چاپ

 

هنوز خشم و عصبانیت مردم اردبیل بابت عدم اتصال شبکه ریلی استان به جمهوری آذربایجان فروکش نکرده بود که خبری در ابعاد وسیع و گسترده در فضای مجازی و فضای حقیقی با این مضمون که قرار است گردنه زیبای حئیران از پیکره اردبیل و آذربایجان جدا و به استان گیلان ملحق شود در استان اردبیل و آذربایجان طنین انداز شد.

طبق خبرهای واصله قرار است دروازه ورودی گیلان از ورودی تونل نمین ساخته و اجرا شود.

باشنیدن این خبر شوک و عصبانیت عجیب و غریبی مردم استان را فراگرفته است چنانکه میتوان خشم و انزجار مردم استان و تمام آزربایجان را هم در کوچه و بازار و هم در دنیای مجازی و سایر اماکن مشاهده کرد ، اما این دست درازی به خاک آذربایجان میتواند تبعات بسیار منفی برای دست اندرکاران این توطئه به ارمغان بیاورد ، از جمله باعث اعتراضات گسترده خیابانی در سطح استان گردد.

چنانچه در روزهای نخست که شاهد نصب تابلویی بامضمون مالکیت گیلان بر گردنه حئیران که به نوعی از طرف مردم استان اردبیل غصب خاک و سرزمین خود تلقی میگردد بودیم را برنتابیده و تابلو را از جای خود کنده و به زیر کشیدند و حتی با اسپری و رنگ نام گیلان را از این تابلو حذف کردند و نام صاحب اصلی آن یعنی اردبیل را جایگزین آن کردند.

امادر مورد علل جدایی گردنه حئیران وسایر نقاط آزربایجان از جمله: ساوه ،قزوین ،بیجار، انزلی، همدان و یا تلاش برای تغییر ترکیب جمعیتی شهرهایی همچون اورمیه ،سویوق بولاق، سولدوز، پیرانشهر، سلماس و... به نفع قوم مهاجر صدها مقاله و نوشته میتوان ارائه نمود که از حوصله این بحث خارج میباشد.

ولی در مورد الحاق گردنه حئیران به گیلان و سکوت آزار دهنده و ننگین و خفت بار نمایندگان و مسئولین استانی در امتداد اطاعت و فرمانبرداری محض از تصمیمات ضد آزربایجانی و شوونیستی مرکز میتوان نوشت.

از سکوت نمایندگان پیشین همچون ننه کرانی ها قضایی ها نوعی اقدم تا آذروش ها و حقیقت پورهای خائن به استان که با بی مسئولیتی و بی تدبیری تمام نام آذربایجان را از اردبیل حذف کردند ، در حالیکه طبق اسناد و مدارک و قوانین تقسیمات کشوری قرار بود اردبیل (آذربایجان شرقی) تبریز (آذربایجان مرکزی) و اورمیه (آذربایجان غربی) نام بگیرند و لاغیر.

و میتوان نوشت از کریمی ها و بدری ها و فیضی های بی خاصیت و خنثی در مجلس شورای اسلامی که برای مثال نتوانستند فراکسیونی که با نام مناطق تورک نشین تاسیس شده بود را ادامه دهند و در نهایت بافشارهای نهادهای امنیتی مجبور به انحلال آن شدند.

امادر این میان فقط و فقط دو نماینده تاحدودی! توانستند در برخی موارد انتظارات را بر آورده کنند و در پی احقاق حقوق مردم استان باشند دکتر نورالدین پیرموذن و علی غریبانی بودند .

در حالیکه بیست و پنج سال از استان شدن اردبیل میگذرد اما در عرض این بیست و پنج سال این نمایندگان به اصطلاح ملت نتوانسته اند یک کارخانه بزرگ و یا یک طرح بزرگ صنعتی عمرانی وتولیدی را به این منطقه بیاورند ، حال انتظار از چنین کسانی که جلوی الحاق گردنه را به استانی دیگر بگیرند انتظاری بیهوده و عبث میباشد چون اگر این نمایندگان ملت توان، جسارت و دلسوزی را نسبت به منطقه و آذربایجان داشتند فکری به حال بیکاری فجیع در استان، راه آهن بیست و چند ساله، جاده های مرگ استان، اقتصاد بیمار و فلج و ... میکردند.

اما در این میان شعور و آگاهی مردم استان خیلی بیشتر و جلوتر از آقایان نماینده و استاندار غیربومی است چرا که موج اعتراضات گسترده در همان ساعات اولیه نصب تابلو گیلان از سوی مردم نسبت به این طرح شوم و جاه طلبانه شکل گرفت و حتی باعث آگاهی مسئولین از شدت عمل و حساسیت مردم اردبیل و آذربایجان از این جریان شدند.

با این اوصاف از همین حالا معلوم میگردد و واضح و مبرهن است که این سه نماینده استان در دور بعد انتخابات کمترین شانس و اقبالی جهت عزیمت دوباره به مجلس نخواهند داشت

و در پایان سخنی با مسئولانی که دستی در آتش دارند؛ آقایان تا دیر نشده به خود بیایند و نه تنها مانع زیاده خواهی گیلان در رابطه با گردنه حئیران شوند بلکه تلاش خود را برای بازگشت شهرستان آستارا به پیکره ی آنا وطن صادقانه انجام دهند و این مهم در اسرع وقت باید طبق اسناد و قوانین تقسیمات کشوری پیگیری گردد که مردم منطقه منتظر نتایج عینی هستند نه شعارهای دهن پر کن با هدف خاموش نمودن فریادهای اعتراض که در غیر این صورت باحضور انبوه و پر شمار اعتراضی مردم در خیابانها و اماکن، ممکن است اتفاقات فجیع تری رخ داده و هزینه های گزافی را متوجه خیلی ها بکند و این دست درازی گستاخانه به خاک آذربایجان بی جواب نمانده و در روزهای آتی این اعتراضات میتواند شکل جدی تری هم بخود بگیرد.