روزنامه “قانون” تهران که روزنامه اصلاح طلب می باشد در روز پنجشنبه مورخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ در صفحه ” یادداشت ” خود مقاله ای را زیر عنوان ” سخنان ضدّ ملّی در صدا و سیمای به ظاهر ملّی” درج کرده بود که از نظر نویسنده مقاله، محو زبان تُرکی در آذربایجان نه تنها عیب و ایرادی ندارد بلکه آنرا از توفیقات سیاست ملّی هم می داند!؟

به ادعای روزنامه قانون، از اینکه فرزندان آذربایجان به علت عدم اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی و تحصیل نکردن آنها به زبان مادری ترکی در کنار زبان رسمی فارسی در مدارس منجر به فراموشی زبان مادری نوباوگان آذربایجان شده و منجر به محو زبان ترکی می شود نه تنها نگران کننده نیست بلکه از اینکه مجری برنامه ای در تلویزیون، در مصاحبه با استاندار آذربایجان شرقی صحبت از علت ترکی صحبت نکردن بسیاری از جوانان شهر اورمیه را به میان کشیده، برآشفته و آسیمیله شدن جوانان آذربایجان در زبان فارسی و محو زبان ترکی را توفیق سیاست ملّی دانسته می نویسد:

“…از قضا اگر فرزندان این خاک [ آذربایحان و شهر اورمیه] به زبان فارسی سخن می گویند نشان‌دهنده توفیق سیاستهای ملّی بوده است” !!

به نظر می آید به احتمال زیاد مسئولین روزنامه ” قانون” از پشت پرده سیاستهای دولت آگاهی بیشتر و عمیق تری نسبت به بقیه دارند که به دادن چنین نظریه صریح و بی پرده اقدام کرده اند، چرا که برعکس آنچه که در این مقاله گفته شده ، چندی پیش ویدئویی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده های شهدا در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد که ایشان از اینکه نوه ۵-۶ ساله شهیدی در تهران زبان مادری ترکی را می فهمد اما نمی تواند صحبت کند به مادر وی توصیه می کند در منزل با فرزندش به زبان ترکی صحبت کند تا وی زبان ترکی را به راحتی صحبت کند و آنرا فراموش نکند ، چرا که فارسی را در کوچه و مدرسه یاد خواهد گرفت؛ اما روزنامه قانون از اینکه فرزندان آذربایحان در آذربایجان و در شهر اورمیه زبان مادری خودرا فراموش می کنند، در پوست خود نمی گنجد و آنرا ” توفیق ساستهای ملّی” می داند!!

اگر چنین فرضیه ای درست باشد و محو زبان ترکی در آذربایجان ” توفیق سیاست ملّی” باشد باید اذعان کنیم که تئوری سیاست دوران رضاخانی به بار نشسته و روح تئوریسین این سیاست یعنی ” محمود افشار یزدی ” باید خیلی شاد باشد که از نظریه پردازان دوران رضا خان و فرزندش محمدرضا پهلوی ، برای سرعت بخشیدن به هضم جمعیت ترکان آذربایجان در میان فارسیان می گوید :

تنها فایده ای که برای تدریس زبان ترکی در دبستانها و رواج رسمی آن در ادارات میتوان تصور نمود سهولت برای کودکان و مردم است… برای هرکس آسانتر است با زبانی که از مادر آموخته صحبت کند تا زبانی که باید در مدرسه بیاموزد ؛ اما زبان ترکی در آذربایجان تنها همین یک جنبه را ندارد . زبان ترکی یکی از عناصر مهم ملیّت بلکه مهمترین آنهاست، … نگارنده با آموختن پنج دقیقه زبان ترکی هم در هر مدرسه یا دانشگاه آذربایجان مخالفم …میخواهم آموزش فارسی را اجباری و مجانی و عمومی نمایند و وسائل این کار را فراهم آورند تا ظرف سه سال یا زودتر همه مردم بدون استثنا هر دو زبان را بدانند . پس از آن کم کم و خود بخود کلمات فارسی به قدری در لهجه ترکی داخل خواهد شد که اقلا صدی شصت فارسی خواهد بود و این نسبت روز به روز زیادتر می شود تا به صدی هفتاد برسد و دو زبان یکی خواهد شد . ..اگر این سیاست فرهنگی را دولت بپذیرد و ملّت هم کمک کند، چه در آذربایجان و چه سایر شهرستانها، برای من تردیدی نیست که بی هیچ زحمت و دردسری برای هیچ کس و مخالفتی از هیچ کجا به مقصود خواهیم رسید بی آنکه آذربایجانیها احساس کرده باشند بعد از پنجاه سال به زبان فارسی ناحیه خودشان که باید آنرا لهجه ” آذری تازه ” خواند صحبت خواهند کرد… باید حتما اینکار به دست خود آذربایجانیها صورت گیرد…آذربایجانیان باید خودشان پیشقدم شده و زبان ملی خود را رواج دهند تا کم کم ترکی که خارجی است برود… مطلب از دو حال خارج نیست: یا آذربایجانی ایرانی هست، یا نیست. اگر هست ترک نمیتواند باشد

(۱) زبان فارسی در آذربایجان ، گرد آوری ایرج افشار ، انتشارات : موقوفات دکتر محمود افشار یزدی ، تهران ، چاپ اول