چاپ

 

بحران‌های زیست‌محیطی عارضهٔ گریزناپذیر توسعهٔ صنعتی هستند که دامن‌گیر جوامع مختلف شده است. برخی کشورها با مدیریت صحیح و کنترل دقیق توانسته‌اند تا حد زیادی چنین بحران‌هایی را کنترل نمایند و اثبات کرده‌اند که بحران‌های زیست‌محیطی امری قابل کنترل می‌باشند که اگر اراده‌ای راستین در پی حل آن باشد، می‌توان از تبعات منفی آن به میزان چشم‌گیری کاست.

دریاچهٔ اورمیه در قلب آزربایجان سرمایهٔ اکولوژیکی است که به سرعت در حال نابودی می‌باشد و قسمت دردآور مسئله این است که این نابودی نه به بهای توسعهٔ چشم‌گیر صنعتی بلکه آن‌چنان که مشهود است در راستای اهدافی سیاسی می‌باشد. نه کشاورزی و نه صنعت در حوزه آبخیز دریاچهٔ اورمیه توسعهٔ چندانی نداشته‌اند، چه اینکه حتی اگر چنین توسعه‌ای به وقوع می‌پیوست توجیهی برای خشک شدن دریاچهٔ اورمیه نمی‌بود. آنچه در حوزهٔ دریاچهٔ‌ اورمیه رخ داده است سدسازی های غیرعلمی و بی‌هدف به جهت چپاول بیت‌المال و سو مدیریت شدید در این حوزه می‌باشد. سال‌ها اعتراض و فریاد ملت آزربایجان تاکنون کار به جایی نبرده و این عدم استماع فریاد آزربایجان شبههٔ عمدی بودن پروسهٔ خشک کردن دریاچهٔ اورمیه را به یقین بدل می‌کند. سال‌هاست اظهارات متخصصین امر نادیده گرفته می‌شود، اعتراض دانشگاهیان و اقشار مختلف جامعهٔ آزربایجان نشنیده گرفته می‌شود و آنچه به عنوان طرح‌های احیای دریاچهٔ اورمیه شاهد آن هستیم اقداماتی نصفه‌ و‌ نیمه و غیرشفاف می‌باشند که بیشتر جنبهٔ عوام‌فریبی دارند. گویی خشک شدن دریاچهٔ اورمیه امری نیست که اراده‌ای جهت مقابله با آن وجود داشته باشد و گویی فلاکتی که گریبان ملت آزربایجان را خواهد گرفت دغدغه‌مندی جز خود ملت آزربایجان ندارد. بی‌تفاوتی و بی‌عملی نسبت به خشک شدن دریاچهٔ اورمیه امری تصادفی نیست بلکه دهه‌ها تداوم اقدامات عمدی که منجر به خشک شدن دریاچه شده است اثباتی بر این مدعاست که این بی‌تفاوتی برآمده از همان تفکری است که از آغاز قرن پیش کمر به نابودی آزربایجان بسته است. تفکری که زیست فرهنگی مردم آزربایجان را برنمی‌تابد اینبار کلیت این ملت را هدف قرار داده است. هدفی که با خشک کردن دریاچهٔ اورمیه و تبدیل کردن آزربایجان به بیابان و نمک‌زار در پی آن است.

جامعهٔ دانشگاهی آزربایجان با تکیه بر هویت تورک و فرهنگ سلطه‌ستیز آزربایجان و تاریخ با خون نوشته شدهٔ این دیار که در سینهٔ خود ستارخان‌ها، بابک‌ها، پیشه‌وری‌ها، زینب‌پاشاها و هزاران قهرمان دیگر امثالهم دارد، شدیداً متذکر می‌شود که مسئلهٔ خشکاندن دریاچهٔ اورمیه مسئله‌ای نیست که با وعده‌وعید بتوان آن را به فراموشی سپرد و خط قرمزی است که عبور از آن برای ما دانشجویان هرگز قابل تحمل نیست. هم حاکمیت، هم کلیت جامعهٔ ایران و هم نهادهای غیر حکومتی مرتبط با این مسئله و اهالی منطقه و کشاورزان مسئولیت سنگینی در قبال حفظ دریاچهٔ اورمیه دارند اما ما دانشجویان آزربایجانی مسئولیت اصلی را متوجه حاکمیت و دولت وقت می‌دانیم و متذکر می‌شویم که با توجه به اینکه تمامی اقدامات صورت گرفته در حوزهٔ آبخیز دریاچهٔ اورمیه توسط ارگان‌های مربوطه انجام گرفته هر گونه سهل‌انگاری در بهبود شرایط دریاچه و وعده دهی با امید افزایش بارش‌ها موجب اعتراضات گسترده و بدون عقب‌نشینی ما دانشجویان خواهد شد. همان‌طور که قید شد دریاچهٔ اورمیه برای ما خط قرمزی است که تعرض به آن تمامی خط قرمزها را برای ما بی‌معنی می‌کند. دریاچهٔ اورمیه مسئلهٔ حیات و ممات آزربایجان است و چنین مسئله‌ای هیچ گزینه‌ای جز احیا دریاچه یا مقاومت تا احیای دریاچه ندارد.

کانون آذربایجان شناسی دانشگاه تبریز

کانون خطایی دانشگاه محقق اردبیلی

کانون آذربایجان دانشگاه اورمیه

کانون حیات دانشگاه علوم پزشکی زنجان

کانون شعر و ادب دانشگاه بناب

کانون فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه پیام نور تبریز

کانون سهند دانشگاه علوم پزشکی تبریز