پانتالشیسم ادامه سریال ترک ستیزیست!

پانتالشها در برنامه های اتاق فکر ترک ستیزان و فارسگرایان چند کارکرد دارند:

اول از تالشها با تقویت حس ترک ستیزی و نفرت از ترکها به عنوان یکی از چند اهرم فشار برجمهوری آذربایجان استفاده میشوند.

دوم جلوگیری از سرعت گیری در جهت ترویج و رواج زبان ترکی و توسعه جامعه ترک.

سوم مشغول ساختن افکار عمومی و تمرکز ،فعالان مدنی آذربایجان و ترک زبانان از اصل معضل و مسئله یعنی شونیسم فارس و درگیری با موج و جبهه جدید ترکستیزی که اتفاقا پانتالشها هم خوشحال میشوند که مورد توجه و حمایت مراکز قدرت و حاکمیت قرار بگیرند.

و از یک طرف دیگر اتحادی بین فعالان پانتالش و ارمنی و کرد بر قرار ساختند که این مثلث مبارزه بر اساس اولویت ترک ستیزی و سرزمین گیری از آذربایجان شکل گرفته که تا حدودی بر سرزمین گیری ارامنه و کردها در عراق، ترکیه،سوریه و ایران آشنا هستید.

اما تالشها؛ تالشها همانطور که آگاهان میدانند در ارتفاعات زندگی میکردند و در جلگه ساکنان ترک و گیلک در اکثریت میزیستند، که در غرب گیلان ترکها و به سمت شرق گیلکها ساکن بودند.

در اواخر رژیم منحوس پهلوی تالشها را به سمت جلگه سرازیر ساختن و بعد از انقلاب که در جنگلها درگیری زیادی با گروهکها در گیلان صورت گرفت ،سرعت تخلیه جنگلها زیاد شد.

پروژه تالش سازی منطقه و در پی آن تاسیس استان تالش از بعد اتمام جنگ تحمیلی کلید خورد .

باید نام تالش رسمیتر میشد و به همین منظور شهری به نام هشتپر را با بیش از 70درصد ساکنین ترک و بقیه گیلک و کرد و تالش به یکباره ،به شهرستان تالش تغییر نام دادند.

و شهری که تمام نمایندگان مجلس ، شهرداران،مدیران ،معلمان و.....ترک بودن به یکباره با مهندسی عجیب و حمایتهای تهران ،ترکها از صفحه مدیریتی و اداری پاکسازی شدند و جوانان ترک هشتپر مجبور شدند برای داشتن شغل آواره غربت شوند و ترک وطن کردند، همین تغییر نام هشتپر و نامگذاری یک ملت آن هم با آن درصد ساکن در شهر ،حس مالکیت را به تالشها بخشید و سیل مهاجرت به شهرها را سرعت بخشید و چون مهاجرین برای سهولت زندگی در شهر زبان میزبان را فرا گرفتن و جمیعت قابل توجه ای از این جمیعت با هم طبق روال پدرانشان ،قوم خویش شدن و دسته مردمی شکل دادن معروف به (ترکه تالش)

و چه بسیار ترکها برای راحت زندگی کردن خود و خانواده خود و آینده فرزندانشان خود را تالش معرفی میکنند.

در چند سال اخیر این پروژه تالش سازی و فعالیتهای اختلاف افکنانه فاز جدیدی به خود گرفته ،و رو به سوی خشونت به خود میگیرد که همان پانتالشیسم است ،اعم از شکستن شیشه اتوبوسهای اردبیل، کتک زدن مسافران ترک زبان در جلوی چشمان خانواده شان، تخریب تابلو های ترکی مناطق مختلف منطقه، فحاشی و ناسزا در فضاهای مجازی به ترکها، اختلاف اندازی بین گیلکها و ترکها با راه اندازی کانالها و گروهایی به ظاهر گیلک و درباطن تالش کانالهای تبلیغی علیه ترکها بامدیران پانتالش مثل کانال باران نقره ای ،کاسپین، کانالها و گروههای افراطی که جز تلاش برای درگیری وساختن تنشها چیزی را دنبال نمیکنن دمثل مجله مجازی تالش، تالشه ملت، افشای پانترکیسم، کاسپی، و...،که رهبریت میدانی این حرکات با شخصی به نام شهرام آزموده است که به ظاهر روزنامه نگار است و صاحب امتیاز ماهنامه تالش است ،اما این حرکات با زحمات قابل تقدیر ،شهریارپورمحمدی، فرهاد مدیر مجله مجازی، و چندین تن دیگر که فعلا لازم به ذکر نمیدانیم صورت گرفت.

البته پدران معنوی این جریان فکری آقایان هوشنگ امیر احمدی، علی ماسالی،علی عبدلی و...بر عهده دارند.

این جریان فکری شدیدا مجذوب ارمنستان هستند و ارتباط و رفت آمد زیادی با هم دارند به طوری که رادیو تالش در مناطق اشغالی تاسیس کردند،رهبر تالشهای تجزیه طلب جمهوری آذربایجان در ایروان زندگی میکند، زبان تالشی در ارمنستان تدریس میشود، مدارک دانشگاهی به فعالان تالش اهدا میشود مثل مدرک دکترای جناب علی عبدلی و...

در این مقاله با تمام خلاصه نویسی ،که نیاز به کتابی مفصل است ،سعی دارد علل ظهور تفکرات ضد ترک و جریانات تهاجمی به ترکها اعم از پان ارمنی و پان کرد و پان تالش با هدف تاسیس ارمنستان بزرگ ،کردستان بزرگ،و تالشستان بزرگ ،بر روی سرزمینهای آذربایجان را بیان کند ،که نشان از عمق نقشه های اتاق فکر غرب و آنتی ترکها دارد.

و نقشه استان تالش و تجزیه استان گیلان پلان اول تالش بزرگ است.

با این نفرت پراکنی و ترک ستیزی که از جانب پان تالشهای به ظاهر فعالان فرهنگی تالش دیده میشود آینده پر تنش و وحشت ناکی برای شهرها و مناطق ترک نشین غرب گیلان مشاهده میشود.

هر گونه تاسیس استانی با نام تالش دهن کجی به مردم شریف گیلان و علی الخصوص ترکها و سرنوشت تیره و تاریست که برای آینده این مردم متصوریم.