یادداشت سیاسی آراز نیوز

پروژه چندملیتی سازمان تروریستی پ.ک.ک بااینکه در تورکیه در سطح کلان با شکست مواجه شده است ولی در سایه تحولات منطقه‌ای و البته حمایت‌های بی‌دریغ برخی ابرقدرت‌ها که به دنبال اهداف بلندمدت در منطقه هستند، شاخه سوری پ.ک.ک موسوم به پ.ی.د توانست به موفقیت‌های چشم‌گیری دست یابد.

بااینکه جمعیت کوردها حدود ۱۰ درصد جمعیت سوریه می‌باشد هم‌اکنون پ.ک.ک حدود یک‌سوم سوریه را تحت کنترل دارد و مناطق وسیعی را خصوصاً در شمال سوریه با توسل به اسلحه، ارعاب و تخریب خانه‌های ساکنین غیر کورد «کوردستان سازی!» کرده است که در این خصوص گزارش‌های بسیاری از سوی منابع معتبر حقوق بشری منتشرشده است. بنا بر برخی گزارش‌ها پ.ک.ک در حال حاضر در چهار کشور نزدیک به هشتاد هزار نیروی مسلح دارد و قصد دارد آن را تا صد هزار نفر افزایش دهد.

پ.ک.ک و شاخه سوری آن‌که علناً و رسماً از سوی آمریکا یعنی سمبل امپریالیزم جهانی حمایت مالی، تسلیحاتی و سیاسی می‌شود، با تردستی عجیبی خود را یک سازمان چپ معرفی می‌کند و حتی توانسته است تعدادی جوان ماجراجوی اروپایی را با شعار انترناسیونالیسم به‌سوی خود جذب کند. بسیار واضح است که چنین سازمان عریض و طویلی که هزینه‌های سالانه آن صدها میلیون دلار برآورد می‌شود نمی‌تواند جز با کمک‌های تسلیحاتی و مالی قدرت‌های بزرگ ‌پا بر جا بماند؛ زیرا منابع مالی پ.ک.ک از قاچاق مواد مخدر گرفته تا باج‌گیری مرزی و تعدادی واحدهای اقتصادی در اروپا به‌هیچ‌وجه کفاف چنین مخارجی را نمی‌کند

.

شاخه سوری پ.ک.ک برای فریب افکار عمومی و به صلاح‌دید حامیان بین‌المللی‌اش تعدادی عرب را اجیر کرده و با توسل تبلیغاتی به آنان خود را «ارتش دمکراتیک سوریه» می‌نامد. جالب است که پ.ک.ک که شعار «کنفدرالیسم دمکراتیک» می‌دهد و در این راستا کانتون‌های مختلفی ایجاد کرده بود اخیراً چهره واقعه‌ای خود را نشان داده و با چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای اعلام کرد اختیارات تمامی کانتون‌ها را تحت یک مدیریت مرکزی تجمیع کرده است. این عمل پ.ک.ک که در تضاد آشکار با شعار کنفدرالیسم دمکراتیک است نشان داد راهی که پ.ک.ک می‌رود جز همان راهی نیست که اعقاب فکری‌شان لنین، استالین و مائو رفتند. واضح است که کنفدرالیسم دمکراتیک پ.ک.ک نسخه‌بدل و پیش‌پاافتاده‌تر حق تعیین سرنوشت ملل اتحاد جماهیر شوروی و چین است که ملل بسیاری را به فلاکت و نگون‌بختی کشاند.

حال پ.ک.ک با این کارنامه در تورکیه و سوریه، در راستای اهداف بلندمدت حامیان جهانی‌اش آستین‌ها را برای به اصلاح «کنفدرالیسم دمکراتیک در ایران» و مثلاً «ارتش دمکراتیک ایران با محوریت کردها!» بالا زده است. در این راستا زیرشاخه‌های ایرانی پ.ک.ک موسوم به «کودار» و «پژاک» تاکنون نشست‌های در اروپا ترتیب داده و از این پروژه رسماً پرده‌برداری کرده‌اند. رسانه‌های نزدیک به پ.ک.ک برای کنفدرالیسم دمکراتیک در ایران و ارتش ایران دمکراتیک با محوریت کوردها تبلیغ می‌کنند؛ یعنی کپی برابر اصل همانی که در شمال سوریه ایجادشده است و منطقاً در صورت موفقیت نتایج نیز جز آن نخواهد بود.

در این میان آنچه جالب‌توجه است اختراع مفاهیمی همچون «مناطق کردستانی – آذربایجانی» است. چنانکه معلوم است پ.ک.ک با درک این نکته که غرب آزربایجان لقمه‌ای بزرگ‌تر از دهانش است و معادلات و موازنات منطقه‌ای اجازه چنین زیاده‌روی را نخواهد داد از هم‌اکنون به فکر چاره‌اندیشی افتاده و با مانورهایی مانند مناطق کردستانی-آذربایجانی و یا «لزوم همکاری نیروهای چپ خلق‌های کرد و آذری» سعی در رخنه و یارگیری در طرف آزربایجانی دارد.

در این خصوص سؤالات و نکات چندی است که بایستی پرسید و یادآور شد؛

«خلق آذری» یعنی چه؟ اظهر من الشمس است که واژه مجعول و استعماری آذری دیرزمانی است از سوی تمامی طیف‌ها و نیروهای سیاسی آزربایجان جنوبی من‌جمله نیروهای چپ به زباله‌دان تاریخ سپرده‌شده است و دیگرکسی در «ملیت تورک» آزربایجانیها کوچک‌ترین شکی ندارد. اصرار بر این واژه عملاً پ.ک.ک و مشتقاتش را از جمهوری اسلامی و اپوزسیون فاشیست اش عقب‌تر می‌اندازد، زیرا آنان حداقل تورک بودن آزربایجان را ولو به‌اجبار قبول کرده‌اند. آیا اصرار بر آذری نامیدن آزربایجانی‌ها نشان این نیست که ضدیت و دشمنی با «تورک» تا مغز استخوان پ.ک.ک پیش رفته است؟ پ.ک.ک با این ذهنیت می‌خواهد از منافع آزربایجانی‌ها دفاع کند؟

«حرکت ملی آزربایجان» یک جنبش ملی است که جریان‌های فکری بسیاری را شامل می‌شود. در این حرکت از نیروهای مذهبی گرفته تا آتئیست‌ها، از ناسیونالیست‌های افراطی گرفته تا سوسیالیست‌ها، از فدرالیست‌ها گرفته تا استقلال‌طلبان توران گرا هرگونه مشی فکری و سیاسی را می‌توان یافت. ولی مخرج مشترک تمامی این نیروها موجودیت و منافع ملت تورک آزربایجان و در رأس آن حق تعیین سرنوشت و حق دفاع مشروع است. پ.ک.ک به‌زعم خود سعی دارد با رخنه در نیروهای چپ آزربایجان از میان آنان یارگیری کند ولی تاکنون توانسته است فقط چند خودباخته فرصت‌طلب را به خود جذب کند که البته تعداد آنان از تعداد انگشتان یکدست فراتر نمی‌رود. فرهاد بشارت و بهرام رحمانی دو مرده سیاسی هستند که به امید رسیدن به نوایی خود را بازیچه کرده‌اند و پ.ک.ک از آنان به‌عنوان مترسک استفاده می‌کند.

بخش اعظم نیروهای چپ آزربایجان با شناخت کافی از بازی‌های سیاسی پ.ک.ک با طرح این سؤال اصولی که یک سازمان سیاسی که ادعای نمایندگی جریان چپ را دارد چگونه می‌تواند جیره‌خوار و مجری طرح‌های قدرت‌های جهانی سمبل امپریالیسم باشد؛ حساب خود را از پ.ک.ک جدا کرده‌اند. واقعاً یک سازمان آزادی‌خواه چپ چگونه می‌تواند با بودجه و اسلحه قدرت‌های امپریالیستی خلق‌ها و ملل دیگر را مورد ظلم و ستم و حتی قتل‌عام قرار داده و برای خود کشورگشایی کند؟! چنین سازمانی که حتی به مخالفین سیاسی کورد خود رحم نمی‌کند می‌تواند برای ملت تورک آزربایجان آزادی و رفاه بیاورد؟

گذشته از نیروهای چپ آزربایجانی دیگر نیروهای سیاسی آزربایجان جنوبی که با ماهیت پ.ک.ک به‌خوبی آشنا هستند کوچک‌ترین اعتمادی به این جریان تروریستی جنایتکار نداشته و با تمام توان در مقابل آن ایستادگی کرده و خواهند کرد. نیروهای سیاسی آزربایجان جنوبی بااینکه ارزش بسیاری به حسن هم‌جواری و تشریک‌مساعی با ملت همسایه کورد قائل بوده و خود را ضامن و حافظ حقوق اقلیت کورد ساکن در غرب آزربایجان می‌دانند ولی همواره انتقادات اصولی خود به سازمان‌های سیاسی کورد را آشکارا بیان کرده‌اند. تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان و دیگر سازمان‌های سیاسی آزربایجان جنوبی همواره بیان کرده‌اند که ادبیات و رویکردهای زیاده خواهانه سازمان‌های سیاسی کورد که درگذشته نیز منشأ مصائب بسیاری برای هر دو ملت همسایه تورک و کورد بوده است امروز نیز سایه جنگ ائتنیکی را بر منطقه انداخته است و حقیقتاً این سازمان‌ها بایستی با قاضی کردن کلاه ‌خود و با درک واقعیات میدانی در سیاست‌های زیاده خواهانه خصوصاً در خصوص اراضی تاریخی آزربایجان تجدیدنظر کنند.

ولی در این میان حساب پ.ک.ک با تمامی سازمان‌های سیاسی کورد جداست. هیچ‌یک از نیروهای سیاسی آزربایجان جنوبی کوچک‌ترین محل اعرابی در تروریستی بودن این سازمان که بیشتر به یک شرکت سهامی بین‌المللی می‌مانند، نمی‌بینند و در مبازره با آن کوچک‌ترین شکی ندارند.

در این میان نباید نقش برخی مراکز و محافل قدرت داخل جمهوری اسلامی را فراموش کرد که با دادن چندین کمپ به پ.ک.ک در کوه‌های مرزی غرب آزربایجان عملاً زمینه حضور و فعالیت پ.ک.ک را در غرب آزربایجان فراهم کرده‌اند تا به‌زعم خود به‌موقع لزوم هم در برابر تورکیه و هم در برابر حرکت ملی آزربایجان از آن به‌عنوان یک کارت استفاده کنند. البته نباید فراموش کرد همین مراکز و اتاق‌های فکر در تهران برای مهار حرکت ملی آزربایجان و باز گذاشتن دست گروه‌های تروریستی در غرب آزربایجان مشغول تدارک و طراحی کانون‌های بحران در مرکز و شرق آزربایجانهستند که در آینده در این خصوص معلومات بیشتری منتشر خواهیم کرد.

پ.ک.ک از هم‌اکنون خواب «کانتون سرو» و «کانتون سیلوانا» را می‌بیند تا در آنجا با پایه‌ریزی «ارتش دمکراتیک ایران با محوریت کردها!» مناطق غرب آزربایجان را به شمال سوریه تبدیل کند. ولی این سازمان بایستی بداند ملت تورک با تمام پتانسیل خود خواب‌هایش را به کابوس تبدیل خواهد کرد و غرب آزربایجان باتلاق تروریست‌ها و خودفروختگان به‌اصطلاح آزربایجانی‌اش خواهد بود.