاله ها را در این بیست سال اخیر راجع به مسئله تروریسم توسعه طلب کورد نوشته اید؟ لطفا فقط یکی و تنها یکی را نام ببرید

عباس لسانی و طرز فکر ارزشمند او در حرکت ملی ملت تورک آزربایجان

برای این که موضوع مورد بحث این مقاله را بیشتر و عمیق تر باز و تشریح کنیم مثالی از یکی از بزرگان حرکت ملی ملت تورک آزربایجان می زنیم. یک سپاهی تورک به عباس لسانی مبارز سرشناس تورک و فعال نمونه حرکت ملی ملت تورک آزربایجان گفته بود: «ما از زور فقر و بیکاری و نیاز به استخدام سپاه پاسداران درآمده ایم وگرنه دلمان با ملتمان است. ما از قیام ملت تورک خودمان و از آینده مان می ترسیم که ملت تورک در صورت پیروزی با ما چه معامله ای خواهد کرد؟ آیا ما را خواهیدکشت»؟ عباس لسانی به او گفته بود: «در صورت قیام ملت تورک آزربایجان، در خانه من به روی شما باز همیشه باز است. در صورتی که از جانب ملت تورک احساس خطر کردید، من شخصا به شما پناه خواهم داد. جنگ ما با رژیم جنایتکار ضدتورک و ضد آزربایجان است نه با فرزندان تورک خودمان». خوب شما ملتچیهای کمونیست چه نشسته اید؟ چرا عباس لسانی را هم  تخطئه نمی کنید؟! چرا او را هم خائن نمی شمارید؟! آری! من و عباس لسانی روح حرکت ملی ملت تورک، و ملت بودن ملت تورک خودمان را با پوست و گوشت و مغز استخوانمان درک کرده ایم و نیک می دانیم که اگر مثل شما «مطلق گرا» باشیم و مدام از کشتن و نابودکردن منسوبان رژیم فارغ از این که جنایتی مرتکب شده اند یا نه دم بزنیم، همان فرزندان تورک ملت آزربایجان، که به ناچار به لباس ارتش و نیروی انتظامی و حتی سپاه درآمده اند، برای دفاع از جان خودشان و خانواده شان هم شده، تا آخرین گلوله تفنگهایشان را به سوی ما شللیک خواهند کرد و این نه به نفع ماست و نه به نفع ملت تورک آزربایجان. پس همین جا من به شما هشدار می دهم: خیال نکنید که ایران و آزربایجان جنوبی، همان ایران و آزربایجان جنوبی «دیروز» است و شماها می توانید با شیادی و خود را مبارزان واقعی با جمهوری شیطانی ایران قلمداد کردن به ملت تورک آزربایجان خیانت کنید و با آدس غلط دادن و تخطئه همچو ماهایی بتوانید جوانان ملت تورک آزربایجان را فریفته و ضدتورک و کوردپرست کنید.

تاریخ گواه خیانت شما کمونیستها به ملت تورک آزربایجان است

ما به خوبی تاریخ را خوانده یا زندگی کرده ایم و به خوبی می دانیم که شماها حرکت ملی آزربایجان را بعد از شکست ظاهری حکومت ملی آزربایجان 45 سال تمام (نیم قرن) از 1325 تا 1370 از مسیر اصیل ملی گرایی تورکی – آزربایجانی و استقلال طلبی منحرف کردید و جوانان تورک را به بیراهه پیوستن به حزب پان ایرانیست ضدتورک ذاتی خائن و خبیث توده، چریکهای خلق، فداییان خلق، مجاهدین خلق، پیکار و امثال این گروههای پارس پرست پان ایرانیست ضدتورک ذاتی کشاندید و پتانسیل ارزشمند حق طلبی و عدالت خواهی و توفندگی و ستیزندگی ملت تورک آزربایجان را، که می توانست در خدمت حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و استقلال آزربایجان جنوبی از ایران اهریمنی باشد، به نفع دشمنان پارس و کورد خائنانه و مزورانه و رذیلانه به هدر دادید. و اما با افتخار و قدرت تمام ما جوانان ملتچی ملت تورک آزربایجان توانسته ایم در بیست و شش سال اخیر با راهنمایی و رهبری بی بدیل بزرگمردانی چون شهید پروفسور محمدتقی زهتابی، پروفسور مرحوم جواد هیات، دکتر محمدعلی فرزانه و دیگر بزرگان حقیقی تاریخ آزربایجان، توانستیم روح ملی حرکت ملی آزربایجان و ملت بودن تمام انسانهای ملت تورک آزربایجان را با تمام وجود و با تمام سلولهای تنمان و ذره های روحمان درک کنیم و برای همین به امثال شما خائنان بالفطره هرگز و هرگز و هرگز اجازه نخواهیم داد که افکار و نیات پلید کمونیستی پان ایرانیستی پارس پرست و کوردپرست نژادپرست ضدتورکتان را به بهانه مبارزه با جمهوری اسلامی ایران به حرکت ملی آزربایجان تزریق کنید. جوانان ملتچی ملت تورک آزربایجان آن قدر بیدارند که همه کشته شدگان سرباز وظیفه، درجه دار، افسر نظامی و انتظامی و حتی کشته شدگان سپاه پاسداران و بسیج به دست تروریسستهای کورد را، بی هیچ شک و شبهه ای، «شهید» می خوانند و «شهید» وطن می شمارند. می دانید چرا؟ به شما و تمام دنیا می گویم: چون این جوانان کشته شدۀ تورک، هرچند به ظاهر لباس نظامی ارتش و نیروی انتظامی و مرزبانی و حتی لباس سپاه پاسداران و بسیج را پوشیده اند، و از مرزهای کشور اهریمنی و منفور جمهوری اسلامی ایران دفاع می کنند، اما در اصل و در حقیقت از مرزهای آزربایجان جنوبی مظلوم و جان انسانهای بی دفاع ملت تورک آزربایجان در برابر هجوم تروریستی و خبیثانه و جنایتکارانه تروریستهای تا به دندان مسلح اشغالگر توسعه طلب خونخوار تورک کش و ضدتورک و ضد آزربایجان کورد دفاع می کنند و چون در این راه مقدس کشته می شوند به کوری چشم خائن و خبیث شما خائنان ازلی و ابدی به ملت تورک، «شهید» حقیق هستند. این را من اوجالان ساوالان به صورت آشکار و واضح و با فریاد می گویم اینها «شهیدان» ملت تورک ما هستند و شماها خائنان به ملت تورک ما هستید. هرچند چند صباحی است به خارج فرار کرده اید و می کوشید خودتان را ملتچی استقلال طلب تورک آزربایجان نشان دهید.

من از شما و همه می پرسم: اگر این نیروهای انتظامی و نظامی تورک نبودند؛ آیا تروریستهای رفیق محبوب و دلبند کورد شما، مسلسلهای تیربار را و حتی دوشکاها را سوار تویوتاها (درست مثل کرکوک) نمی کردند و درست مثل زمان عبدالرحمن قاسلمو  انسانهای بی دفاع و بی سلاح و مظلوم ملت تورک آزربایجان را در شهرهای اورمو، سلماس، خوی، قوشاچای، تیکان تپه، سولدوز و غیره به گلوله نمی بستند؟! چه مکانیزیم بازدارنده و چه عاملی سبب می شد این روسیاهان ازلی و ابدی تاریخ این تروریستهای ذاتی کورد این جنایات و نسل کشی ملت تورک را تکرار نکنند؟ جواب دهید؟ چرا زبان درازتان که فقط در سایه نشینی و خوش نشینی خارج از ایران دراز است، لال شده است؟ ما خائن هستیم و شما خادم؟! آیا شما مکاران این حقایق را بهتر از خود ما نمی دانید؟ آیا تجاهل العارف نمی فرمایید؟! می دانید چرا زبان من سوزان و منطق من خردکننده است؟ چون بر عکس روباهان مانقوردی مثل شما یک بوزقورد صادق و مبارز اصیل تورک هستم

   آری! این شما کمونیستهای مانقورت خائن به ملت تورک آزربایجان بودید که  حرکت شریعتمداری را، که تنها حرکت بعد از انقلاب بود که «اندکی» رنگ و بوی ملی آزربایجانی داشت، همگام با تمام رفقای پارس و کوردتان، با داد و فریاد و بوق و کرنا و تبلیغات حزبی کمونیستی، حرکتی ارتجاعی، امریکایی و فئودالی معرفی کردید و بعد از شکست حرکت شریعتمداری و شهیدشدن تعدادی از ارزشمندترین فرزندان ملت تورک آزربایجان، بیشترین سود را مسعود رجوی محبوب شما برد و توانست جوانان مذهبی تورک را به بیراهۀ پیوستن به مجاهدین خلق ایران  مسلخ حاکمیت ببرد. مجاهدین خلق که رهبران و رهروانشان آن قدر تا مغز استخوان فاشیست و نژادپرست ضدتورک بیمار روانی و سادیست تشریف دارند که حرف زدن مجاهدین تورک را در اردوگاه اشرف و لیبرتی رسما و به شدت «ممنوع» اعلام کردند و حتی امروز هم، اگر مجاهدی فراموش بکند و به زبان مادری طبیعی و خدادادی تورکی خودش حرف بزند مرتجع و خائن به سازمان محسوب می شود!!  آری! شگفتی حرکت مارکسیستهای آزربایجانی خائن چون شما در این بود که در قالب حزب توده و اکثریت چریکهای فدایی خلق از کوردهای تروریست تحت فرمان عبدالرحمن قاسلموی کورد جلاد تورکها حمایت کردید و علنا علیه انسانهای بی دفاع و بی سلاح ملت تورک آزربایجان در کنار تروریستهای کورد ایستادید و مسلحانه به کار مقدس صلیبی تورک کشی ایئولوژیک پرداختید و به سوی زنان و بچه ها و انسانهای بی دفاع و مظلوم سولدوز تیراندازی کردید و هماوا با رفقای کوردتان سرود «بژی بژی کوردستان» خواندید. شوخی نیست: شما خائنان در قالب احزاب چپ، چون فدائیان اقلیت و پیکار و مجاهدین خلق و ... همواره همراه و همسنگر با با حزب دموکرات کودستان و کومله ظاهرا علیه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، اما اساسا علیه ارتش و سپاه مستقر در آزربایجان، که همگی تورک بودند، می جنگیدید که مثلاً نقده را بگیرید و به رفقای کورد خودتان بدهید. آخر چگونه ممکن است یک تورک آزربایجانی سالم، به راحتی قبول کند که خون انسانهای بی گناه و بی سلاح تورک، یعنی خواهران و برادران همخون و همزبان خودش را بر زمین بریزد و دره حسنلی را دره قاسملو بنامد و در نشریاتش بنویسد؟! شماها باید و باید اول به این خیانتهای شرم آورتان پاسخ دهید قبل از این که امثال ما به کاربرد کلمه شهید برای فرزندان تورک خودمان توضیح دهیم. شما باید ابتدا پاسخ دهید تا «آغ اوزلن قارا اوز بللنسین»! چرا شما تورکهای ملتچی (؟) چپ، آن روزها از خودتان نمی پرسیدید که چرا مثلا کومله که کمونیست است، حرکاتش کاملا و اساسا «ناسیونالیستی» و «راسیستی» و «فاشیستی» و به نفع قوم کورد و در خدمت شوونیسم کورد است و فقط و فقط و فقط به نفع کوردستان و کورد می جنگد؟!! اما مارکسیست تورک آزربایجانی، از بزرگ تا کوچکش، از اشرف دهقانی گرفته تا سربازان ساده اش، به صورت کامل و تمام عیار و با تمام وجود، در خدمت کوردهای جنایتکار خبیث اشغالگر هستند و همین تورکهای کمونیست همدوش با کوردها در مهاباد متینگ مسلحانه برگزار کرده و در رکاب عبدالرحمن قاسملوی، تروریست تورک کش جانی بالفطره فاجعه کشتار خونین تورکان در نقده را آفریدند؟!! نگویید که دیگر بیدار و «آدم» شده اید و توبه کرده اید؛ چون با این شیطنتهایتان پیداست که هنوز در همان ضلال قدیم غوطه می خورید.

ملتها در قبال عملکرد انسانهایشان مسئولند

ما بارها گفته ایم و بار دیگر می گوییم که ملتها در برابر رفتار و جنایات نخبگانشان مسئولند. وقتی ملت ارمنی ارمنستان و حتی نخبگان این ملت، به جز تعداد انگشت شماری از روزنامه نگاران ناراضی از حاکمیت سرژ سارکیسیان، در طول تاریخ به هیچ وجه جنایات دهشتناک احزاب تروریست و جنایتکار داشناکسیون و آسالا را مثلا در شهرهای و روستاهای تورک نشین قاراباغ کوهستانی آزربایجان و مخصوصا شهر خوجالی در حق انسانهای بی سلاح و بی دفاع تورک آزربایجان محکوم نکرده اند، این ملت ارمنی مسئول مستقیم جنایات انسانهایش است؛ به همین ترتیب قوم کورد مسئول مستقیم جنایات انسانهای کوردی است که به پ ک ک و پژاک و حزب دمکرات کوردستان و کومله و پ ی د و داعش و غیره درآمده اند و تورک کشی و انسان کشی کرده اند. و اما شما کمونیستهای رفیق باز آزربایجان که خائنانه دم از اتحاد دو ملت تورک و کورد علیه فاشیسم فارس می زنید، از کوردها هم جنایتکارتر و مسئولترید. چون ننگ خیانت به ملت تورک تا ابد بر پیشانی مزور و ریاکار شما خورده است که با هیچ آبی پاک نخواهدشد. از کدام اتحاد حرف می زنید؟! کدام اتحاد؟! با چه کسی؟!

وقتی دلایل و براهین کوبنده و قاطع و روشنگر من در مقاله «کوبانی» ام آن چنان بیدارساز بوده و هست که حتی دل فارسهای غیرنژادپرست و انسانهای غیرتورک بی طرف و منصف دیگر ملل ایران را نیز نرم کرده است، در شگفتم که شماها چرا یک نکته از هزاران نکته ارزنده و بیدارساز این مقاله بلند 50 صفحه ای مرا «شهید بودن کشته شدگان به دست تروریستهای کورد» را برداشته و به قول معروف «پیراهن عثمان» تخطئه همچو منی کرده اید؟! شماها باید حد و حدود غرض و مرض کورددوستی و تورک ستیزی خودتان را مشخص فرمایید نه من.

اکثر ملتچیها در حرکت ملی شخصی را که صاحب تنها رسانۀ صوتی تصویری 24 ساعته آزربایجانی است، به عنوان کسی که ارزشمندترین فعالان حرکت ملی ملت تورک آزربایجان را تخریب علنی می کند، می شمارند. من نیز در این امر با تمام ملتچیها همصدا و همفکر  و صد در صد مخالف با کار تخریبی خطرناک و تفرقه افکن ایشان و تیمش هستم و البته من هم مثل بقیه ملتچیها معتقدم که ایشان و تیمش دیر یا زود باید و باید و باید جوابگوی کامل تخریبات و کارهایشای ناپسندشان باشند. اما شخص من شما را بدتر و زهردارتر از ایشان می شمارم. چون ایشان در تلویزیون و به صورت آشکارا جلوی چشم میلیونها تورک، ملتچیهای ارزشمند حرکت ملی را بی دلیل تخریب می کنند، اما شما موذیانه و غیرمستقیم و با نوشتن مقاله های به ظاهر ملی گرایانه تورکی و در اصل به شدت زهردار و عوام فریب ایذایی می خواهید ما ملتچیهای داخل را زیرکانه تخریب می کنید. آن هم چه تخریبی! البته شما در این کار از الان باخته اید. خوشبختانه حرکت ملی ملت تورک آزربایجان هم اکنون در داخل و خارج از ایران به دست شاگردان حقیقی زهتابی و هیات و فرزانه  افتاده است که به صورت منطقی و بسیار عالی در جامعه  پیش می رود  و در آن مجالی برای عرض اندام فرصت طلبان ضدتورک رفیق باز کوردپرستی مثل شما نیست.

چپ آزربایجان باید و باید و باید تکلیف خود را حرکت ملی آزربایجان تعیین کند

چپ سنتی آزربایجان باید و باید و باید، یک بار برای همیشه تکلیف خود را با حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و با فعالان حرکت ملی مشخص کند. وگرنه در هر زمانی و با یک بهانه ای، که یکی از آن «بهانه» ها، همین «شهید نامیدن کشته شدگان سرباز وظیفه تورک به دست تروریستهای همیشه قاتل کورد» است، این پتانسیل را دارد که در زمان مقتضی باز هم تنبان گشاد کوردی را به باسن بکشد و همدوش با رفقای تروریست توسعه طلب و جنایتکار کورد خودش، رو در روی مبارزان راه آزادی و استقلال ملت تورک آزربایجان بجنگد و انسانهای بی دفاع و بی سلاح تورک را در شهرهای آزربایجان بکشد.

چپ سنتی آزربایجان هنوز هم از رویای معاشقه و مغازله با رفقای گشادتنبان تروریست کوردش بیدار نشده است. دیدیم که با کوچکترین بهانه ای و با دعوای لفظی مسخره و احمقانۀ بین دو فعال آمریکانشین حرکت ملی، «بولوت مرادی» جوجه کمونیست تازه از تخم درآمده، چه مقاله های آتشینی در تخطئه و تخریب کلیت حرکت ملی آزربایجان و تخریب کلیه فعالان جان بر کف و ارزشمند این حرکت انسانی چه فعالان ارزشمند خارج نشین و چه فعال ارزشمند داخل نشین، نوشت و سایت همیشه در صحنۀ «ایران گلوبال» (شما بخوانید ایران پارسبال؟!)، در حالی که از توهم بروز اختلاف در حرکت ملی و تضعیف آن، با دمش گردو می شکست، با شعف و شادی پان ایرانیستی آنها را منتشر کرد. مقاله های خائنانه و تخریبی بولوت مرادی را در تلگرام ما به حساب نویسنده اش و طرزفکرش رسیدیم و در سایت ایران گلوبال امیر مردانی، مبارز خستگی ناپذیر خارج نشین حرکت ملی، به حساب نویسنده اش و طرز فکرش رسید. مشاهده می کنید که حرکت ملی چندان هم بی صاحب نیست و صاحبان آگاهی دارد.

من اوجالان ساوالان با افتخار تمام اعلام می کنم که تا کنون این مقالات و نوشته ها را درباره افشاگری و روشنگری درباره خطر مهلک تروریسم کورد در نقض تمامیت ارضی آزربایجان جنوبی و ضدیت با ملت تورک در تورکیه و آزربایجان و نسل کشی ملت تورک آزربایجان و اشغال خاک مقدس آزربایجان نوشته ام:

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=23803:1393-08-12-04-34-30&catid=2:10&Itemid=18

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=27383:1394-05-12-05-14-37&catid=2:10&Itemid=18

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=30094:1394-11-21-02-29-21&catid=7:12&Itemid=16

http://azoh.info/index.php?option=com_jdownloads&Itemid=27&view=viewdownload&catid=2&cid=2299

http://www.azoh.net/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%88-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4/792-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B8%D9%84%D9%88%D9%85-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B2%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%D9%86%DA%AF%D8%B1-%D9%81%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%C2%AB%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B1%DA%AF%C2%BB-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%DB%80-%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84%D9%BE%D9%88%D8%B1-%DA%98%D9%88%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%88%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86.html

http://www.azoh.net/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%88-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4/1412-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%AD%D8%A7%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B2%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%D9%84%D9%88%DA%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86.html

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=25656:1393-12-26-00-42-30&catid=2:10&Itemid=18

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=31558:1395-04-15-02-03-06&catid=2:10&Itemid=18

http://azoh.info/index.php?option=com_content&view=article&id=26300:1394-02-20-03-05-07&catid=2:10&Itemid=18

http://www.azoh.net/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%88-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4/1597-%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D9%82%D8%A8%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D9%BE%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%B1-%D8%B6%D8%AF-%D9%85%D9%84%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D8%B1%DA%A9-%D8%A2%D8%B2%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86.html

این البته تعدادی از نوشته های من در این باره است نه همه آنها. و جالب ترین این که در حالی که حتی امثال «مهران بهاری»، که شخص ایشان نیز، به دلیل داشتن افکار و ایده های ناسیونالیستی قدرتمند تورکی، از طرف چپ سنتی به ظاهر طرفدار حرکت ملی آزربایجان و در اصل ضد حرکت ملی و ضد ملت تورک آزربایجان، مدام و پیوسته تخطئه می شود، با ادبیات خاص خودش، مقالۀ ارزشمند «ما و چند کجروی در حرکت ملی کرد» را در افشای ماهیت توسعه طلب و الحاق گر و اشغالگر تروریسم کوردی نوشته و در سایت سوزوموز خودش درج کرده است:

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_9.html

از آقایان و خانمهای چپ سنتی آزربایجان همین جا و بدین وسیله به صورت آشکار و «آچیق آیدین» مصرانه می خواهم که اگر تا کنون کتابی، یا لااقل مقاله ای، یا لااقل چند پاراگراف نقد و نظر و کامنت، یا لااقل چند سطر، یا لااقل یک سطر ناقابل، فقط یک سطر و نه بیشتر، در باب محکومیت حرکت تروریسم توسعه طلب ضدتورک کوردی در سایتهای حرکت ملی آزربایجان از آغاز حرکت تا کنون نوشته اند، بیاورند نشان دهند وگرنه ما فعالان صادق حرکت ملی را هالو و ببو و گیج فرض نکنند و به شعور انسانهای ملت تورک بیش از این توهین نکنند و خیال نکنند که نوشته ها و افکار و حرکات و سکنات امثال محمدحسین یحیایی، و اعوان و انصار ایشان را رصد نمی کنیم. من همین جا آشکارا می گویم که یک تار موی امثال نادر قاضی پور، ملتچی حزب اللهی را به صدها تن از شما چپهای کوردپرست رفیق باز ضدتورک نمی دهم. این اعتقاد من است. ما این حرکت مقدس را که محصول مجاهدت و هزینه های جانی و مالی صدها جوان رشید تورک آزربایجان، همچون حبیب ساسانیان و سیامک میرزایی است، مفت و مجانی به دست نیاورده ایم که دودستی تقدیم رفیق بازان کوردپرست ضدتورک و ضدآزربایجان کنیم. در آخر افتخار می کنیم که حرکت ملی ملت تورک ما این همه قدرتمند و شفاف است که نظرهای هر دو گروه ما (شما کمونیستها و ما را) در سایتهایمان منعکس می کند و هیچ کس نمی تواند صورت و حقیقت خود را پشت بازیهای ماهرانه با کلمات پنهان کند. پس شما رفیق بازان کوردپرست هم آخرین اخطار را می دهیم: برای تخطئۀ ما بیهوده تلاش نکنید. فقط به خود بیایید.

اوجالان ساوالان-  یکشنبه 04/04/1396   25-05-2017