به نقل از : ماهنامه کارگری ، ارگان کارگری چریکهای فدائی خلق ایران

شماره 46 ، پانزدهم آبان ماه 1396

"هرکس از وضعیت ناراضی است برود تسویه کند تا به جای او نیروی جدیدی جذب کنیم." این جمله بخشی از گفته های شهردار بیشرم مشگین شهر به کارگرانی می باشد که ماه هاست حقوقشان پرداخت نشده است. این مهره رژیم کارگر ستیز جمهوری اسلامی که همچون همه همپالگی هایش درست از قبل کار و رنج کارگران حقوق های کلان دریافت می کند ، وقتی کارگران شریف مشکین شهر جهت دریافت حقوق های معوقه شان در مقابل ساختمان شهرداری این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند، با تندی آنها را مورد خطاب قرار داده و تهدید شان کرد که وضع همین است که می بینید اگر از این وضع ناراضی هستید بروید تسویه حساب کنید. جالب است که فیلم این سخنان بیشرمانه  در 20 مهر ماه در شبکه های اجتماعی هم نشر یافته و جائی برای تکذیب و انکار باقی نگذاشته است.

سخنان شهردار مشکین شهر با همه بیشرمی ای که در آن نهفته است اما منعکس کننده شرایط دردناکی است که بورژوازی دندان گرد ایران به کمک رژیم حافظ منافعش ، جمهوری اسلامی برای کارگران رنجدیده کشور ایجاد نموده است. از یک طرف جمهوری اسلامی با اعمال سرکوب و گستردن بساط دار و شکنجه از متشکل شدن کارگران جلوگیری می کند و از سوی دیگر با رشد روز افزون بیکاری در سراسر کشور ارتش عظیمی از بیکاران شکل گرفته است که به سرمایه دار امکان می دهد هر زمان که مصالحش ایجاب کرد کارگری را اخراج و کارگر جویای کاری را جایگزین وی نماید.  روشن است این شرایط امکان مانور بزرگی را در اختیار سرمایه داران قرار داده  که جلوه های گوناگون آنرا در واحد های تولیدی سراسر کشور شاهد هستیم.

نظیر چنین شرایطی که به شهردار بیشرم مشکین شهر امکان می دهد که به جای پرداخت ماهها حقوق معوقه کارگران شهرداری، با وقاحت تمام آنها را با برگ "تسویه حساب" تهدید نماید و عملا پولهای دسترنج کارگران را به نفع خود و دستگاه متبوعش غصب کند در همه نقاط ایران وجود دارد. چنین شرایطی است که به کارفرمای معدن زغال سنگ البرز شرقی هم امکان داده است تا امضای تعهد نامه ای را بر کارگران این معدن تحمیل کند که بر اساس آن کارگران معدن مزبور اجبارا مسئولیت هر گونه "حادثه را که ناشی از عدم رعایت نکات ایمنی است" بر دوش خود بگیرند که معنی آن از یک طرف تبرئه سرمایه دار می باشد که حاضر نیست خرج تأمین شرایط ایمنی را به عهده بگیرد و از طرف دیگر به معنی آنست که کارگران باید هر روز که به کار در معدن مشغول می شوند با زندگی وداع گویند و تنها به شانس ممکن است روز بعد هم زنده بمانند. تحمیل چنین شرایط ظالمانه و جنایتکارانه به کارگران زحمتکش در حالی است که از رسوائی انکار ناپذیر انفجار در معدن ذغال سنگ "زمستان یورت شمال غربی" که به مرگ بیش از چهل کارگر منجر شد، مدتی زیادی نیست که می گذرد.

کارگران بی دفاع معدن زغال سنگ البرز شرقی که مجبور شده اند به این خواست ظالمانه تن دهند می گویند: "با روند کنونی راهی غیر از امضاء این تعهدنامه نداریم". اما "روند کنونی" مورد اشاره این کارگران همان روند پراکندگی صفوف کارگران و ارتش عظیم بیکاران صف کشیده در مقابل واحد های تولیدی است. روند و شرایطی که پاسداران جمهوری اسلامی با سرنیزه به حفاظت از آن می پردازند.

درست در چنین شرایطی جای هیچگونه تعجب نیست اگر در خبر های کارگری می خوانیم که مثلا مدیریت کارخانه رینگ‌سازی مشهد بهره‌وری را "معیار محاسبه مطالبات مزدی و ارتقای شغلی و در نتیجه ارزیابی کار کارگران" قرار داده و عملا به این طریق "تحقق تمامی مطالبات از جمله افزایش حقوق، پرداخت پاداش‌ها، ترفیع رتبه شغلی و غیره به صورت سختگیرانه‌ای با معیارهای رقابتی سنجیده می‌شود و همین مسئله باعث افزایش فشار روانی و نارضایتی کارگران شده است". یا یکی از مدیران مجموعه چینی اصفهان در ارتباط با تاخیر در پرداخت مطالبات مزدی کارگران به جای پرداخت دستمزد کارگران با وقاحت تمام مدعی می شود: "مشکلات ما شبیه کارخانجات دیگر در شرایط مشابه است. در شرایط فعلی در خیلی از کارخانجات و واحدهای تولیدی به علت شرایط به وجود آمده ، دستمزد کارگران با تاخیر پرداخت می‌شود."

البته تأخیر در پرداخت دستمزد کارگران، امروز در بیشتر واحد های تولیدی کشور به امری رایج تبدیل شده است. اما دلیل این واقعیت بر خلاف آنچه به طور رسمی مطرح می شود فقدان سود دهی کارخانه ها و یا آنطور که کارفرماها جلوه می دهند مشکلات مالی شرکت ها نیست بلکه به این خاطر است که بورژوازی ایران سالهاست با عدم پرداخت منظم دستمزد کارگران هم از میلیونها تومانی که به این طریق در دستش باقی می ماند سود می برد و هم  از ارتقای سطح مطالبات کارگران جلوگیری نموده و این درخواستها را در محدوده پرداخت حقوق های معوقه نگه میدارد. به این ترتیب کارگر به جای مبارزه برای افزایش دستمزد و کوتاه کردن ساعت کار و دیگر مطالبات بر حقش اجبارا باید مبارزات خود را حول دریافت حقوق های پرداخت نشده قرار دهد. جدا از این، سیاست مزبور، تا حدودی کارگر را وابسته و چشم انتظار دستمزدی باقی نگهمیدارد که برایش رنج کشیده است. قابل انکار نیست که کارگری که 5 ماه دستمزدش پرداخت نشده قبل از هر چیز برای دریافت همین دستمزد می جنگد. به همین خاطر هم هست که امروزه دریافت حقوق های معوقه به مهمترین مطالبه کارگران سراسر کشور تبدیل گشته است، مطالبه ای که شهردار بیشرم مشکین شهر همانطور که گفته شد با تهدید به اخراج کارگران محروم، از پاسخگوئی به آن نیز شانه خالی می کند.

اما برغم همه تهدید ها و کُرکُری خواندن های سرمایه داران زالو صفت، تجربه نشان داده که هر کجا کارگران متحدانه برای دریافت حقوق های پرداخت نشده خود به مبارزه برخاسته و چرخ تولید را از حرکت باز داشته اند کارفرماها که در واقع همه زندگی انگل وار و به گردش در آمدن مؤسسه اشان را مدیون کار کارگران هستند، مجبور شده اند که بخشی از طلب کارگران را بپردازند و بعد هم ریاکارانه تعهد دهند که بقیه طلب را هم بزودی پرداخت خواهند کرد.

واقعیت این است که صفوف طبقه کارگر ما پراکنده است و از تشکل های مستقل کارگری در واحد های تولیدی که عملا کارگران را نمایندگی کند خبری نیست؛ علاوه بر این وجود یک لشکر عظیم ذخیرۀ بیکاران نیز قدرت مانور بزرگی را به سرمایه داران و دولت حامی آنان داده تا شرایط استثمار وحشیانه نیروی کار را با خیال آسوده تری علیه کارگران به پیش ببرند. اما کارگران ما با تجمع و نشان دادن اراده خود در بر پا کردن و ادامه تجمعات اعتراضی و انتخاب نمایندگانی برای چک و چانه زدن با کارفرما ها یاد گرفته اند که تا جایی که در توان دارند حرکات و اعتراضات خود را متشکل کرده و جای خالی فقدان تشکل های مستقل کارگری را تا حدی و در محدوده ای پر کنند.

در شرایطی که بورژوازی وابسته حاکم به کمک رژیم حافظش جمهوری اسلامی با تکیه بر سرنیزه از متشکل شدن کارگران جلوگیری می کند تجمعات خود به خودی همه کارگران و مبادرت به جلوگیری از تولید تنها راهی است که به کارگران امکان می دهد در جهت رسیدن به خواستهای خود گام بردارند. کارگران ما تنها با شوریدن علیه این اوضاع فلاکت بار است که می توانند از حقوق و شرافت خود پاسداری کنند و پوزه کارفرمایان را به خاک بمالند. مسلما مبارزات کنونی طبقه کارگر ایران تجربیات مبارزاتی زیادی را به آنها می آموزد و آنها را برای شوریدن یکپارچه علیه کلیت این نظم استثمارگرانه آماده می کند.