این نوشته را در جواب مقالۀ «تراکتورسازی و مرگ» نوشتۀ سامان رسولپور (ژورنالیست کورد) می نویسم که به تازگی توسط تروریستهای کورد و حامیان راسیست آنها در تلگرام و شبکه های مجازی پخش شده است و تروریستهای کورد خیلی روی آن مانور می دهند. من در این جوابیه همۀ نوشته رسولپور را در ضمن نقد خواهم آورد!

جالب است! تروریستهایی که بیش از صد و پنجاه سال است به کار مقدس صلیبی پسند «تورک کشی» در ایران پرداخته اند و می پردازند، جوانان مظلوم تورک طرفدار تراختورسازی آزربایجان را که تنها سلاحشان صداای گرمشان و حنجره های حق طلب استقلال طلبشان در ورزشگاهها است، به «فاشیسم» متهم می کنند!!! الحق که متهم کردن جوانان مظلوم مسالمت جوی حق طلب تورک در ورزشگاهها آن هم از سیاسیون ملتی که همیشه کلاشینکف بر دوش در کوه و کمر به کار تورک کشی صلیبی مشغول هستند و ثمره شان برای ملت مظلوم تورک آزربایجان قتل عام و نسل کشی و غارت و نوزادکشی  عبیدالله ها و سیمیتکوها و قاسملوها علیه ملت بی دفاع و بی سلاح تورک و بریدن سرهای انسانها با در قوطی کمپوت و چاقوی کند برای عذاب دادن بیشتر و بریدن گوش و درآوردن چشم هزاران انسان تورک به جرم خدمت سربازی اجباری، ادعای تازه و بدیعی است.  

گفتمان ناسیونالیسم توسعه طلب و تروریست کوردی گفتمان غریبی است. تنها زبانی که دارد، تنها زبان گویایش نوک گلوله و سرب و قهقهۀ فشنگهای کلاشینکف و سرنیزه و کارد و خون و خونریزی است، اما در مقام حرف به فرار به پیش و مظلوم نمایی می پردازد و با پیشتازی مکارانه و نیرنگ بازانه جوانان مظلوم تورک ما را «فاشیست» می خواند!!! گفتمان کوردی ذاتا و ماهیتا مظلوم است. در ایران مظلوم است؛ در تورکیه مظلوم است در سوریه مظلوم است و در عراق هم مظلوم مظلوم مظلوم است. چرا که سند مظلومیت سربدار و شش دانگش را در انگلیس و امریکا و فرانسه و آلمان و هلند زده اند. مظلوم است چون آزارش حتی به مورچه ای هم نمی رسد و همیشه کشته می شود بدون این که دلش بیاید حتی مورچه ای را آزار دهد!

کوهگرد کلاشینکف به دوش کورد مظلوم است: تمساحی کاملا مظلوم! ذاتاً مظلوم! ماهیتا و هویتاً و قومیتاً مظلوم! تمساحی که اشکش همیشۀ خدا سرازیر است؛ و با این اشک ریختن دل سنگ را هم کباب می کند. تمساحی که به آسانی آب خوردن و البته مظلومانه به نیش می کشد؛ مظلومانه می درد و مظلومانه خون می خورد و مظلومانه همیشه خدا اشک می ریزد. مظلومانه نیش می زند و مظلومانه زهر می ریزد مظلومانه اشک می ریزد. با دندانهایش گوشت تکیده ملت تورک را از روی استخوان تکیده اش با حرص و ولع می کند و با همان دهان خون آلود آه و ناله و گریۀ مظلومیت سر می دهد. و برادران و خواهران همخون کورش پرست صلیبی اش در ایران و اروپا و آمریکا برایش چندین هزار لیتر اشک نمکی می ریزند به خاطر مظلومیتش به خاطر این که آزارش حتی به یک جوجه هم نمی رسد آه! که در تمام عمرش حتی پای یک جوجه را لگد نکرده است. برادران وخواهران آریایی اش در رثایش شعر می سرایند و با او همخوان و همدرد و حتی هم آغوش می شوند و ترانۀ آزادی و استقلال و البته و صد البته مظلومیت سر می دهند.

  ناسیونالیسم کوردی مظلوم تاریخ است از ازل مظلوم است پاک و بی گناه است ؛ سر هیچ انسان بی گناهی را نبریده است؛ شکم انسانهای بی گناه و بی سلاح را ندریده است؛ انسانهای بی سلاح را دسته دسته سلاخی نکرده است؛ چشم و گوش درنیاورده و نبریده است؛ دست و پایی را نبریده است و از بیخ و بن هم نکنده است؛ بمبگذاری و انسان کشی نکرده است؛ عمیلات انتحاری نکرده است و صدها انسان بی گناه را نپکانده و به کام مرگ نرانده است؛ با خون و خونریزی زهر چشم و چشم زخم نگرفته است؛ چشم طمع به مال و ناموس و خاک و خانۀ احدی ندوخته است؛ میلیونها میلیون از عراق و سوریه و تورکیه به خاک طرفداران تورک فاشیست (!) تراختورسازی کوچ داده نشده است و هیچ گونه ادعای خاک و خانه ندارد. از ازل مظلوم بود؛ مظلوم است و مظلوم خواهدبود. چرا که خاک وجودش با آب مظلومیت آن هم از نوع صلیبی سرشته شده است.

یاران، طرفه روزگاری است روزگار ما. هر روز تعریفی تازه از فاشیسم می شود و تعریف جدید برادران و خواهران همخون آریا، شوالیه های معبد مقدس صدای آمریکا و بی بی سی فارسی این است: «هر کسی که با مظلومان تروریست و تروریستهای مظلوم کورد هر گونه مخالفت کند، فاشیست است». این جان مایۀ گفتمان پشتیبیانان صلیبی کورش پرست تروریستهای کورد است. آن را خوب به یاد و خاطر بسپاریم. چون نقل مجلس و لقلقۀ دهان تروریستهای کورد و حامیان صلیبی پانفارس آنهاست.

نویسندۀ مکار سیاس روباه کورد چنین به «مشق دموکراسی» (؟) پرداخته است: « چرا نتوانیم نقدشان کنیم؟ بخشی از طرفدارانِ تراکتورسازی، با شعارهای «مرگ بر این ملت و آن ملت» نه تنها تمرینِ حق‌خواهی نمی کنند، بلکه مشقِ فاشیسم می نویسند و ایماژهای فاجعه را به ما نشان می‌دهند»!!! چه بازی با کلمات جالبی! راستی که خیلی مکارانه و روباهانه و صد البته مظلومانه مظلومانه مظلومانه نوشته شده است!!! انگار که فرض آن بوده که «کسی نمی تواند طرفداران تراختورسازی را نقد کند»! طرفدارانی که به قول این همیشه مظلوم تاریخ «مشق فاشیسم» می کنند!!! مشق فاشیسم آن هم از طرف طرفداران یک تیم فوتبال که چندین سال است زیر پوتین های ظلم فاشیسم فارس¬ خدای، باتوم برقی و مشت و لگد می خورند و دست و پا و دندانها و پهلویشان می شکند و بیهوش می شوند و به کما و اغما می روند، اما باز بارها و بارها شجاعانه باز ورزشگاهها را پر می کنند و ندای «یاشاسین» سر می دهد. آری! مظلومان ذاتی که در کوهها به کار قدسی شوالیه پسند تورک کشی در ایران و تورکیه و سوریه و عراق می پردازند، به راستی که «تمرین حق خواهی» می کنند و جوانان ما با این شعارهای بدبد «مشق فاشیسم» می کنند!!! طرفه منطق جالبی است. نه؟! و چه مکارانه نوشته است: «ایماژهای فاجعه»!!! بمبگذاران انتحاری پ ک ک که هر روز و هر هفته در فرودگاهها و خیابانهای استامبول و آنکارا انسانهای بی سلاح و غیرنظامی تورک حتی زنان و بچه ها و نوزادهای مظلوم را تکه تکه می کنند به راستی که «ایماژهای فاجعه» نیست اما فرزندان بی سلاح و زندگی جوی ملت تورک آزربایجان که با شعارهای «یاشاسین آزربایجان» و «وار اولسون آزربایجان» فریاد امیدبخش زندگی و رهایی و استقلال سرمی دهند، مشق فاشیسم می کنند و ایماژهای فاجعه می نویسند؟!! چه ایماژ بدیعی؟! چه تصویر جانانه ای! چه قلم ظریفی! چه مکاری لطیفی!! به راستی که یک کورد حق دارد سر ببرد و دست و پا قطع کند و شکم پاره کند چون این سرها و دست و پاها و شکمها مال تورکها هستند و دقیقا به خاطر این که کورد است می تواند جنایتها و ترورها کند. این منطق پانکوردیسم و حامیان صلیبی آنهاست. داعش سر می برد می شود جنایتکار اما کورد سر میبرد می شود دموکرات! چرا که کورد تورک می کشد و کینۀ صلیبی به تورک هیچ وقت تمام نخواهدشد.

و این کورد، این همیشه مظلوم دموکرات اومانیست تاریخ که آزارش به هیچ موجود دوپایی نرسیده است و ذاتا و هویتا و ماهیتا و اصلا و ابدا و قومیتا مظلوم مظلوم مظلوم است، باز این گونه سر منبر رفته است: « اتوپیای بسیاری از آنها، ترکیه ای است که هم علیه ارمنی‌ها نسل کشی کرده و هم کردها را دسته جمعی از هستی ساقط کرده. آنها شبیه یک «سلطانِ» بدونِ «امپراتوری» هستند. به دنبالِ «حقوق» نیستند. «قدرتی مهیب» می‌خواهند. هژمونی می خواهند. این یک نقدِ صریح است»!!! آری! اوتوپیای جوانان آزربایجان تورکیه می تواند باشد. هرچند آنها در شعارهایشان «باکی تبریز آنکارا/ بیز هارا فارسلار هارا» سر می دهند، اما این برادری آیینی شما مظلومان تاریخ با مظلومان مظلوم تر از شما، ارمنیها، چه قدر منسجم است؟! راستی این همه نزدیکی و همدردی و همخونی و این همانی شما با ارمنیها چه معنایی می دهد و آیا اساسا شما مظلومها را چه چیزی این قدر جان جانی کرده است که متفقا علیه تورکیه و آزربایجان مظلوم یکی شده اید؟ دین، مذهب، زبان؟! چه چیزی؟! جز عقده های تاریخی و هیستری و شیزوفرنی ضد تورک؟! آه! فهمیدم مظلومیت تاریخی شما و برادران آیینی صلیبی، شوالیه های مقدس معابد ماسونی، که البته بزرگترین استدلالتان این است که چون تورکیه به ارمنیها و کوردها ظلم کرده است و می کند، پس باید ما کوردها و ارمنیها کاملا متحد و متفق  شده و نسل تورکان آزربایجان را از روی زمین برداریم و خاکشان را صاحب شویم و اگر از آنها غیورانی ملتچی و آگاه و بیداردل پیدا شدند، روشنگرانی که به این منطق کاملا مظلومانۀ ما اعتراضی چیزی بکنند فوراً او را «فاشیست» بنامیم و رسوا کنیم!!! این منتهی الیه جهان بینی شما «روشنفکران مظلوم» (؟) کورد است در صد سال اخیر.

  و این البته کاملا منطقی و اومانیستی و دموکراتیک و البته و صد البته مظلومانه و مظلومانه و مظلومانه است و مو لای درز مظلومیت تاریخی اش نمی رود!!!  وای بمیرم برایتان که چه قدر مظلومید! همۀ مظلومان تاریخ به مظلومیت شماها زار زار گریه می کنند.آه! آخر چه قدر شماها مظلومید؟!!! چرا شماها، یعنی شما کوردها و برادران و خواهران ارمنی داشناکتان این همه مظلومید؟!!! چرا؟!!! ما تورکان آزربایجان در سال 1918 میلادی به کمک روسها و انگلیسیها و فرانسویها و آمریکاییها، برادران صلیبی خودمان، در ارمنستان شمالی و جنوبی بیش از 600 هزار ارمنی مظلوم بی دفاع و بی سلاح و غیرنظامی را قتل عام کردیم و آزربایجان را بر روی استخوانهای بیش از 300 هزار ارمنی مظلوم تاریخ در ایروان بنا کردیم! از دست عثمانیها در رفتیم و در ارومو و سلماس و خوی 300 هزار ارمنی و آسوری غیرنظامی بی دفاع و بی سلاح را سلاخی کردیم. بعد ارمنیها و آسوریهای مظلوم، برادران مظلوم تر از شما کوردهای مظلوم، خاطره تلخ آن سال پر از خون و جنایت را تحت عنوان «جیلولوق» پاس می دارند. چه مظلومیت تاریخی جالبی! به راستی که ما تورکها هم فاشیست هستیم هم راسیست و هم قاتل و هم جانی!!! مگر اسماعیل سیمتقوی ما تورکها بعد از آن فاجعۀ جیلولوق به شهرها و دهات کوردها و ارمنیها نیامد و جنایتها و غارتها نکرد؟! واقعا که ما تورکها چه جانیان فاشیستی هستیم! ما دست بردار نبوده و نیستیم. جنایت در ذات ماست. روبرت کوچاریان، سرژ سارکیسیان، تیگران سرکیسیان، هوویک آبراهامیانهای ما تورکها در خوجالی ارمنستان چه جنایتهایی که علیه ملت بی دفاع و مظلوم ارمنی انجام ندادند؟ به دخترهای کوچک ارمنی تجاوز کردند؛ شکم زنان باردار ارمنی را دریدند و جنینها را به صخره ها کوفتند؛ پدران و مادران بی سلاح ارمنی را جلوی چشم فرزندان نابالغشان آتش زدند و قهقهه زدند و مست شدند؛  واقعا از خودمان شرممان می آید. ما را ببخشایید ای برادران و خواهران کورد و ارمنی مظلوم! ما را حلال کنید ای بزرگترین مظلومان تاریخ ما را ببخشایید که در حق شما این جنایتها را کردیم. قاسملوی ما و حزب کاملا مظلوم دموکراتش در 1358 شمسی چه جنایتهایی که در حق مردم بی دفاع و بی سلاح غیرنظامی کورد انجام نداد؟ چه نوزادانی را که نکشت. چه کودکانی که دو شقه نکرد. واقعا تف بر رویش! چرا این همه ملت مظلوم کورد و رامنی را می کشند این تورکهای آزربایجان؟! حالا حیا نمی کنند و هوس «هژمونی» و «دیگرستیزی» هم سرشان زده و حرفهای بد بد می زنند و بدتر از همه «مشق فاشیسم» هم می کنند؟!!! چه بی حیاهایی! واقعا که با این حرفهای بد بد «سقوط مرگباری» دارند اما خودشان متوجه نیستند. از این رو ما مظلومان کورد و ارمنی دست در دست هم دادیم و نشستیم و کلاهمان را گذاشتیم جلو رویمان و عقلمان را هم گذاشتیم روی هم و برای این ظالمانی که در ورزشگاهها مرگ بر مرگ بر می کنند، و مشق فاشیسم می کنند،  امدیم مقالۀ «تراکتورسازی و مرگ» را نوشتیم و مشق دموکراسی و انسان دوستی کردیم!!! نمی دانم شما به اصطلاح «روشنفکران کورد» (؟!) حیا و شرم حالیتان می شود؟! من که از شنیدن و خواندن این حرفها اگر کورد و ارمنی بودم آب می شدم. نمی دانم چرا شماها حیا نمی کنید؟

در ضمن در این سطور شما که نوشته اید که «آنها شبیه یک «سلطانِ» بدونِ «امپراتوری» هستند. به دنبالِ «حقوق» نیستند. «قدرتی مهیب» می‌خواهند. هژمونی می خواهند. این یک نقدِ صریح است» من یک نوع ترس احساس می کنم. هراس از این که روزی تمام ملت تورک مثل جوانان سلحشور غیور تراختورسازی بیدار شوند و کشور خود را آزاد و مستقل و آباد و گلستان کنند و با عزت و افتخار حاکمیت سیاسی کشور آزاد خودشان را به دست بگیرند. آری! سگ ترسو از دور پارس می کند اما پارس کردنش از روی شجاعت یا دفاع از ارباب نیست. از ترس خیانتهایش است و از ترس جانش. اگر به طرفش بروی سرش را عقب می کشد و به پشت فرار می کند. او ترس خود را با پارس کردند می خواهد دور بریزد. بوی هراس از این نوشتۀ مظلومانه و صد البته روباهانۀ شما پیداست. شماها می ترسید و این ترس شما طبیعی است. از بیداری میلیونها تورک می ترسید. از فریادهای جوانانمان می ترسید؛ از قلمهای ما و مغزهای ما و دلهایمان می ترسید. از نوری که در دلهایمان و شوری که در سرهایمان هست می ترشید. از نوری که سبب می شود مرتضی مرادپورهای ما 61 روز گرسنگی تحمل کنند و مقاومت کنند و زانو نزنند، می ترسید. هم شما می ترسید و هم اربابان صلیبی تان و هم فاشیستهای راسیست فارس همخون و همرگ شما می ترسند. از بیداری مقدس ما می ترسید. آری آری! از قدیم گفته اند که خیانتکار و صد البته جنایتکار، همیشه ترسو می شود. و تاریخ نکبت شما همه اش خیانت و جنایت و خباثت و وحشگیری و ناجوانمردی است. پس جوانمردان روشنفکر و روشندل و روشنگر تورک را متهم نکنید فقط کافی است نگاهی به خودتان و گمراهیهای جمعی تان بکنید.

باز این گونه نوشته اید: « در جامعه‌ای که شعارِ مرگ بر کُرد و مرگ بر فارس و مرگ بر عرب سر‌داده می‌شود، باید پرسید: روشنفکران آن جامعه دقیقا چه کرده‌اند؟ کجا هستند؟ تغییرِ فازِ «حق‌خواهی» به «دیگرستیزی» یک سقوطِ هولناک و مرگبار است. در ایران، مردمانی هستند که از نظرِ حقوقی به مراتب وضعیتِ ناگوارتری از ترک‌ها دارند. بلوچ‌ها و کردها را می شناسیم. اما حتی گفتمان های واگرایانه‌ آنها، هرچه باشد، به ندرت دیگرستیزانه و راسیستی و با محورتِ مرگِ جمعیِ دیگری است.»!!!

 «مرگ بر عرب»؟!!! تو رو مظلومیت تاریخی ات که آزارت حتی به یک مورچه نرسیده است و به قول شیخ اجل «میازار موری که دانه کش است»، جوانان تورک ما کی «مرگ بر عرب» سر داده اند؟!! لااقل اگر ذره ای شرف و انسانیت در ته ته آن قفسۀ سینه ات و در قلبت که از شوق محبت به ملت تورک می سوزد و راضی نمی شوی سنگ به پای یک تورک بخورد، کارت شده همه اش سینه و قلب و گردن جوانان سرباز ما را نوازش کردن، جواب بده در کدامین بازی جوانان ما شعار مرگ بر عرب داده اند؟! می خواهی با مظلومیتت صلیبی ات شعار به دهان ما ببندی؟! البته از شما مظلومان ذاتی تاریخ که مظلومیت در سرشت شماست و تا امروز حتی به گردن یک تورک هم ناخن نزده اید، چه برسد به کارد و چاقو، این گونه حرفها کاملا طبیعی است.

آری! روباه با دمش عشق بازیها کند! گاهگاهی اگر از او بپرسی که «شاهدت برای مرگ بر عرب گفتن جوانان گرگ آزربایجان کیست»؟! البته و صد البته کرشمه و گوشه چشمی به دمش می کند و جواب می دهد «دمم»!!! وای که تو چه قدر روباهی! چه سری! چه دمی!!! عجب پایی!!! در ضمن بازی با کلمات یا بهتر است بگوییم «روباه بازی با کلمات» و مغازله و معاشقه با کلمات و ادای روشنفکر را درآوردن را ول کن. این به گروه خون عشیره ای وحشی غارتگر جانی ماقبل مدرنیته تو اصلا نمی خورد. عالم و آدم هم شما را می بینند و هم ما را. از اول انقلاب تا حالا کدام قوم مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر انگلیس، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر عربستان و مرگ بر... سر داده است؟! راستی شما چه طور؟! همراه با برادران همخون و هم آیین ارمنیتان «مرگ بر تورکیه» و «مرگ بر آزربایجان» سر نمی دهید؟! هر سال در مراسم کذایی قتل عام دروغین ارامنه در تهران شماها با هم با همصدایی برادران نژادی فاشیست فارستان این شعارها را سر نمی دهید؟! اگر چند تا جوان ما از سنگینی ظلمی که حاکمیت پانفارس بر ملت تورک آزربایجان رو می دارد، «مرگ بر فارس» می گویند، شما شغالان مکار که بی سر و صدا در کوهها و دره ها تورک می کشید. شما خیلی زرنگ تر از جوانان ما تشریف دارید. شعار نمی دهید. واقعاً که شماها اهل عمل هستید. سربازهای تورک را در ایران و تورکیه می کشید و در این راه برادران عاریایی تان همواره یاورتان هستند. اما مگر شعار جوانان مظلوم ما با عمل شما یکی است؟! شما مرگ می سازید و ما مرگ می گوییم؟ کدام یک مرگبارتر هستیم؟ میدانم که وجدان صد و پنجاه سال است که در شماها مرده است. در ضمن از قدیم گفته اند از آن نترس که های و هوی دارد از ان بترس که سر به توی دارد. جوانان ما های وهوی دارند و جوانان مظلوم همیشه در کوه و کمر شما سر به توی دارند و دارند کار مقدس آیینی و صلیبی تورک کشی را بی سر و صدا انجام می دهند. همین طور مظلومانه از دور شکم جوانان فاشیست سرباز وظیفه از همه جا بی خبر ما را به جرم خدمت وظیفه اجباری و اعزام دسته جمعی به مناطقی که شماها انتظارشان را می کشید، با گلولۀ کلاشینکف روسی سفره می کنند. اول به خودتان نگاهی در آیینه بکنید بعد روی یک ملت اسم بگذارید. اگر نمی نوشتی « روشنفکران آن جامعه دقیقا چه کرده‌اند؟ کجا هستند؟» مزاحمت نمی شدم. چون یک قرن است که کلمۀ روشنفکر در این مملکت اهریمنی لوث شده است، از آن متنفرم. ما «روشنگران» سلحشور ملت تورک نمرده ایم که شغالان با زوزه هایشان کوهها و دره های آزربایجان جوانمرد را پر کنند. مردان آزربایجان، حتی زنانشان رو در رو می جنگند و با نعره هایشان توی دل شغالان آب زیر کاه را خالی می کنند. چون ما را متهم کردید پاسخ نوشتیم وگرنه شماها تا زمانی که دستتان کلاشینکف است، ارزش مکالمه و دیالوگ و گفتمان ندارید

نوشته اید « ناسیونالیسمِ افراطی ترک در ایران، مجهز به نرم افزارهایی است که مولدِ اصطکاک و جنگ و جدال است. تنها لحظه‌ای به این فکر کنید که اگر از نظر سخت‌افزاری و از نظرِ موقعیت سیاسی، دستشان بازتر باشد، چه اتفاقی می‌افتد. اگر بتوانند آن مشق‌ها و آن شعارها را عملی کنند» . ما ملت تورک آزربایجان با سابقۀ تجربۀ عبور از جامعۀ سنتی و درک مدرنیسم، فرهنگ مدرنیته و گفتمان و تمدن، بارها و بارها و بارها در عمل ثابت کرده ایم که دموکرات ترین و اومانیست ترین و روشنفکرترین انسانهای جهانیم. پیشه وری و حکومت ملی آزربایجان او، الگو و مثال و آیت نزدیک ماست؛ خیابانی؛ ستارخان؛ کوراوغلو؛ نبی؛ بابک و ... . می خواهی باز هم بگویم. تو چه داری؟ شیخ عبیدالله؛ سیمیتقو؛ قاسملو. کدام یک نسل کشی کرده اند؟! کدام یک به روی زنان و کودکان بی دفاع آتش قهر و کینه گشوده اند؟! تاریخ نزدیک را می گویم. لااقل قدری حیا کن. می خواهی برای فاشیستهای فارس خوش رقصی کنی و خود را شیرین مرد عاریایی میدان معرفی کنی؟! چه مرد شیرینی هستی تو!!!  همه جور تخم مالی را دیده بودیم به غیر از تخم مالی شبه علمی که آن را هم دیدیم. حال می فهمم که چرا تو سامان رسولپور پای ثابت تلویزیون بی بی سی فارسی، رادیو فردا و تلویزیون صدای امریکا هستی و به عنوان عضو گروه حقوق بشر کوردستان حلوا حلوایت می کنند. اما دوست من می خواهی بمالی لااقل تخمهای مردان و جوانمردان را بمال. نه فاشیستهای راسیست صلیبی فارس پرست که دشمنان مشترک ما هستند. هوای تصاحب اورمو به سرت زده ما را فاشیست و راسیست می شماری و اربابان عاریایی ات را دموکرات؟! به چه بهایی می خواهی اورمو را به کف بیاوری؟! اگر اربابان صلیبی ات می گذاشتند که پیشه وری بماند و بپاید نه تنها برای من و ملت من، بلکه برای تو و قوم تو هم خوب بود افسوس که تو همیشه آلت دست صلیبیها شده ای و می شوی. و این بار دیگر به سیم آخر زدی. اگر نمی زدی ما را با کوتوله ها کاری نیست. اما زدی ضربتی ضربتی نوش کن. خود کرده را تدبیر نیست. آری! دیری است که شما فاشیستهای تروریست راسیست کورد با فاشیستهای راسیست تروریست همخون و هم نژاد فارس خودتان یک شده اید. این را از کلیپهایی مثل کلیپ زیر که در سایتهای حاکمیتی جمهوری اسلامی بدون هیچ سانسور در دسترس هست می فهمیم:

http://www.aparat.com/v/XcHnS

می بینید؟! روشنگران بیدار ملت تورک آزربایجان همه را رصد می کنند و می بینند و هیچ چیز از چشم تیزبین ما پوشیده و پنهان نیست. پس عروسی شما تروریستهای فاشیست کورد با راسیستهای فاشیست فارس حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مبارک. چه چیزی جز تورک ستیزی نژادپرستانۀ ناب قلب و فکر شماها را این قدر به هم نزدیک کرده است؟ مرد باشید و جواب بگویید.

« و سر آخر نوشته ای که «فاشیست ها در این مهارت دارند که چطور از موضع «حق» و با تظاهر به اینکه «در خطر هستند»، دست به بی‌رحمانه‌ترین قتل‌عام ها بزنند. ناسیونالیسمِ نابالغِ ترک در ایران، هیچ مدل و فانتزی و ایده ای برای همزیستی مسالمت آمیز ندارد. چیزی غیر از «مرگ و تهدید و خط و نشان کشیدن» عرضه نکرده است. تمامِ دغدغه‌اش این است که چطور می‌تواند «اراضی» بیشتری به دست بیاورد و «دیگری» های کمتری را به «قلمرو» خیالی/واقعی خودش راه دهد. آذربایجان، چرا به جای نمادِ دیگرستیزی، به نمادِ برابری طلبی و اصرار بر همزیستی عادلانه مبدل نشود؟ لیاقتِ آ‌ذربایجان، به مراتب بیشتر از آن است که حاملانِ مرگ و گفتمان‌های تهی از وجدان، بخواهند نمایندگی‌اش کنند. گوش‌هایمان به شنیدنِ نوای آنانی محتاج است که بانگِ آزادی و زندگی سرمی‌دهند. آنانی که اگر دیر بجنبند، از سوی فاشیست‌ها بلعیده خواهند شد»!!!

به راستی این سفسطه ها آن قدر استادانه بافته شده اند که گمان نمی کنم به تنهایی کار تو باشد. انگار یک تیم متخصص شیطان نشسته اند و این کلمات را استادانه به دنبال هم چیده اند. اما هر چه هست نشانی را اشتباهی داده ای و خود را مکارانه به کوچه علی چپ زده ای. «حاملان مرگ» کلاشینکف به دوشان گشاد شلوار تو هستند که زبان گفتمانشان در ایران و تورکیه و عراق و سوریه جنایت و ترور و عملیات انتحاری و مرگ آفرینی است، نه جوانمردان بی باک روشنگر بیدارشده و بیدارگر طرفدار گفتمان و شعارگوی من. به راستی کلاشینکف مرگ می آفریند یا شور و شوق جوانان مرد؟! حتی شعار «مرگ بر» جوانان غیور من زندگی ساز است و راهپمایی شبانه روزی جوانان ساکت و پرکار تو «مرگ آفرین». همه چیز به عینه آشکار است. آن کس که عیان است چه حاجت به بیان است.

ملت تو و من هر دو آشکار هستیم. اگر بیننده به مرض نژادپرستی ضد تورک عاریایی- عیرانی- صلیبی مبتلا نباشد، حق را از ناحق تمییز و تشخیص خواهدداد. آری! روباه جان! حتی شعارهای مرگ بر فارس جوانان من برای ملت تورک من زندگی می آفریند و سکوت توأم با عمل جوانان تو برای ملت من مرگ می آفریند نمونه اش زیاد است. چشمها می بینند. تاریخ شاهد است. اگر جوان من مرگ و تهدید و خط و نشان می کشد، که نمی کشد و هدفش محو نژادپرستی فارس است و نه ملت فارس، جوان تو با عضویت در احزاب تروریستی گشادتنبان، پ ک ک، ی پ گ، پژاک، حزب دموکرات (؟) کوردستان ایران، کومله و ..  «مرگ» را می سازد و می تراشد. نه این که ایماژ و صور خیال «بنویسد» و «داد بزند». یک کورد تروریست خطوط خونین مرگ را ترسیم می کند و مرگ را می آفریند. مرگ آفرین است. اصلا خدای مرگ است. کارش روز و شب در کشورهای ایران و تورکیه و روسیه و عراق مرگ آفرینی است. مجسمه مرگ را می ترشد و به مرگ از نفس نحس خود روح می بخشد. راستی را اگر اندکی وجدان داری: کدام یک از ما «ایده ای برای همزیستی مسالمت آمیز نداریم»؟ ما که همۀ ملتهای ایران از جمله خود شما را «انسان» می دانیم و برانیم که همه با هم و به کمک هم به حقوق بشری شان که در اعلامیه ها و کنوانسیونهای حقوق بشر سازمان ملل ذکر شده است، برسیم، یا شما که به غیر از مرگ و مرگ و مرگ برای من و ملت من و ادعای خاک و شهر و سرزمین من و توسعه طلبی ثمری برای ملت من ندارید؟! ما مدل و فانتزی و ایده ای برای زندگی مسالمت آمیز نداریم و شما دارید؟! جل الخالق!!! اگر اندکی آب روی و آب صورت دارید که مطمئناً ندارید لااقل اندکی سرخ شوید و شرم کنید. شما به ما درس همزیستی مسالمت آمیز می دهید؟!!! شما؟!!!

تو گفتی که روشنفکران ملت تورک آزربایجان کجایند که این شعارها را جوانان فاشیست تورک سر می دهند من از تو می پرسم روشنفکران کورد کجایند که تروریستهای فاشیست راسیت کورد در تورکیه و ایران و سوریه و عراق جنایتها می کنند و انسانهای بی گناه و بی سلاح را تکه پاره می کنند؟! نکند قوم عشیره ای قبیله ای خودت را که هنوز در قرن بیست و یکم به ختنه کردن دختران و سنگسار آنها در ملاء عام می پردازند، با ملت تورک من که سابقۀ آفریدن اولین جمهوری شرق را در سال 1918م. در ان سوی آراز دارند، مقایسه می کنی؟! وقتی روشنفکر ملتی مثل قاسملو و امثال تو سلاح بردارد و به کوه و کمر بیفتد و برای غصب و اشغال خاک و سرزمین و شهر و روستای بیشتر انسانهای مظلوم بی دفاع و بی سلاح و آرام را تکه پاره کند، البته قوم تو به این وضعیت دچار می شوند که دانشجویان دانشگاهش سر از احزاب تروریستی تورکیه و نیز داعش دربیاورند. واقعاً ما روشنگران تورک را با خودتان مقایسه می کنید؟!! ملت تورک را با ملت کورد مقایسه می کنید؟! کدام یک مرگ می آفرینیم؟ ما یا شما. لااقل سرتان را کمی خم کنید و به دستهایتان نگاه کنید و بعد حرف بزنید. در دست من قلم من است و دگمۀ کیبورد را می فشارم و در دست تو کلاشینکف است و ماشۀ آن را می چکانی. کدامیک فاشیست راسیست تروریست و خونخواریم؟! من یا تو؟! ملت من یا قوم تو؟! آری! آب از سر چشمۀ گل است اگر روزی قوم کورد در سراشیبی سقوط افتاد و روسیاه عالم شد، شما تاریک اندیشان مغرض خبیث که اسم روشنفکر روی خود گذاشته اید، مقصر هستید. آری، آری، به راستی که ملتها روشنفکران خود را در آغوش خود می پرورند ملت من دکتر محمودعلی چهرگانی را آفریده و در آغوش خود پروده است و ملت تو دکتر عبدالرحمن قاسملو را آفریده و پرورده. راست بگو دکتر چهرگانی ما تا کنون چند نفر را کشته است و سر چند نفر را بریده است؟ دکتر قاسملوی شما چه طور؟! لااقل قدری خجالت بکشید

این حرفهای روباه وار و شغالانه را هم رها کنید که بخواهید به آزربایجانیها درس آزادی و زندگی و مسالمت بدهید، عالم و آدم شاهدند که صد و پنجاه سال است قوم کورد در ایران و تورکیه و سوریه و عراق سر می برند و جنایت و غارت می کنند و دختران را اخته و سنگسار می کنند و می کشند. عالم و آدم ما را و ملت تورک ما را می بینند. حرکت مقدس آزادی بخش ملت تورک آزربایجان کاملا مسالمت آمیز و زندگی بخش و حق طلبانه است و سر مویی از خط و خطوط اصلی اش خارج نشده است. می دانید چرا؟! چون پیشتازان و رهبرانشان بزرگمردانی با مغز و دل نورانی چون محمدتقی زهتابی کیریشچی شبستری هستند. بزرگمردی که در تمام طول عمر با مسالمت و قلم مبارزه کرد؛ تاریخ دیرین ملت مظلوم تورک خودش را نوشت؛ طرح همایشهای مسالمت جویانۀ میلیونی قلعۀ بایبک را در هر سال ریخت و سر آخر مظلومانه اما قهرمانانه  توسط فاشیسم فارس زیر مشت و لگد به شهادت رسید. بزرگان هر ملت به آن ملت ماهیت و هویت می دهند. بزرگان ما محمدامین رسولزاده، ابوالفضل ائلچی بی، سیدجعفر پیشه وری هستند. بزرگان شما کوردها چه؟! ما افتخار می کنیم که در طول مبارزه مسالمت جویانه مان با فاشیسم فارس و تروریسم کورد هیچ دماغی را نشکسته ایم و هیچ سری را نشکافته ایم. لطفا وقتی داری درس دموکراسی می دهی اندکی هم به تروریستهای گشادتنبان ضد انسان خودت نظر کن. به کارهایشان، به خونریزیهایشان و به خونخواریهایشان. مطمئن باشید اگر ملت تورک بخواهد نصحیت بشنود شماهاهیچ وقت حق آن را ندارید چون ثمر شما برای ملت تورک من فقط و فقط و فقط ترور و جنایت و غافل کشی و ناجوانمردی بوده است و بس. قبرستانهای محزون اردبیل و تبریز و اورمو و زنگان و همدان شاهدان زنده ما بر این هستند. و محل شهادت عزیزتر از جانهایمان. لااقل شرم کنید. در ضمن مستظهر و پشتگرم به بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا و قدرتهای صلیبی ضد تورک دنیا هم نباشید. روزی، دور یا نزدیک ورق برمی گردد و نخواهید توانست پروژۀ صلیبی تورک کشی را در ایران و تورکیه و عراق و سوریه به همین آسانی به پیش ببرید. شما از آن روز می ترسید که  همۀ ملت تورک من بیدار شوند و سرنوشت سیاسی خودشان را خودشان به دست بگیرند و این مقالۀ شما سر تا پا حالت پیشگیرانه دارد و مکارانه خواسته اید خودتان و قومتان را صلح طلب و اومانیست و دموکرات و ما ملت تورک را فاشیست بخوانید. اما «عمل یک ملت» نشان می دهد که فاشیست راسیست جانی قاتل هست یا نیست. نیازی به نوشتن مقاله نبود. همه هم شما را می بینند و هم ما را. تا زمانی که در دستتان کلاشینکف و کارد هست حرف زدنتان از گفتمان و مکالمه و صلح فحش و ناسزا بدتر است.

من از میان کوردها پیشانی امثال آرش دکلان را می بوسم که در ادعایش لااقل منصف است، نه روباهانی مکار مثل سامان رسولپور که می خواهد برای اربابان صلیبی و پانفارسش خوش رقصی کند.

طبیعی و بدیهی است که این جوابیه من هم شامل همه انسانهای قوم کورد نمی شود! فروکاستن یک قوم به مشتی فاشیست راسیست تروریست خونخوار خود یک نظریۀ فاشیستی است!!!

کئچه جک، ایندی و گله جک بیزیمدیر.

اوجالان ساوالان

یکشنبه    05/10/1395        25-12-2016

 Azerbaijan