(به بهانه حذف نژادپرستانه انتشارات تورک ساوالان‌ایگیت‌لری از نمایشگاه کتاب قم)

اتفاق نژادپرستانه‌ای که در نمایشگاه کتاب قم رخ داد، بی‌گمان دل هر انسان آزاده‌ای را می‌آزارد، اما گویا در ایران انسان آزاده‌ای وجود ندارد. و گرنه حادثه تحقیر یک ملت در قم و استفاده از بدترین واژگان ضد انسانی نظیر "شما تورک‌ها فقط حق نفس کشیدن دارید" کم از اخبار سقوط هواپیما و مرگ ۶۶ نفر از هم‌وطنان ندارد.

چنین جملاتی معنی حکم قتل یک ملت را می‌دهند و اگر این اتفاق در ممالک پیشرفته و دموکراتیک رخ می‌داد تا چندین روز سرتیتر روزنامه‌ها و مجلات می‌گردید، و صدر اخبار و تحلیل‌ها قرار می‌گرفت.

صدا و سیمای به ظاهر ملی، اما در باطن آپارتایدی ما، که هر هفته از خشونت سفیدپوستان آمریکا علیه سیاهان مظلوم آمریکا فغان‌ها می‌کند، آيا چشمان کور خود را به حادثه ضد بشری قم نیز باز می‌کند؟

اهمیت این حادثه در این است که قم شهری با هویت تورک می‌باشد که اکثریت جمعیت بومی آن نیز تورک هستند. شهری که تاریخ و هویتش با تورک در آمیخته و عجین شده است. شهر شاهسون‌ها و قیزیلباش‌ها. شهر ترکان خلج که قدیمی‌ترین لهجه زنده زبان تورکی را تکلم می‌کنند و از ذخایر و ثروت‌های معنوی ملت تورک و کشور ایران هستند. شهری که علی‌رغم هویت جعلی که به آن می‌بندند نامش نیز تورکی است.

قم معاصر نیز بی‌گمان شهری کاملاً تورکی است و تورک بودن نمایندۀ شهر در مجلس شورای اسلامی خود بهترین گواه و موید این مطلب است.

حال سوال اینجاست که چرا در یکی از بزرگ‌ترین شهرهای تورک ایران، این چنین گستاخانه به زبان، هویت و هستی ملت تورک می‌تازند؟ چگونه این گستاخی که نه اولین است و نه آخرین خواهد بود جرأت ابراز پیدا می‌کند؟ چرا سال‌هاست اجازه مداحی تورکی در صحن اصلی حرم را نمی‌دهند؟ چرا لهجه چند روستای تات‌نشین اطراف قم را به عنوان لهجه قمی معرفی می‌کنند؟ و چرا هویت تورکی شهر قم را کتمان می‌کنند؟

اما مظلومانه‌ترین حادثه شهر تورک قم اینها نیست. وحشتناک‌تر از همه آن است که خودِ مدعیان هویت‌طلبی و داعیه‌داران پاسداری منافع ملت تورک، قم را فراموش کرده‌اند.

عده‌ای به نام آزربایجان، دید خود را محدود به تبریز و حومه کرده‌اند. زنگان را هم نمی‌بینند چه برسد به قم.

و توجیه‌شان این است که اول آزربایجان را نجات دهیم، بعد بقیه ترکان ایران نجات خواهیم داد!

واقعا چه ارزیابی مضحکی!

پس از رهایی آزربایجان چه تضمینی برای بهبود شرایط بقیه ترکان ایران است؟ چه تضمینی وجود دارد که سرکوب و خفقان و کتمان بیشتر از امروز نشود؟

نکته دیگر اینکه آزربایجان کجاست؟ فقط تبریز و اورمیه و اردبیل؟ آیا ميليون‌ها تورک که در سده اخیر از آزربایجان مهاجرت نموده و در قم، تهران، البرز و ... ساکن شده‌اند، نیز در شعارهای‌مان قرار دارند؟

ایران ۴۷ میلیون تورک (۵۸% جمعیت کشور) دارد و ما فقط در شعار دنبال ۴۷ میلیون نفر هستیم، ولی در عمل تنها به فکر ۱۲ میلیون اهالی آزربایجان و در واقعیت تنها و تنها تبریز، اردبیل و حومه هستیم.

ما در چه مسیری هستیم؟ آیا در مسیر انکار بیش از ۲۰ میلیون تورک ساکن قم، البرز، تهران، قزوین و گیلان هستیم؟ آیا باید این مناطق را که اکثریت جمعیت‌شان تورک هستند به این بهانه که در حرکت ملی شهید یا زندانی نداشته‌اند فراموش کنیم؟

بی‌گمان امروزه، شهرهایی چون قم، کرج و تهران از بی‌توجهی فعالان ملی تورک لطمه می‌بینند. در کرج با جمعیت ۷۰ درصدی تورک، یک لر نماینده می‌شود

و هیچ تورکی ککش نمی‌گزد. آیا اهمیت کرج به اندازه اورمیه نیست؟

گرچه اورمیه قلب و پایتخت فرهنگی آزربایجان بوده و از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، اما کرج هم یکی از مهم‌ترین شهرهای تورک در ایران است و بی‌توجهی ما به قم، کرج و تهران تنها یک نتیجه دارد: ما به دست خود این شهرهای تورک را به ماشین بزرگ آسيميلاسيون و مانقورت‌سازی ملت تورک تبدیل کرده‌ایم.

سالانه بیش از ۵۰ هزار نفر از آزربایجان به این مناطق کوچ می‌کنند ولی به جای تقویت هویت تورکی این شهرها، بیشتر آنان خود در دستگاه آسیمیلاسیون این شهرها که محصول نسیان و بی‌توجهی فعالین تورک است، دست از هویت تورکی می‌شویند.

هدف این نوشته درخواست تامل بیشتر از فعالین ملی - مدنی تورک در بینش و رفتارهاست تا بیش از این به بی‌راهه نرویم و تا دیر نشده پاره‌های وطن ملت تورک را دریابیم.

وظیفه ما که به خاطر دوری از مرکز فشار آسيميلاسيون و نزدیکی به کشورهای تورک مستقل زودتر به آگاهی رسیده‌ایم این است که بیشتر به این شهرها توجه کنیم تا این ماشین آسيميلاسيون ایجاد شده در قلمرو ترکان از کار بیندازیم.

آنچه مسلم است نباید حتی یک روستا، شهر یا منطقه تورک را با این بهانه که آنجا آزربایجان نیست فراموش کنیم. نباید توجه به این شهرها را با فارس‌گرایی یا ایران‌گرایی اشتباه بگیریم.

اورال...