چاپ

 

مقدمه

در دویست سال اخیر راسیسم فاشیست فارس، این روح خبیث خائن جانی سیاه ضد بشر با عوض کردن جسم و جلد و پوست و نقابها و ماسکهای خودش توانسته است خودش را به هر شیوه و فریب و حقه ای شده احیا و ریکاوری (To Recover To Life) کند. از آن جا که ما ملل غیرفارس ایران در مقطع بسیار حساس تاریخی قرار داریم، من، اوجالان ساوالان، یکی از دهها مبارز و اندیشمند حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و کل ایران در این مقاله به برخی از مهمترین شیوه ها یا بهتر بگویم نیرنگها و حقه های فاشیسم راسیست فارس در گول زدن و فریب دادن و گمراه کردن انسانهای ملل غیرفارس می پردازم امید که انسانهای حق طلب و آزادیخواه ملت تورک در آزربایجان و کل ایران و نیز انسانهای حق طلب و آزادیخواه کل ملل غیرفارس ایران بخوانند و آن را نشر دهند.

تظاهر شدید به ضدیت با دین و مذهب و خرافات مذهبی و کوشش فراوان در آتئیست و بی خدا نشان دادن خود در عین مذهبی و خرافاتی بودن

تظاهر شدید به ضدیت با دین و مذهب و تظاهر شدید به مبارزه با ملا- سیدهای مذهب تشیع مجوسی شعوبی خرافی فارسی و مبارزه با خرافات مذهبی و کوشش فراوان در آتئیست و بی خدا نشان دادن خود در عین مذهبی و خرافاتی بودن، یکی از قدیمی ترین و مؤثرترین شگرد فاشیسم ضد تورک، ضد عرب و ضد انسان فارس برای گول زدن انسانهای ملل غیرفارس و القای برتری نژادی قوم فارس بر ملل تورک و عرب و کل ملل دنیا بوده و هست. این دین ستیزی شگرد میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی و همفکران آنها در 150 سال پیش بوده است و از صد و پنجاه سال پیش تا به امروز ادامه دارد و جالب این که با همین شگرد توانستند کثیری از انسانهای فارس، تورک و غیر فارس را بفریبند و بعد از فریب آنها، القاعات نژادپرستانۀ فارس پرستانۀ ضد تورک و ضد عرب و ضد انسانی خود را در پوشش مکارانۀ ایران پرستی و وطن دوستی در ذهن و مغز و دل آنها رسوخ دهند و آنها را نژادپرست پارس پرست پارسی پرست کوروش پرست ضد عرب و ضد تورک و ضد بشر سازند.

جالب تر این که این شگرد هم اکنون نیز زمانی از طرف فاشیستهای راسیست ذاتی فارس به کار می رود که اساساً یکی از پایه ها و تکیه گاههای این فاشیسم ضد تورک و ضد عرب و ضد انسان، مذهب سرشار از خرافات تشیع پارسی شعوبی و مجوسی بوده و هست. مذهبی که اس و اساس حاکمیت شیطانی نژادپرست جمهوری اسلامی ایران را که نمایندۀ تام و تمام فاشیسم راسیست مذهبی فارس است، تشکیل می دهد.

این شگرد اهریمنی بی هیچ شک و تردیدی شگردی است که از 200 سال پیش به این سو از طرف ارباب بلامنازع فاشیسم فارس، استعمار صلیبی انگلیس، به او آموزش داده شده و می شود. استعمار انگلیس بازی دودوزه و دو سر بردی را از 500 سال پیش در هند، ایران و کل مستعمرات آسیایی اش طراحی و با کمک خائنین پارسی هندی، فارس ارمنی، یهودی و مانقورت با موفقیت اجرا کرده است. برای درک بهتر این شگرد انگلیسی کافی است که به این داستان که نقل رسانه های پانفارسیستی هم هست و با استناد به این داستان جوانان ملت تورک را مانقورت ضدتورک و ضد عرب و ضد انسان فارس پرست می کنند (؟)، توجه کنیم: «سفیر انگلیس در دهلی ازمسیری در حال گذر بود، می بیند یك جوان هندی، لگدی به گاوی میزند؛ گاوی كه درهندوستان مقدس است! سفیر انگلیس ازخودرو خود پیاده شده و به سوی گاو می دود و گاو را می بوسد! در این لحظه گاو ادرار می كند و سفیر انگلیس با ادرار گاو دست و صورتش رامی شوید! بقیه مردم حاضر كه می بینند یك غریبه این قدر گاو را محترم می شمارد، در جلوى گاو ، سجده می كنند و آن جوان را مجازات می كنند. همراه سفیر انگلیس با تعجب می پرسد: چرا این كار را كردید؟! سفیر می گوید: لگد این جوان آگاه، می رفت كه فرهنگ هندوستان را پنجاه سال جلو بیاندازد، ولی من نگذاشتم! جهل و خرافات عامل اصلی عقب ماندگی ملتهاست. دشمنان یک ملت رواج دهنده جهل و خرافات در فرهنگ آن ملت هستند». خوب، یک سؤال در این جا داریم: آیا استعمار صلیبی انگلیس در هند، برای تحکیم حاکمیت ناحق استعماری خود بر ملل هند و ادامۀ استعمار سیاه صلیبی خودش بر ملل هند، متظاهر به مذهب دوستی و مذهب دوست و خرافات دوست است و در ایران مذهب دوست و خرافات دوست نیست؟ آیا برای تحکیم حاکمیت ناحق استعماری خود بر ملل ایران و ادامۀ استعمار سیاه صلیبی خودش بر ملل ایران، متظاهر به مذهب دوستی و مذهب دوست و خرافات دوست نیست؟ البته که هست و حمایت آشکار و نهان استعمار صلیبی انگلیس از ملا- سیدهای تشیع فارسی و گفتمان اسلام آریایی و تشیع مجوسی شعوبی فارسی دقیقاً به همین دلیل است. فراموش نکنیم که سفیر انگلیس در ایران برای قمه زنان مشهد قمه هایی تهیه و فرستاده بود. اینها یک کارکرد استعمار صلیبی انگلیس را نشان می دهد: نگه داشتن ملل ایران در جهل و خرافات. حال این خرافات هم می تواند حسین پرستی و ابوالفضل پرستی و رضا پرستی و قمه زنی تشیع مجوسی فارسی باشد و هم خرافات و موهوم پرستیهای نژادپرستانۀ ایران پارس آریایی و کوروش پرستی و خاخام منش پرستی و سجده به پاسارگاد جعلی باشد. چه فرق می کند؟ این دو دگم و خرافه پرستی هر دو یک کارکرد و یک هدف دارند: استعمار سیاه مرکب ملی- مذهبی ملل ایران و نگه داشتن عنصر پلید و نژادپرست ضدتورک و ضد عرب و ضد انسان فارس در قدرت سیاسی.

پیداست که روشنفکر خرافات ستیز حقیقی، ما متفکران آزادیخواه و خرافه ستیز ملت تورک هستیم که سالیان سال است که با سلاح آگاه سازی و افشاگری و روشنگری و بیدارسازی ملت تورک و تمامی ملل ایران به جنگ خرافات تشیع مجوسی شعوبی فارسی و خرافات کورش پرستی نژادپرست فارس پرست پاسارگاد پرست رضا پالانی پرست رفته ایم و می رویم. این ماییم که برانیم که یک حاکمیت دموکرات انسان دوست در وهلۀ اول باید و باید و باید حقیقت عریان وجود «ملتها» را در ایران بپذیرد و برنامه ها و سیاستهای حزبی خود را بر اساس تنوع ملی، زبانی، فرهنگی ملل ایران و به نفع منافع ملی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و انسانی همۀ این ملل مظلوم تدوین و اجرا کند. ما برآن بوده و هستیم که با به رسمیت شناختن تمامی ملل تورک، عرب، لر، بلوچ، گیلک، طبری، تات، تالش، کورد، لک، لار و غیره و شناختن حقوق بشری همۀ این ملل بر پایۀ قوانین مصوب حقوق بشر سازمان ملل و اعلامیه ها و کنوانسیونهای آن بنا کنیم، نه یک ملت به نام ملت فارس و یک زبان به نام زبان فارسی و یک هویت و یک تاریح و یک فرهنگ به نام هویت و تاریخ و فرهنگی پارسی و به کام فاشیسم راسیست فارس.

استعمار سیاه صلیبی مرکب ملل ایران (استعمار سیاه مذهبی و فرهنگی) در صد و بیست سال اخیر ایران را در چنگ خود گرفته است و نابود می کند؛ به این شرح که در لژهای فراماسونری و سازمانهای سری خود هم روی ملا- سیدهای نژادپرست فارس ضدتورک و ضد عرب و ضد انسان مثل سیدجمال الدین اسدآبادی افغانی، میرزا مهدی امام جمعۀ اوّل تهران در زمان محمدشاه و پسرش میرزا ابوالقاسم امام جمعه، میرزا زین العابدین تهرانی امام جمعۀ تهران در زمان ناصرالدین شاه ،آخوند ملّا محمّدکاظم خراسانی، میرزا محمّد حسین نائینی، سیّد عبدالله بهبهانی، شیخ محمّد واعظ، سیّد عبدالله مازندرانی، آیت الله میرزا حسین فرزند میرزا خلیل تهرانی، سیّد محمّد باقر شفتی مرجع تقلید در زمام محمدشاه قاجار در اصفهان، سیّد محمّد طباطبایی (از خاندانِ فراماسونِ ضدّ تورک طباطبایی)، سیّد عبدالله بهبهانی سرمایه گذاری کرده و آموزششان داده و هم روی به اصطلاح آتئیستهای لائیک مثل میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا زین العدبدین مراغه ای، میرزا عبدالرحیم نجارزاده تبریزی (طالبوف)، جلال الدین میرزا قاجار، میرزا آقا تبریزی، میرزا اسماعیل خان تبریزی، میرزا ملکم خان ارمنی، محمدحسین فروغی یهودی اصفهانی فراماسون و محمدعلی فروغی فراماسون پسرش و هزاران نخبۀ دیگر. این بازی دو سر برد چگونه می توانست در ممالک محروسۀ قاجار با باخت همراه باشد در حالی نژادپرستی آریایی پارسی ایرانی به صد زبان و قلم چرب و نرم به عنوان نمونه و الگوی تفکر مدرن و تنها راه مدرن شدن ایران و مبارزه با خرافات مذهب شیعه تبلیغ می شد؟ فقط و فقط و فقط با شناخت دقیق و عمیق از ترفندها و نیرنگهای استعمار صلیبی انگلیس که می توان این نژادپرست فارسی- ایرانی را از ریشه با تبر تفکر درست زد؛ اما دریغ و ضد افسوس که هنوز که هنوز است متأسفانه انسانهای کثیر تورک و انسانهای ملل غیرفارس ایران فاقد این شناخت عمیق و گسترده بوده و هستند. برای همین من، متفکر و تئوریسین تورک مجبور می شوم، علی رغم میل باطنی خودم، به زبان فارسی که توسط فاشیسم راسیست فارس در 120 سال اخیر تبدیل به قاتل زبان مظلوم تورکی و عربی و زبانهایی ملل غیرفارس ایران شده است، روشنگری و افشارگری و بیدارسازی کنم. این کار باری من به عنوان یک تورک خیلی دردناک و عذاب آور است؛ اما با درک اوضاع سیاسی اجتماعی ایران کنونی مجبورم.  

آری! ملا- سیدهای فارس فارس پرست، «عوام ملت تورک و ملل غیر فارس ایران» را فریفته اند و می فریبند و روشنفکران (؟) فارس یا فارس پرست، «خواص ملت تورک و ملل غیر فارس ایران» را فریفته اند و می فریبند، این فریب همگانی به قصد نژادپرست فارس پرست ضد تورک و ضد عرب و ضد انسان کردن انسانهای ملل غیرفارس به بهانۀ «ایران پرستی» و «وطن دوستی» تا ابد توسط فاشیستهای راسیست فارس ادامه خواهدیافت مگر این که انسانهای این ملل تحت ظلم یک بار برای همیشه بیدار و آگاه شوند و خودشان را از این دام و منجلاب اهریمن صلیبی بیرون کنند. چگونه می توانست این شگرد صلیبی دو سویه و دورویه پیروز نشود که برنامه های دقیق و جامع تورک ستیزانه، عرب ستیزیانه و انسان ستیزانۀ استعمار انگلیس هم از حلقوم و دهان سید جمال الدین افغانی دین مدار مروج خرافات بیرون می آمد و هم از مرکب قلم زهراگین میرزا آقاخان کرمانی زردشتی ضد خرافات بیرون می تراوید؟   اینجاست که باید و باید و باید در معرفی و تحلیل این شگرد اهریمنی صلیبی باره خیلی دقیق و وسواسی بود. من تعجب می کنم از خیل به اصطلاح تحلیل گرایان حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و کل ایران که هنوز که هنوز است به درستی و با عمق و گستردگی و به صورت کلان به این موضوع حساس نگاه نکردند: استعمار صلیبی انگلیس با همکاری صلیبیان دیگر دو زمین و میدان بازی و دو زمینه را برای کل انسانهای ملل غیرفارس ایران، چه تورک و چه غیر تورک طراحی و اجرا کرده اند که در صورتی که به هر کدام از این دو میدان و دو زمین وارد شویم در اصل به نفع دشمنانمان با کسانی می جنگیم که ناخواسته و نادانسته در طرف دیگر، ایشان هم به نفع دشمنان ذاتی صلیبی ما بازی می کنند! برای همین است که من نوشته ها و افکار میرزا فتحعلی آخوندزاده مانقورت آئیست زردشت پرست ضد تورک ذاتی را با نوشته های سیدجمال الدین اسدآبادی افغانی به اصطلاح دین مدار و مذهبی و نوشته ها و افکار محمد مجتهد شبستری تورک (کدام تورک؟ با کدام نوشته اش؟) را با نوشته ها و افکار عبدالکریم سروش پانفارس مکار در دوسوی یک زمین بازی می بینم که در خدمت همان بازی نحس بوده و هستند و هر دو را با یک معیار محکوم می کنم. چرا که هر چهار ذهن و قلم در خدمت ضعیف شدن پایه های حاکمیت تورک از یک سو و محکم شدن پایه های فاشیسم فارس بوده و هست. بر اساس این معیار است که هیچ فرقی در تورک ستیزی نژادپرستانه بین علی یونسی، ملای خبیث جانی خائن ذاتی جمهوری اسلامی ایران (شما بخوانید حاکمیت صلیبی فراماسونی ضد جمهوری و ضد تورک و ضد عرب و ضد اسلام و ضد انسان ایران) با محمد علی فروغی نیست. شجاع الدین شفای کوروش پرست ضد تورک و ضد عرب ذاتی همانها را می گوید و تبلیغ می کند که علی اکبر ولایتی کوروش پرست ضد تورک و ضد عرب ذاتی می گوید و تبلیغ می کند. همۀ اینها در پی زنده نگه داشتن فاشیسم راسیست فارس با دو استراتژی به ظاهر متفاوت هستند. این یکی دور دهانش را با ریش و پشم شیطانی مذهب تشیع مجوسی شعوبی پارسی پر کرده و با تبلیغ تز مسخرۀ ذوالقرنین بودن کوروش، کورش پرستی و سجده بر پاسارگاد جعلی توسط جوانان فاشیست راسیت پانفارس و مانقورت را «توجیه شرعی» می کند و در کتابهای تاریخ ایران برای مدارس و دانشگاهها همین افکار شوم را تزریق می کند و روح سیاه و خبیث خود را بر کالبد فاشیسم فارس می دمد و آن یکی با ریش از ته تراشیده و کراوات فروهر نشان، سعی دارد پیامبر اسلام، محمد عرب را که از خاندان قریش است، با بازی زبانی مکارانه با کلمۀ «قریش» آن را همان «کوروش» می شمارد (؟) تز مسخرۀ مستعرب بودن و عرب نژاد نبودن و آریایی بودن و تخم کوروش بودن محمد عرب را مطرح کند و هدفش چیزی جز توجیه همان کورش پرستی استعماری نیست! این دو نیز به یک سان و با یک هدف شوم و شیطانی سعی در زنده نگه داشتن جرثومۀ سیاه متعفن نژادپرستی فارسی- ایرانی بر مسند قدرت ایران و سیادت عنصر پلید پانفارس بر تمامی ملل مظلوم غیر فارس را دارند. فقط «جلد» و «نقاب»شان فرق می کند.

آری من یک تئوریسین و متفکر تورک هستم چرا که سالهاست با روش (Method)، حرکت از «اثر» (Work) به جانب «متن» (Text)، «متون» به اصطلاح «ایرانی» را نه بعنوان «آثار و شاهکارها» با هالۀ تقدس شوونیسم فارس دورشان، بلکه به عنوان «متونی ایدئولوژیک و نژادپرستانه» که می خواهند با ترفندهای مختلف سوء استفاده از آتئیسیم و زردشتی گری یا تئیسم و تشیع شعوبی باطنی گفتمان فاشیستی راسیستی ایران پارس آریایی، سلطه و قدرت نژادپرستانۀ فاشیستی پان فارسیسم بر ملت تورک و کل ملل غیرفارس ایران را تئوریزه و ایدئولوژیزه کنند، مطالعه و بررسی تحلیلی دقیق کرده ام. البته به عنوان یک تئوریسین باید گوشزد کنم که منظور من از «متن» فقط نوشتار مکتوب نیست بلکه عکس، فیلم، مصاحبۀ نژادپرستانه به نفع عنصر فارس، همۀ اینها متن مورد نظر هستند چه سمعی، چه بصری. از این رو باید این ساختار(Construction/Structur) شیطانی با شگرد مؤثر ساخت شکنی (Deconstruction)، پساساختارگرایی (Post-structuralism)، تحلیل گفتمان انتقادی (Critical discourse analysis) و نظریۀ پسااستعماری (Post colonial theory) مبارزه کرد و ما متفکران و تئوریسینهای حرکت ملی ملت تورک در آزربایجان و کل ایران، با اتخاذ همین روشها و متدهای مؤثر، با استراتژی افشاگری و روشنگری به قصد بیدارسازی، مبارزه کرده و می کنیم. باید این ساختار شیطانی و اهریمنی نژادپرستانه شکسته شود تا ساختار و گفتمان انسان دوستانۀ پلورال ایران برای تمامی ملل ایران ساخته شود (Reconstrucion) و مثل روز، دلم روشن است که این گفتمان ما پیروز واقعی این میدان مقدس نبرد خیر با شر است. چون ما بر حق هستیم پیروزی نهایی باماست. درست است که دشمن پول دارد؛ رسانه دارد؛ لابی قدرتمند دارد؛ حامی صلیبی قدرتمند در اروپا و آمریکا و چین و روسیه و کل جهان دارد؛ شگردهای اهریمنی گوناگون و حتی متضاد و متناقض روان شناختی و جامعه شناختی برای احیا و ادامۀ سلطه و هژمونی ناحق خودش بر کل ملل ایران دارد؛ اما مرگش حتمی است.

بر اساس همین شگرد تظاهر به ضدیت شدید با دین و مذهب و خدا و خرافات مذهبی است که کوروش عرفانی، فاشیست نژادپرست کمونیست فارس پرست ضدتورک و ضد عرب و ضد انسان در تلویزیون استعماری «دیدگاه» Didgah Tv با شعارهای دهان پرکن «آگاهی، آزادی، آبادی» و تظاهر به انسان دوستی و دموکراسی و تبلیغات احمق فریب حول محور «جریان انسان¬مدار اجتماعی»، «ضابطه مندی و قانون مداری در مقابل رابطه مندی» و ضدیت «ظاهری» با رضا پهلوی و پهلویسم، با شگرد «مصدق پرستی» و «بختیارپرستی» به فریب دادن و مغزشویی انسانهای ملل غیر فارس ایران و مانقورت کردن انسانهای سادۀ تورک می پردازد. گرانیگاه و نقطۀ ثقل و شگرد اهریمنی کوروش عرفانی در همین خداستیزی و دین ستیزی و مذهب ستیزی مکارانه و نشان دادن خودش به عنوان یک آتئیست دموکرات انسان دوست قانون مدار است، همان شگرد کهنۀ امثال میرزا آقاخان کرمانی و ملکم خان ارمنی و میرزا فتحعلی آخوندزاده، منتها در «پوشش» و «جلد»ی دیگر و جالب آن که جناب کوروش عرفانی، این «انسان مدار اجتماعی» (؟) و این سکولار لائیک دموکرات (؟) ایران را دقیقاً مثل رضا پالانی و محمدرضا پالانی و خمینی هندی و خامنه ای شیطان، «یک ملت» (ملت فارس) می شمارد و هیچ حقی، تأکید می کنم هیچ حق بشری و زبانی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مصوب سازمان ملل برای انسانهای غیرفارس در ایران قائل نیست و در عین حال با حقۀ ضدیت با خرافات مذهبی از یک سو و حقۀ دموکرات اومانیست لائیک سکولار وانمودن خودش و همفکران فاشیست راسیستش از سوی دیگر می کوشد انسانهای ساده و بلکه احمق غیرفارس را بفریبد و «ایران پرست» (شما بخوانید فارس پرست) کند. جالب این که کمونیستهای فارس پرست مکاری چون کوروش عرفانی و همفکران فاشیست فارس پرستش کامران مهرپور، سیامک ستوده، مازیار رازی، و نماشون افشین آب-نرمال که آمیزه و میکسی از فاشیسم سکولار ملی (الگوی محمد مصدق و شاپور بختیار) با کمونیسم راسیست فارس پرست، کوردپرست، ضد تورک و ضد عرب فارسی را برای گول زدن انسانهای ملل غیرفارس به کار بسته اند، در اصل در زمین بازی و زمینه ای به ظاهر متمایز و متفاوت، به جز گفتمان تشیع مجوسی شعوبی فارسی و گفتمان کوروش پرستی زردشتی محور رضا پالانی پرست ایران پارس آریایی «بازی» می کنند که این گفتمان سوم، یعنی «کمونیسم نژادپرست آئیست فارسی» نیزبه همان شدت و حدت دو گفتمان سیاه قبلی، و بلکه شدیدتر به کار اهریمنی مغزآلایی و استعمار انسانهای ملت تورک و ملل غیرفارس دیگر ایران به قصد در حاکمیت نگه داشتن عنصر نژادپرست فارس در ایران می پردازد. زمین و زمینۀ بازی کورش عرفانی و رفقایش با زمین و زمینۀ فاشیستهای فارس پرست تلویزیون سیاسی اندیشه که از آن منشعب شده اند یکی است. تلویزیون اندیشه Andishe Tv با سردمداری شیاطین فاشیست راسیت ضد تورک فارس چون محمد امینی، با تکنیک «مصدق پرستی» و «مشرطه خواهی»، فاشیسم راسیست فارس را تئوریزه و ترویج می کند و در عین حال خط سیاسی به ظاهر ضدسلطنت و ضدشاهی این دو کانال تلویزیونی با خط سیاسی کانال جدید Kananl Jadid اصحاب حزب کمونیست کارگری و به رهبری منصور حکمت و حمید تقوایی و رفقایش مینا احدی، شهلا دانشفر، کیوان جاوید، اصغر کریمی و محسن ابراهیمی مانقورت یکی است: کمونیسم نژادپرست فارس پرست پارسی که به عنوان یک زمین بازی زاپاس برای به حاکمیت آوردن مجدد عنصر فارس در ایران بعد از جمهوری اسلامی ایران مد نظر استعمار صلیبی است. بر اساس تغییر مواضع اساسی جمهوری اسلامی ایران در دهه های شصت و هفتاد و هشتاد و نود شمسی به طرف پارس پرستی و کوروش پرستی ایرانی- پارسی، جمهوری اسلامی ایران دیگر هیچ بی میل نیست که رضا پالانی (مرده) را به عنوان سمبل و نمایندۀ «وطن پرستی ایرانی» و «ایران فارس آریایی» تکریم و احترام کند و از رضا پالانی فراماسون (زنده) بخواهد که در قدرت سیاسی با ملا-سیدهای فراماسون شریک و همکار شود . در آیندۀ نه خیلی دور شاهد این چرخش قهرمانانۀ (؟) علی خامنه ای فراماسون به طرف رضا پالانی (مرده و زنده) نیز خواهیم بود حرفهای ملای شیطان نژادپرست خبیثی مثل علی یونسی، مؤید این نظر است؛ چرا که هدف پانفارسیسم راسیست، چه پهلویسم و چه خمینیسم یک چیز است: نگه داشتن عنصر فاشیست راسیست فارس در قدرت سیاسی ایران با جلوگیری از رسیدن ملتهای تورک و عرب و همۀ ملتهای غیرفارس ایران به آزادی و استقلال در سرزمینهای مادری خودشان.

آری! فاشیسم راسیست فارس مثل «برهما»، خدای هندوها که دارای چهار سر و چهار دست است، چهار سر و چهار دست دارد: سر و دست اول: کوروش پرست رضا پالانی پرست آریایی پرست ضد تورک و ضد عرب و ضدانسان سلطنت طلب، سر و دست دوم: حسین پرست و علی پرست و رضا پرست و ابوالفضل پرست شیعۀ شعوبی مجوسی ضد تورک و ضد عرب و ضدانسان سر و دست سوم: مصدق پرست و بختیار پرست و کسروی پرست به ظاهر سکولار دموکرات قانون گرای مشروطه طلب آتئیست ضد تورک و ضد عرب و ضدانسان و «به ظاهر» ضد سلطنت و ضد شاه (؟) و سر و دست چهارم: کمونیست به ظاهر ضد خرافات و کارگر پرست ضد تورک و ضد عرب و ضدانسان. هر چهار سر و دست این پیکر اهریمنی مال یک تن و یک پیکر هستند: فاشیسم راسیست پارس. به جز این چهار سر و چهار دست اصلی سرها و دستهای ریز و درش زیادی هم دارد که البته زیاد مهم نیستند و فعلا باید به جنگ این اهریمن چهار سر رفت و سرها را قطع کرد تا بتوانیم به حقوق اولیه و بشری خودمان با از هم پاشاندن ایران اهریمنی و اخارج اشغالگران پانفارس از هر طیف و عقیده ای از سرزمین آبا و اجدادی 9000 ساله و بلکه 12000 سالۀ خودمان برسیم. افشاگری و روشنگری و بیدارسازی حقیقی این است نه آن که فاشیستهای فارسی مثل کوروش عرفانی در تلویزیون دیدگاه مغازۀ تازۀ مکارانۀ نژادپرستانه فارسی در پوشش ایران و ایران دوستی باز کرده است و اسمش را «آگاهی» دادن به «ملت ایران» گذاشته است.

آری! زمینها و زمینه های بازی استعماری فارس پرست زیاد هستند: یکی به بهانۀ تشیع و مملکت امام زمان (؟) حاکمیت نژاد ناحق فارس را توجیه و تئوریزه می کند؛ یکی به بهانۀ ایران آریایی و نژاد آریایی (؟) و کوروش و داریوش و رضاشاه سپند و مقدس، با خون سپند عاری از ترکیب ناب آریایی (؟)، یکی به بهانۀ عرب ستیزی، یکی به بهانۀ عربستان ستیزی، یکی به بهانۀ اسلام ستیزی، یکی به بهانۀ اسلام دوستی و تشیع پرستی، یکی به بهانۀ غرب ستیزی، یکی به بهانۀ شرق ستیزی، یکی به بهانۀ تورک ستیزی، یکی به بهانۀ آزربایجان ستیزی، یکی به بهانۀ تورکیه ستیزی، یکی به بهانۀ سرمایه دار ستیزی و مبارزه با امپریالیسم، یکی به بهانۀ کمونیست ستیزی و مبارزه با دیکتاتوری پرولتاریا، یکی به بهانۀ خداپرستی و تئییسم و آتئیسم ستیزی، یکی به بهانۀ آتئیسم و تئییسم ستیزی، یکی به بهانۀ علم و پیشرفت، یکی به بهانۀ خدا و عشق و عرفان یا همان تصوف پارسی شعوبی و ... همۀ این «چهره ها» و «دهانها» و «قلمها»ی اهریمنی و شوم مال یک هیولای هزارچهره به نام فاشیسم راسیست ضد تورک و ضد عرب و ضد انسان فارس هستند. که اگر به زمین بازی هرکدام وارد شوی و به ضدیت با طرف مقابل (بازی شوم استعماری) بپردازی، طولی نمی کشد که می فهمی که هر دو طرف و بلکه هر سه طرف بلکه هر چهار طرف (؟) بازی، در زمین بازی ای بازی کرده اید که مطابق هدف و ارادۀ استعمار صلیبی فارس پرست ضدتورک است و این خیلی نکتۀ مهمی است؛ نمونه اش جناب محمد مجتهد شبستری تورک است که یک عمر است چنین خیال می کند که با حربۀ هرمنوتیک و روشنفکری، به تضعیف تشیع خرافاتی فارسی می پردازد، در حالی که در اصل و در حقیقت با تمام نبوغ علمی خودش در زمین دشمن و به نفع دشمن عمل کرده است. در عین حال توهم دارد که خرافات را از مذهب تشیع مجوسی شعوبی پارسی پاک می کند، در عمل به عنوان یک روشنفکر دینی ایرانی (؟) مانند عبدالکریم سروش و ابوالحسن بنی صدر دارد بر اساس مجموعۀ ضوابط بازی که همین تفکر ضد انسانی نژادپرستانۀ صلیبی طرحریزی کرده است، بازی کرده و به توجیه فاشیسم راسیست مذهبی فارس و تحکیم پایه های حاکمیت فاشیسم راسیست فارس بر ملت تورک و ملل غیرفارس دیگر می پردازد. در همین بازی پلید نژادپرستانۀ در قدرت نگه داشتن عنصر فاشیست فارس در ایران است که شخصیتهای شیطان هزارچهره ای چون علیرضا نوری زاده با محمد نوری زاد، با وجود اختلافات بسیار زیاد در طول سالیان در ایدئولوژی و نقش خودشان، با هم به تفاهم می رسند و متفقاً از رضا پالانی دفاع می کنند. اینها همه مهره های یک بازی سیاسی راسیستی فاشیستی استعماری صلیبی هستند.

آنچه این بازی شوم و اهریمنی را به کلی بر هم می ریزد و نابود می کند، گفتمان بشردوستانۀ پلورال تورکی «ایران برای همۀ ملل ایران» است و چون فاشیسم فارس به مفت خوری و ویژه خواری و رانت خواری نژادپرستانه عادت کرده است و صد و بیست سال است که پوزۀ کثیفش به خوردن خون و مال و جان و نفت و طلا و مس و جان و ناموس و پوست و استخوان ملل غیرفارس ایران آلوده شده است؛ با به راه انداختن دهها زمین و بازی دیگر و به میدان آوردن و رقصاندن دهها و صدها مهرۀ حقه باز شارلاتان ریاکار و مزور و هزار چهرۀ فارس و مانقورت و فریفتن انسانهای ملل غیرفارس هرگز نمی گذارد این گفتمان بدون از هم پاشیدن و تجزیۀ خاک ایران اهریمن زده به پیروزی برسد، از این رو چاره فقط و فقط و فقط بیرون کردن اشغالگران فاشیست راسیست فارس از سرزمین مادری ملل غیرفارس و آزادی و استقلال سیاسی انسانهای آن ملل در سرزمین آبا و اجدادی خودشان است و بس.

ما تئوریسینها، استراتژیستها و متفکران ملت تورک با خلق و آفرینش یک گفتمان به کلی و از اساس جدید برآنیم که کل این میادین و زمینها و زمینه های استعمار ساخته را به کلی بر هم زده و از اساس و بنیان ویران سازیم. کار مقدس ما ویران سازی (Subversion) اساس گفتمان فاشیستی راسیستی ایران فارس آریایی است. اگر این ویران سازی، که عبارت از بی ارج و اعتبار ساختن این گفتمان شوم نژادپرستانه با برداشتن نقاب از چهرۀ سیاه و متعفن آن با شگرد روشنگری و افشاگری آن صورت نگیرد، باز هم در آینده شاهد سردرآوردن این گفتمان در جلد و شکل و شمایلی دیگر خواهیم بود که «ما» هرگز نخواهیم گذاشت این اتفاق بیفتد. همین که من، به عنوان یک متفکر تورک، این گفتمان و این ساختار فکری نژادپرستانۀ انسان پرست فارس پرست را در هم می شکنم، خود، یک گفتمان جدید را پایه ریزی می کنم و این پایه ریزی باید با به میدان آوردن اصول و مبانی فکری و فلسفی انسان دوستانه و پلورال باشد، وگرنه انسانهای ملل غیر فارس عاقل و بالغ اند و اگر حقه ای در کارمان باشد، زود می فهمند و حمایت نمی کنند. اکنون با سرور و شادی تمام می گوییم که پارادایم Paradigm نژادپرستی آریایی پرست فارس پرست ضد تورک و ضد عرب و ضد انسان پارسی- ایرانی در حال ضعف و نابودی است و پارادیم جدید انسان دوستی پلورال دموکرات چند صدایی و بلکه همه صدایی تورکی در حال قدرت گیری و شکوفایی است و ما متفکران و تئوریسینهای تورک در این راه مقدس قلم می زنیم. چرا که وقتی ما با راسیسم فاشیست فارس می ستیزیم این مستلزم آن است که تئوریها و نظریه های فلسفی و سیاسی و فرهنگی و انسانی خود را بر مبانی و اصول و پایه های انسان دوستانۀ پلورال و دموکراتیک و بر مبنای حقوق بشر متکی و بنا کنیم. در این راه مقدس انسان دوستانه و انسان مدارانه، تفکرات متفکران غیرفاشیست غیرراسیست ملل غیرفارس دیگر پشتوانۀ ماست.

استعمار صلیبی ضدتورک و ضد عرب و ضد انسان غرب و همۀ دنیا بداند که دیگر تاریخ مصرف این گفتمان صلیبی به سر رسیده است و نیازی نیست که مهدی فلاحتی، شیطان مکار فارس کمونیست در تلویزیون استعماری صلیبی صدای آمریکا Voa Tv Persian در برنامۀ «صفحۀ آخر» با حرص و ولع فاشیستی پانفارسیستی بسیار به دفاع از اصالت عکس جعلی مومیایی رضا پالانی بپردازد و در دفاع از آن یقه بدراند و از رضا پیرزاده، فاشیست راسیست فارسیست رضا پالانی پرست کمک بگیرد. ما به خوبی می دانیم که لبخندها و خنده های کثیف مهدی فلاحتی، این عنصر شوم، بعد از نشان دادن جلوه های خرافات فاشیستهای راسیست مذهبی ملا- سید ایران بعد از «پردۀ آخر»، به همان اندازۀ حرفها و نفسهای متعفن همان ملا-سیدهای مذهب راسیستی شیعه پارس، کثیف و متعفن است، چرا که مهدی فلاحتی نیز در همان زمین بازی به قصد فریب انسانهای ملل غیرفارس دقیقاً همان کارکرد ملا-سیدهایی را دارد که به ظاهر مقابل و مخالف آنها «بازی» می کند. ملا- سیدهایی با ترویج خرافات تشیع مجوسی شعوبی فارسی به کار مغزآلایی انسانهای ساده ملل غیرفارس می پردازند؛ مگر کار مهدی فلاحتی و اصحاب پانفارس تلویزیونهای فارسی زبان ماهوراه غیر از این است؟ ملا-سیدهای فاشیست راسیست با حربۀ خرافات مذهب سیاسی جعلی تشیع شعوبی مجوسی پارسی کورش پرست و آریاپرست می کنند و مهدی فلاحتی و امثال این مهره، با حربۀ دین ستیزی و مذهب سیتزی «ظاهری» و شیادانه همین کورش پرستی پان آریائیستی رضا پالانی پرست را توجیه می کنند و ترویج می دهند. به راستی فرق این دو با هم چیست؟ ما مبارزان حرکت ملی ملت تورک در آزربایجان جنوبی و کل ایران فاش می گوییم و این موضع اساسی غیرقابل تغییر ماست: هر کسی، تکرار و تأکید می کنیم هر کسی آزاد است که به جای خدا رضا پالانی و کورش را بپرستد. این حق انسانی و غیرقابل کتمان و تعرض خودش است؛ اما هر کسی که رضا پالانی پرستی و کورش پرستی پیشه کند و با ترویج آن بکوشد که جوانان و خامان ملت تورک ما را در آزربایجان جنوبی و هر کجای ایران بفریبد و نژادپرست پارس پرست ضدتورک و ضد عرب و ضد انسان کند، دشمن ذاتی ماست و هیچ گونه آشتی و مصالحه ای بین ما و این گروه خبیث خائن جانی نخواهدبود. اینها را می نویسیم که هشداری برای مانقورتهایمان باشد که «دانسته» به این دام افتاده اند، بهوش در صورتی که به دمدمه و وسوسه دشمنان ذاتی ملت تورک فریفته شوید و برای مبارزه با ما و ملت تورک خودتان مسلح شده و کوچکترین تحرک و تعرضی بکنید، شاید به غیرتورکها رحمی بکنیم، اما به شماهایی که برای کشتن و نابود کردن ملت خودتان می آیید کوچکترین، تکرار می کنیم کوچکترین باز تکرار و تأکید می کنیم کوچکترین رحمی نخواهیم کرد. این هشدار ما به مانقورتهای سایت آذریها و اصحاب سیدجواد طباطبایی و امثالهم است. بهوش باشید و تا دیر نشده از جلد شیطان خود را بیرون بیاورید و به ملت تورک بپیوندید. خیانت و خباثت و جنایت بس است.

آری! هدف یکی است: ترویج برتری نژادی نژاد فارس و زبان فارسی و کوروش پرستی و رضا پالانی پرستی استعماری. هدف یکی است، تنها وسیله و تکنیک و تاکتیک فرق می کند. هدف مهدی فلاحتی فاشیست کمونیست همان هدف ملا- سیدهای مکار حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است که او کلیپهایی برگزیده از سخنان سرشار از خرافات آنها را پخش می کند: نگه داشتن عنصر فاشیست راسیست فارس در قدرت سیاسی در ایران با تمام پتانسیلیته و امکانات جهنمی استعماری. به راستی رضا پالانی پرستی با علی پرستی و حسین پرستی چه قدر، چند میلیمتر فاصله دارد؟ وقتی معبود غیر الله باشد، فاشیست فارس به راحتی جوانان قوم فارس و ملل غیرفارس ایران را از امام رضا پرستی به رضا پالانی پرستی می کشاند. این که دشوار نیست. هست؟ پس باید اگر دین مدار هستیم با الله پرستی (تانری پرستی) بر دهان هر دو این «رضا»پرستان بزنیم و اگر دین مدار نیستیم به حرمت مقام رفیع انسان و انسانیت دوستی، بر دهان این انسان پرستان ضد انسان بکوبیم. این است گفتمان جدید و ناب تورکی ما. این است گفتمان جدید درخشان انسان دوست و انسان مدار تورکی ما متفکران و تئوریسینهای ملت تورک.

اوجالان ساوالان- پنجشنبه 13/02/1397 - 03-05-2018