دوران مغول از نظر آزادی و قدر و منزلت زنان در مقایسه با دوره‌های دیگر کاملاً استثنایی و بی‌نظیر است. در واقع در دوره‌های گوناگون تاریخ پس از اسلام، زنان هرگز رسماً در امور سیاسی مشارکت نداشتند. در سده‌های متمادی این تاریخ، یک دوره استثنایی از این لحاظ وجود دارد. این دوره تا حدودی دوران برابری زن و مرد بوده است. هیچ‌گاه زنان به اندازۀ این دوره، توانایی و قدرت نداشته‌اند و در امور حکومت سهیم نبوده‌اند.

همسران و دختران سلطان‌های مغول، قدرت و احترام بسیاری داشتند و زن اول سلطان مهم‌تر از سایر زنان دیگر او بود و در کارهای شوهرش نقش داشت.

زنان اول سلطان‌ها دست‌کم یک بار در عمر خود شانس سلطنت داشتند. برای نمونه اگر شوهرش می‌مرد، باید برای تعیین جانشینی او شورایی تشکیل می‌شد و تشریفات تشکیل این شورا لااقل یک سال طول می‌کشید و در آن مدت همسر اول سلطان مطابق قوانین مغول امور حکومت را بر عهده می‌گرفت.

گاهی نیز اتفاق می‌افتاد که سلطان بنا به دلایلی مانند بیماری قادر به انجام وظایف نبود و در این شرایط همسر او و یا مادرش امور حکومت را بر عهده می‌گرفت و این شرایط تا حل و رسیدگی موضوع و یا تعیین جانشین دیگر ادامه داشت.

زمانی که سلطان جدید تعیین می‌شد، همسر او که در واقع مادرِ بزرگ‌ترین فرزند مذکر او بود نیز به عنوان خاتون معرفی شده و تاجی بر سر می‌نهاد.

این خاتون‌ها خود درباری مجزا داشتند و هر خاتونی برای دربار خود بودجه مشخصی داشت. غالباً هر خاتون شهر و یا ولایتی داشت که از درآمدش برای دربار خود استفاده می‌کرد. مهمانی‌های خاتون‌ها و شرکت آنان در مجلس سلطان نیز تشریفات خاصی داشت. هر یک از آنان دستگاهی مانند دستگاه حکومتی داشتند که شامل افرادی مانند منشی، معتمد و ... بود.

وظیفه اصلی معتمدان سرکشی به ولایت‌هایی بود که به خاتون آنان اختصاص داده شده بودند، آنان در واقع بر منزل‌ها، دکان‌ها و مزارع و اجاره دادن آنان نظارت داشتند. محافظت از جواهرات و لباس‌های گران‌بهای خاتون‌ها از وظایف دیگر آنان بود.

خاتون‌ها هم‌چنین تعدادی کنیز و غلام و خواجه و تعدادی سپاهی برای محفاظت از دربار خود داشتند. هزینه همه این خدمتکاران از خزانه خاتون تأمین می‌شد. با وجود این مخارج، عایدات بسیاری وارد خزانه خاتون‌ها می‌شد، طوری که حتی مبالغی ذخیره می‌شد. در واقع طی دورهٔ امپراتوری مغول این خاتون‌ها ثروت بسیاری جمع کرده بودند و هر کدام خدم و حشم جداگانه‌ای داشتند.

در این دوره وظیفه اصلی زن در خانواده، فراهم آوردن آسایش شوهر و نظارت بر وضع سلاح و ساز و برگ جنگی او و تأمین آسایش خانواده و کودکان بوده است.

زنان تورک و مغول عموماً نجیب و پاکدامن بودند و به رعایت عفت عمومی اهمیت زیادی می‌دادند. بی‌احترامی به عفت عمومی و هتک ناموس از گناهان بزرگ محسوب می‌شد و مجازات‌های سختی داشت. آنان در حقیقت نیازی به پوشاندن روی و موی خود نمی‌دیدند؛ زیرا بنابر رسوم آنان، این مردان بودند که باید چشم خود را از نگاه به زنان نامحرم می‌بستند.

مارکوپولو که مدتی در میان قبایل تورک و مغول زندگی کرده و با رسوم آنان از نزدیک آشنا شده بود، می‌نویسد:

زن‌های تاتار (تورک و مغول) از لحاظ عفت و عصمت و وفاداری و وظیفه‌شناسی در برابر شوهران‌شان بی‌نظیرند و مردان نیز نسبت به بانوان خود وفادار و مهربان‌اند؛ از این رو همیشه در خانواده صلح و صفا برقرار است. از دهان بانوان هرگز سخنان زشت شنیده نمی‌شود. پاکدامنی و حجب و حیای‌شان شایان توجه و قابل تحسین است.

(سفرنامهٔ مارکوپولو، ص ۸۸)

زنان تورک با مردان در حقوق برابر و در یک ردیف بودند. در تأمین لزومات زندگی زن و مرد با هم تلاش می‌کردند و حتی شاید زنان در این کوشش نقش پررنگ‌تری داشتند.

این آزادگی در اوضاع زنان دیگر نیز بی‌تأثیر نبود و سبب شد که آنان نیز در صحنهٔ زندگی برای رسیدن به آسایش و رفاه، با مردان مشترکاً تلاش کنند و زن تنها وسیلهٔ لذت مردان و یا دستگاهی برای تولید مثل نباشد. در اثر همین تحولات، ارزش و احترام و اهمیت زنان نیز در نزد مردان نسبت به گذشته افزایش یافت.

زنان در دوره مغول آزادی کامل داشتند و مذهب خود را خودشان انتخاب می‌کردند. این آزادی تا این حد بود که آنان می‌توانستند دینی غیر از دین شوهر خود داشته باشند.

مغولان تعصب دینی نداشتند ولی گاهی سلطان یا شخصیتی تحت تأثیر همسرش و برخلاف مذهب خود دستورهایی در این زمینه صادر می‌کرد که نتایج مهم سیاسی و یا اجتماعی داشته‌است.

قدرت و اهمیت زن بیش از همه در طبقات متوسط نمود داشت. در این طبقه نقش زن مهم‌تر و مؤثرتر از مرد بوده‌ است. و در اینجاست که تقریباً به برابری زن با مرد آگاه می‌گردد.

منبع:

https://t.me/ilter/634