تاریخ رسمی که در ایران به خورد مردم داده اند، با واقعیت‌های تاریخی بسیار بیگانه است.تلاش تاریخ سازان دولتی در ایران (از زمان رضا شاه تا کنون) تحریف ذهنیت مردم، و دور کردن آنها از حقایق تاریخی در این کشور بوده است.امروز در ادبیات کتبی و شفاهی، در مطبوعات، مئدیا و فیلم و حتی کتب درسی چنان وانمود میشود که “ایران” اسم این کشور در طول قرنهای متمادی بوده است.

واژه “ایران” را چنان مقدس و تاریخی جلوه گر می سازند که فرصت را از یک نگاه انتقادی نسبت به تحریف تاریخ مردمان این سرزمین میگیرد و “ایران” را چنان مقدس می نمایند که کسی را جرات سخن گفتن در خصوص این واژه نباشد.

اما بهتر است بدانیم که؛ اسم ایران برای اولین بار در سال ۱۳۱۳ (۸۲ سال پیش) به این کشور نهاده شده است.تا اوایل قرن بیستم، مردم جهان کشوری که امروز ایران نام دارد به نامهای مختلفی می خواندند.هر زبانی و هر کشور و منطقه ایی این کشور را با اسم و عنوان خاصی میشناخت.تاریخا اغلب دولتهای موجود در کشوری که امروز ایران خوانده میشود، اسم کشور را به خاندان خود منسوب میکردند و کشور را به آن نام میخواندند. برای نمونه در دوره‌های مختلفی از دولت قاجار که از طوایف تورک اوغوز تشکیل میشدند، ارکان سیاسی کشور عنوان “ممالک محروسه قاجار” نیز به تدریج مورد استفاده قرار گرفت.

هرگز نام رسمی”ایران” نبود.

ایران اولین بر در شاهنامه فردوسی‌ از تخیلات وی به بیرون آماده است و از همه ممتر بین نادر شاه افشار، اسم ایران و زبان فارسی هیچ ارتباطی وجود ندارد.از طرف دیگر در همان تخیلات فردوسی هم ایرانیان با تورانیان و تورک‌ها همیشه در نزاع بوده و فردوسی‌ آزربایجان و توران را خاک دشمن پارسیان معرفی می‌کند.

دولتهایی قبل از رضا شاه (سلجوق ها، صفوی ها، افشار، قاجار،خوارزم شاهیان- اتابکیان- خرمین خزر ها -آقا قویونلو – قره قویونلو – جلالیان – تیموریان – اشکانیان…حدود هزار سال) دولتهایی با تیپولوژی اتنیکی تورک بودند و بر اساس کثرت جمعیت تورک و غالبیت سیاسی آنان شکل گرفته بودند. در این دولتها ضمن رسمی بودن زبان تورکی به همه زبانها احترام می گذاشتند و حتی در اعتلای آنها می کوشیدند.

در دوران رضاشاه حلقه‌ای از روشنفکران باستان گرا و نژادپرست مانند سعید نفیسی، محمد علی فروغی با حمایت مستقیم رضاشاه گرد هم آمدند و برای تغییر نام رسمی کشور به “ایران” اقداماتی انجام دادند.فکر بازگشت به باستانگرایی و آنچه امروز ایران باستان خوانده میشود و تاکید بر مفاخر ۱۲۰۰ سال پیش از اسلام قوت بیشتری گرفته بود.“سعید نفیسی” از مشاوران نزدیک رضاشاه به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به “ایران” تغییر یابد، این پیشنهاد در آذر ماه ۱۳۱۳ شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت و رسمیت یافت.

ماقبل ایران

امپراطوری قاجار که بعد از حرکت مشروطه بصورت امپراتوری فدرال ایالت‌ها، «ممالک محروسه قاجار» نام گرفته و اداره می شد با کودتا ۳ اسفند و خیانت رضا قولدور با همان شکل امپراتوری (   جغرافیای چندین ملیتی ،چندین مملکت و ملّیت جدا از هم ) بدست رضا پالانی افتاد و به زندان ملل تبدیل شد .

تنها کشور وملیتی که بعد از سالها از زندان ملل” ایران ” توانست رهایی یابد ملت عرب در جغرافیای بحرین بود.

در شناسنامه رضا میرپنج ملقب به رضا قلدر( به دلیل شرارت) یا رضا سفّاک – رضا پالانی بود به دلیل بیسوادی برای هیچ کاری استعداد نداشت ، دایی رضا خان فردی خادم به دولت امپراتوری قاجار بود به کمک دایی مادرش وارد کارآگاه لباسدوزی افسران قشون‌ قاجار شد ولی‌ بدلیل شرارت بیرون اندخته شد دوباره توسط همان دایی خویش در اصطبل هلندی‌ها کار پیدا کرد رضا خان در سفارت هلندی‌ها بعد‌ها در سفارت انگلیسی اصطبل دار سفارت خانه‌ها وقشوو کش ( تمیز کننده ) اسب‌ها، بعدها جیلو کش اسب‌های دیپلمات‌ها (دهان کش ورهبر اسب حامل   مقام معروف سیاسی در مراسم سیاسی و تشریفاتی ) را بر عهده داشت. ناگهان بدون مراتب قانونی به کمک انگلیس‌ها و فشار نفوذی‌های انگلیس، مانند یک سرباز قزاق (دسته‌ای از قشون قاجار که مهارت‌های حرفه‌ای رزمی تعلیم میدید) وارد دولت تورک قاجار شد و در دربار شاه به درجات ارتشی رسید و‌ به نزدیکترین شخص به احمد شاه تبدیل شد.

بعد از چندین سال فهمیده شد که نقشه ایجاد ایران و انتخاب رضا خان به عنوان فرد مورد نظر انگلیسها و نزدیک کردن وی به شاه ازسالها قبل برنامه‌ ریزی شده بود که چگونه برنامه کودتا ۱۲۹۹ باید اجرا شود و‌ حاکمیت دست‌ نشانده و صادق انگلیس چه کسی‌ خواهد بود و تورکها چگونه باید ازصحنه سیاست پایین آورده شود و خطر‌های احتمالی‌ از ایجاد مجدد امپراتوری تورک چگونه گرفته خواهد شد … رضا پالانی هم مهره اصلی‌ این نقشه بود که بعد ها انگیلس‌ها او‌را با پسرش محمد رضا و نهایتا محمد رضا را با خمینی عوض کردند و آن نقشه تا بدین روز در حال اجراست.

برای قدم اول این نقشه کثیف ابتدا قومی کم جمعیت و مهاجر فارس را که برای غرب قابل کنترل و همیشه صادق و خدمتگزار بود را به این امپراتوری حاکم کردند.

کودتای ۳ اسفند- رضا میرپنج با کمک انگلیس از مقام اسطبل داری به مقام جاسوسی سفارت انگیلس - از جاسوسی تا وارد شدن درقزاق با پارتی بازی انگلیس‌ها - از ورود به ارتش تا سپه سالاری در مدت کوتاه ،بدون گذراندن مراحل ارتقا در ارتش ،خیانت به احمد شاه و دزدیدن حکومت بکمک انگلیسی ها با ترتیب دادن کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ نوکر و دست نشانده خود، رضا پالانی، مهتر سابق سفارت انگلیس در تهران، را بر اریکه قدرت نشاندند و حاکمیت را به اقلیت فارس منتقل کردند.

بریتانیا با هماهنگی ژنرال آیرون‌ساید (فرمانده قوای انگلیسی در ایران)، اردشیر جی، رضاخان (فرمانده آتریاد همدان) و سیدضیاءالدین طباطبایی، كودتایی در روز سوم اسفند سال ۱۲۹۹ش به پا می‌کند و تهران به دست آتریاد همدان اشغال می‌شود. اموال دولتیان قاجار به نفع کودتا گران‌ و نظامیان انگلیسی مصادر می گردد.

طبق یادداشتهای آن زمان، فقط ۸% جمعیت ممالک محروسه را اقلیت فارس که تا آن زمان تاجیک و در زبان تورکی تات نامیده میشدند، تشکیل می دادند. با شروع حکومت دست نشانده رضا پالانی ممالک محروسه دربست در اختیار انگلیس قرار گرفت.

آزربایجان جنوبی از ۱۵ دسامبر ۱۹۲۵ با کار آمدن رژیم شاه فارسی وتشکیل ایران قلابی تا به امروززیر اشغال ایران می‌باشد.پس از سال ۱۹۲۵ و لغو کشور ممالک محروسه قاجار و تشکیل دولت باسمه‌ای و قلابی ایران توسط رضاخان پهلوی آزربایجان جنوبی به زور سرنیزه به کشور شاهنشاهی ایران الحاق گردید.

بعد از انحلال سلسله قاجار، ممالک محروسه قاجار به ممالک محروسه پهلوی تغییر نام داده شد و بعد از چندین سال جنگ بر علیه حکومت های خودگردان ممالک محروسه، و از بین بردن آنها، در سال ۱۹۳۶ اسم “ایران” را که از لابلای افسانه های شاهنامه پیدا کرده بودند بر روی ممالک محروسه گذاشتند.

تا آمدن رضا پالانی در تاریخ کشوری یا ملتی بنام ایران یا ایرانی‌ وجود خارجی‌ یا علمی‌ نداشته است .با توجه به امپراتوری بودن جغرافیا ،چندین مملکتی بودن و سیاسی بودن این جغرافیا، شروع به یکسان سازی و ساختن ۱ دولت ۱ ملت ۱ زبان کردند: ایرانی‌ = فارس.

منبع: Azad Urmu