چاپ

 

امروزه تکاپوی بشر برای مطلع شدن از رخدادهای اجتماعی، سیاسی و… با حداکثر استفاده بهینه در وسعت هر چه بیشتر، مراکز اطلاع رسانی را به آن واداشته که سیستم های هر چه  تسهیل تر را در امر تسریع، اختراع و در اختیار عموم قرار دهند

حرکت ملی آذربایجان نیز با نگرش مدرن، حد الامکان با فراز و نشیب هایی، خود را در مابین قافله قرار داده است. حال خارج از مباحث روانشناسی اجتماعی رسانه، تکنولوژی رسانه و… راقم در دو بخش ذیل با دید انتقادی به مباحث می پردازد.

بخش اول :

رسانه ملی

رسانه ملی از منظر راقم، رسانه یی را گویند که تمامی مشکلات عدیده ای ساکنان جغرافیای سیاسی- تاریخی تعریف شده را، از نیازهای اولیه گرفته تا ثانوی بدون کم و کاست، بطور واقع در راستای آگاهی ملی تحت پوشش افکار عمومی قرار داده و علاوه بر تفاسیر آسیب شناسانه، ارائه به برون رفت بنماید. در این نوشته بخاطر دوری جستن از مکررات، منظور از رسانه ملی همان رسانه های منصوب به حرکت ملی آذربایجان می باشد.

رسالت خبری

در اولویت نخست رسالت یک پرستار اخلاق توأم با حس انسان دوستی، رسالت یک دکتر اخلاق توأم با محرم اسراری، رسالت یک وکیل اخلاق توأم با عدات خواهی می باشد. در حرفه رسانه یی نیز رعایت اخلاق خبری مش نخست را به خود پویانیده است. برای روشن تر شدن موضوع چنین قابل توضیح است: منظور از رسالت خبری همانند رعایت اخلاقیات می باشد که خود با پرهیز از دو مقوله (عدم جانبداری و تفسیر) میسر میشود.

اول ؛ عدم جانبداری

هیچ بنی بشری در روی کره خاکی نمی تواند مدعی بر بی طرفی چه از منظر ایدئولوژیک یا نگرش فلسفه تاریخی و… باشد تا چه برسد به یک رسانه. در این وضعیت با دو نوع رسانه روبرو هستیم: حرفه ای و آماتور. رسانه های حرفه ای طوری گام برمیدارد که گویا فقط رسالتشان خبر رسانی است و بس. ولی در عین بالعکس آن رسانه های آماتور در وهله نخست، ذات جانبداری خود را از جریان، شخص، ایدئولوژی و… خاص بروز می دهد.

دوم ؛ عدم تفسیر

در خارج از بطن ناملموس مسئله بر دیدگان عموم، مبنی بر نزدیکی فکری، گروهی و… صاحب یک رسانه حرفه ای به مجموعه یی و … که در بند اول تعریف گردید. در صورت مسئله، رسانه های حرفه ای گام هایشان را طوری دقیق و سنجیده برمیدارند که حد الامکان جای سوالی باقی نگذاشته و احساس بر بی طرفی رسانه برای بیننده گان و خوانندگان وضوح می شود. بر فرض؛ رسانه های جانبدار از کشور اسرائیل در عرض ۵ دقیقه اتفاقات کرانه باختری را چنین پوشش مینماید: در ابتدای دقایق گزارشی از کشته شدن ۵ فلسطینی در درگیری ها سخن به میان می آورند، سپس در حدود ۴ و نیم دقیقه از موقعیت جغرافیایی و یا استراتژیک کرانه باختری صحبت به میان آورده و النهایه در ۳۰ ثانیه پایانی با خبر دادن از کشته شدن ۳ سرباز اسرائیلی گزارش خود را به پایان می رسانند.

با دقت در مثال فوق متوجه می شویم: اولأ، در ازای ۳ سرباز اسرائیلی ۵ نفر از مردم عادی یا نیروهای حماس که در مابین درگیری کشته شده اند، ۲ نفر بدون جمع و تفریق ساده به فراموشی سپرده می شود. ثانیأ، کشته شدن ۳ سرباز اسرائیلی در آخر سی ثانیه به علت پیغام در آخرین ثانیه ها در حافظه یادگیری بینندگان و خوانندگان چیده بندی می شود.

و هزاران مثال می توان از موارد رسانه های حرفه ایی آورد که به خودی خود با سبک و سیاق های خاص نوعأ اقدام به تفسیر می کنند. ولی طوری که قابل هویدا نیست. در نقطه مقابل رسانه های آماتور با لحاظ جانبداری از یک جریان، ایدئولوژی و… خاص، اقدام تفسیر به نفع کرده و بدین خاطر محکوم به عدم احترام به رسالت خبری می شوند.

بحران جانبداری و تفسیر

هر خبر و گزارشی باید عینأ بدون کم و کاست همانطور که در عالم واقع بوقوع پیوسته مد نظر عموم قرار گیرند. بطوریکه بر فرض مثال، به هنگام عبور خبرنگار از پیاده رو، متوجه تصادف بین اتومبیل پراید و پیکان در وسط خیابان بشود. بلافاصله با وجود دوربین عکاسی، بعد از تصویربرداری در حین گزارش از جنبه رسالت خبری به عین اتفاق رویداده باید اکتفا کند. تا زمان عدم ارائه اظهارات کارشناس راهنمایی و رانندگی، درج مطالبی به مانند اینکه راننده اتومبیل پراید به علت مصرف مکسرات و یا خصومت شخصی و یا …. مقصر است یا نیست. امری غیر اخلاقی و فارغ از رسالت خبری است. چنانکه خارج از مبحث رسالت خبری در عالم ادبیات بر درج مطالب تفسیر محور یک جانبه، کلمه ای نتوان گذاشت، ولو خیالات خبرنگار.

در رسانه های منصوب به حرکت ملی آذربایجان (علی الاخصوص گروه و کانال های تلگرامی) گاهأ با اتفاقات شبیه فوق رودرو هستیم که مالسف جانبداری های گروهی، دوستی، تشکیلاتی و … وضوح شده و النهایه سبب امکان کلی دید بودن صاحبان رسانه، بر خوانندگان پوشانی می شود. بطوریکه بعضا جملات چنان تفسیر به نفع می شود که اغراق گویی بر واقعیت گرایی غلبه می کند .

بر فرض مثال؛ اگر یکی از فعالین حرکت ملی آذربایجان در مورد مسئله ای صاحب قلم بوده و در آن رشته در حد تخصصی و در سطح مقالات ISI توان خود را به منصه ظهور رسانده است. از نگرش ژورنالیست محور هر چند که به احتمال ما بین آن شخص و صاحب رسانه و یا نشریه و…. فی السابق اختلافات تاکتیکی و یا گروهی رخ داده باشد باز نیز باید از اختلافات چشم پوشی شده و آن مقاله از طرف صاحب رسانه بازپخش گردد. و در وضعیت بلعکس آن نیز، اگر مقاله یی از سوی شخصی پایه و اساس علمی و تحلیلی و… به خود نداشته باشد نباید به لحاظ مراودات و مناسبات تشکیلاتی، دوستی و… از سوی صاحب رسانه بازپخش گردد. که مالسف در صورت بازپخش علاوه بر پاسخگویی شخص نگارنده مسئول بازپخش نیز از لحاظ اخلاق حقوقی (جنبه صرف حقوق در سطور پایین پرداخته می شود) پاسخگوست.

رسانه و اخلاق حقوقی

در محدوده داخلی هر دول، نسبت به نظام حقوقی آن، قوانین مطبوعات و مبارزه با جرائم رسانه یی از سوی مقنن مدون و یا بطور عرفی لحاظ شده است. که علاوه بر چهارچوب بندی، حدود و صغور صاحبان مطبوعات و رسانه ها را مشخص میکند. بطوریکه در صورت نشر اکاذیب، توهین، افترا و… مجازات حقوقی و کیفری تخلفات بوقوع آمده بطور روشن خط کشی می شود. اما این وضعیت بیشتر برای مطبوعات و رسانه های رسمی (ثبت سازمانی) به علت دسترسی قابل تفکیک می باشد تا برای رسانه های غیر رسمی .

رسانه های ملی از قاعده فوق مستثنی نبوده و بعلت عدم اذن از سوی سازمان های زیربط در داخل حریم سیاسی کشور برای راهبرد اهداف اطلاع رسانی بمعنای واقعی از رخدادهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دینی، ورزشی، هنری، تاریخی و….آذربایجان، بیشتر بطور غیر رسمی (عدم وجود ثبت سازمانی) از طریق فعالین ملی و مدنی سکنی گزیده در خارج از آذربایجان هدایت میشوند. بدین خاطر بیشتر جنبه اخلاق حقوقی را به خود داراست تا صرف حقوق.

بوجود آمدن این وضعیت که به خودی خود بعلت محدودیت حاکم سیاسی وقت قابل درک است. مالسف برخی مشکلاتی را در مابین فعالین داخل و رسانه های ملی هدایت شونده از خارج بوجود آورده است. که تنها راه حل، اکتفا به اخلاق خبری و در رأس آن روح ملی برای هر دو طرف می باشد. که در صورت تخطی رسانه گردانان از مقوله اخلاقی چندین راهکار برای ذی نفع باقی می ماند. یا سکوت اختیار بنماید یا اقدام به روشنگری بنماید.

برای وضوح تر شدن موضوع به یک مثال کلی اکتفا کنیم. راقم تا به کنون بطور نادر با جمله یی با مضمون ذیل درج شده در رسانه های ملی  برخورد نموده است :

هنوز صحت و سقم این خبر از سوی…………….. تأیید نمی شود .”

براستی چرا؟ آیا تا کنون تمامی گزارشات و خبرهای اطلاع رسانی شده اجتماعی، سیاسی و… از سوی رسانه های ملی به صدی صد با واقعیت روبروست؟ آیا چنین چیزی نه تنها از سوی رسانه های ملی بلکه از سوی دیگر رسانه های جهان امری قابل تحقق است؟ آیا  تمامی گزارشات خبرگزاری های دولتی و خصوصی منجمله بی بی سی، سی ان ان، العربیه، دویچه وله و… به حتم تاکنون درست بوده و بعد از اطلاع رسانی تکذیب نشده است؟؟

در پاسخ باید گفت که چنین ادعایی پوچ بوده و قابل فهم هیچ عاقلی نمی باشد که تمامی گزارشات و اخبار یک رسانه از بدو تاسیس تا به اکنون به صدی صد درست بوده و قابل تکذیب گردیدن نشده است. رسانه های حرفه ای در صورت شک و تردید در گزارش خبری و نیز منبع ارسالی آن، مضمون فوق الذکر را بعد از خبر و گزارش درج می نمایند که در صورت عدم صحت باز نیز اعتماد خواننده و بینندگانشان که باعث اعتبار آن رسانه شده است از بین نرود.

ولی در رسانه های ملی عدم درج مطلب «هنوز صحت و سقم این خبر از سوی……. تأیید نمی شود» بیشتر از جنبه جلب اعتماد که باعث اعتبار آن رسانه می شود، سه مقوله را به خود داراست :

الف) مسئله حقوقی را به خود داراست؛ بطوریکه صاحب رسانه هیچ مجازات قانونی (حقوقی و کیفری) از جانب شخص ذی نفع  در صورت خطای رسانه یی را احساس نمی کند.

ب ) درج سریع؛ اکثریت به اتفاق رسانه های ملی ( به غیر از جزء نادر) بدون تحقیق و تفحص از صحت و سقم موردی فقط به بخاطر درج زودهنگام از دیگر همقطاران در این خطا پا میگذارند.

ج ) اختصاصی بودن؛ به متأثر از بند (ب) یکی از دلایل درج سریع گزارش و خبر بدون جستجو از صحت آن، صرف منبع خبری قلمداد شدن رسانه در آن مورد خاص است.

راهکار :

در چنین وضعیتی بهترین و تسهیل ترین و میتوان گفت منطقی ترین راهکار، بالا بردن سطح آگاهی افکار عمومی و علی الخصوص فعالین حرکت ملی آذربایجان از رعایت اخلاق خبری است که بطور اتوماتیک وار در صورت تخطی صاحب رسانه ملی از موازین اخلاقی در گام نخست موجب سرزنش از سوی فعالین ملی و مدنی شده و کما ادامه دار بودن تخطی، موجب سلب اعتماد و… گردد.

بخش دوم :

حرفه ی خبری

در مورد حرفه ی خبری بطور مفصل علمی و آکادمیک محور، اصحاب رسانه یی از طریق: کتب، جزوات، سی دی های آموزشی و… قلم فرسایی نموده اند. راقم در سطور ذیل تنها به اهم موضوعات مرتبط با رسانه های ملی پرداخت می نماید.

۱- کاربرد الفاظ ادبی؛

صرف الفاظ و واژگان ادبی به مانند میزان سنج، قابلیت فکری آن رسانه را نمایش میدهد. بطوریکه بکارگیری نوع ادبیات در متون گزارشی عمق فکر و دید صاحب رسانه را وضوح تر می نماید. گاهأ در برخی از رسانه های ملی با ادبیاتی همچون رژیم دژخیم آخوندی، حاکمیت فارس، دادگاه شوونیست فارس و … روبرو می شویم که جای بسی تأسف را داراست.

چنانکه در مقوله خبر و گزارش نویسی بایستی هر سازمان، تشکیلات، نام مملکت، اشخاص و… را همانطور خطاب نمود که نامی برخود گزیده اند. ولو اینکه در مقاله نویسی فرد نگارنده به اختیار می تواند با تشبیه و یا دیگر اوصاف ادبی مثلا دادگاه ها را با نام دیگر تشبیه سازی کند.

اما در عرصه حرفه خبری، مثلأ سازمان مجاهدین خلق را باید به همان نام خود در گزارشات خبری یاد برد. هر چند که به زعم افرادی منافقین خلق محسوب می شوند. در صورت متصور شدن بر منافق بودن سازمان فوق الذکر فقط می توان در مقالات اکتفا نمود. ولو غیر در متون خبری ایراد از منافق بودن آن سازمان چیزی را برنمی تابد به غیر از اینکه اصحاب آن رسانه هزاران فرسنگ از حرفه خبری فاصله دارد. و یا در مثال دیگر همانطور که همگان شاهد بر آن بودیم بعد از فشارهای پی در پی مخاطبان، رسانه بی بی سی در اقدامی عاقلانه یکی از ملت ساکن در ایران را تورک خطاب نمود. مدیریت رسانه بی بی سی در توضیح تغییر اقدامیشان از آذری خواندن ملت ساکن این خطه به تورک ( در اصل ) اذعان نمود که ما تحقیقی به ریشه های تاریخی و فرهنگی، تئوری های افراد و… نداشته و صرفأ از منظر رسالت خبری وظیفه بر آن دانسته ایم که مردمان ساکن این خطه که خود را تورک می نامند، بنابراین ما نیز بر سبب احترام به واقعیات حال از این پس تورک خطاب کنیم.

با مثال های فوق بنابراین بر اساس رسالت خبری باید به موقع اطلاع رسانی از دادگاهی نمودن فعالین ملی و مدنی، بجای دادگاه شونیست فارس از همان نام اصلی یعنی دادگاه انقلاب و یا انقلاب و عمومی شهرستان …..یاد برده شود. و نمونه های دیگر به همین منوال.

۲- خبر فوری و تکمیلی

همان طور که بر همگان واضح است هر گزارشی باید به سوالاتی همچون چگونه؟ چرا؟ چطور؟ کجا؟ و… پاسخ گو باشد. در صورت عدم پاسخ به سوالات فوق الذکر بنابراین باید در جمله پایان مضمونی بطور ذیل نگاشته شود:

ضمنأ اخبار تکمیلی متعاقبأ اعلام خواهد شد .”

بعضأ شاهد بر آنیم که بعد از تکمیل گزارش در پاسخ به سوالات فوق الذکر در خطای خبری صاحب رسانه، مضمون فوق در پایان گزارش گنجانده می شود. که جای بسی تأمل به خود را داراست.

۳- پرهیز از گزافه گویی؛

آنطور که بر همگان روشن است بعد از دوره انقلاب صنعتی، جهان روز به روز با پدیده سرعتی شدن روبرو گردید. این منوال نه تنها در ابزارات مورد استفاده بشر، بلکه در حوزه های دیگر همچون ادبیات و… نیز رخنه کرد. بطوریکه بر فرض در دوره های گذشته شاعری، هزاران بیت در وصف طبیعت یا مادر و یا … می سرود. ولی امروزه بخاطر همان مسئله سرعتی شدن جهان بجای هزاران بیت در وصف طبیعت یا مادر، هر چه ابیات کوتاه تر حتی در حد یک بیت که با آن هزاران بیت یارای ارزش تقابلی را داشته باشد توصیه میشود. در حوزه خبری رسانه ها نیز در عصر حاضر چنین منوال قابل پذیرش عموم می باشد و به کرات پرهیز از اضافه گویی توأم با عدم تفسیر توصیه می شود.

۴- رزومه؛

اکثرأ شاهد بر آن هستیم که تعدادی از رسانه های ملی بعد از گزارش خبری در مورد بازداشت یا دادگاهی شدن و یا صدور حکم و… یکی از فعالین ملی و مدنی در سطور پایانی اقدام به درج رزومه فعالیت های فی السابق همچون تعداد بازداشت و… فرد یاد شده می نمایند.

فرض بر این باشد که به تاریخ امروز یکی از فعالین حرکت ملی آذربایجان به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم می شود. در این موقع با درج خبر فوری اقدام به توضیح بر صدور ۱۰ سال حبس و محتویات آن همچون شعبه مربوطه، ریاست مربوطه، نوع اتهام، تاریخ صدور، محل دادگاه و…. پرداخته می شود. ولو گنجاندن مطالب غیر بعلاوه بر اضافه گویی سبب پشت پرده ماندن آن تیر خبری که همانا صدور ۱۰ سال حبس بوده، می شود.

حال سوال بر این باقی است که در گزارش خبری موقع مناسب بر افزون رزومه، کی و کجاست ؟ در فرض فوق آن فعال ملی و مدنی برای سپری نمودن ۱۰ سال حبس از سوی اجرای احکام به زندان انتقال داده می شود و اکنون در حال سپری نمودن دوره محکومیت خویش است. برای بروزرسانی و سرتیتر قرار دادن آن فعال بعنوان یکی از اعضای حرکت ملی آذربایجان بهترین موقع برای بازپخش بیوگرافی، رزومه، نوشتجات و… فرد مذکور است.

۵- اندیشه خبری

صاحبان و گردانندگان هر رسانه یی در جهان با اتکا به آمال و اندیشه های خود اهدافی را دنباله رو هستند. رسانه های ملی نیز طبق این قاعده مسیر خود را طی میکند.

پایه و اساس اندیشه حرکت ملی آذربایجان، اندیشه یی کاملا انسان محور و محترم به حقوق بشر می باشد. حرکتی که بدور از هر خشونتی بوده و لفظ دشمن فرضی و یا دشمن تراشی در ترمنولوژی خود قابل گنجایش نمی باشد. ولو اینکه از سوی اتنیکی و یا مجموعه یی مورد استعمار فرهنگی، تاریخی و… و یا ادعای ارضی به خاک خود باشد که در این حال نیز نه اقدام به تعرض در حق دیگری بلکه فقط و فقط مقاومت و دفاع تمام و کمال از حقوق به حق خود را سرلوحه مبارزاتی قرار می دهد.

با توضیحات فوق متأسفانه گه از گاهی به علت دوری صاحبان رسانه (علی الخصوص کانال های تلگرامی تازه تأسیس شده ) از افق دیدی حرکت ملی آذربایجان اقدام به درج مطالبی می نمایند که به زعم خود بهتر ولی از لحاظ ذات اندیشه و حقایق فلسفی حرکت ملی آذربایجان فرسنگ ها دوری دارد که البتده بیشتر نشأت گرفته از جامعه ی استعمارزده می باشد. بطور مثال اعطای مرخصی، ملاقات و… برای یک زندانی سیاسی حرکت ملی آذربایجان امری حقوقی است. حال در صورت عدم اجرای موازین قانونی از سوی ضابطین مربوطه بر حق زندانی سیاسی منسوب به حرکت ملی آذربایجان از یک سو و از طرف دیگر اعطای مرخصی برای یک کنشگر سیاسی مثلا فارس، داد و هوار از سوی بعضی رسانه ها بپا میشود که مثلا مرخصی خوب نیست و یا چرا فلان کنشگر سیاسی فارس در مرخصی است و … در حالی که مرخصی حق هر زندانی سیاسی است . فارغ از اینکه زندانی سیاسی تورک، عرب، بلوچ، فارس و… باشد.

و یا اینکه در مورد حق تعیین سرنوشت هر ملت در اندیشه فلسفه حقوقی حرکت ملی آذربایجان امری است قابل احترام و متبرک. حال ولو از ادعای اراضی مهاجرین کرد در شهرهای تورک نشین، هرگونه خواست بحق آنان در حریم تاریخی خودشان در موضوعه حق تعیین سونوشت از نظر نگارنده قابل احترام است. ولی متاسفانه اکثرأ شاهد ادای الفاظی همچون تجزیه طلب و… می باشیم. که جای بسی تعجب دارد.

بطور مثال؛ بکارگیری از الفاظی همچون مهاجر برای کردان سکنی گزیده در شهرهای استان آذربایجان غربی امری کاملأ بدیهی و سنجیده است. ولی استفاده از همان واژه برای کردان ایلام آیا دوری جستن از واقعیات اجتماعی- سیاسی تاریخی نیست؟ و به نوعی ذات اندیشه کاملأ دموکرات محور حرکت ملی آذربایجان را زیر سوال نمی برد؟

سخن پایانی :

در مطالب فوق سعی بر اختصار نویسی با گنجاندن مثال هایی بطور کلی بدون ذکر عین منبع خبری نام خاص، بعد از نقد و بررسی قرار گرفتن برای تکاتک اهم موضوعات منتخب راهکارهایی نیز ارائه گردیده است. در نوشته های آتی به دیگر موضوعات با دید جزئی تر در رسانه های ملی از جمله اخبار اعتصاب غذا، اختصاصی گری و… پرداخته خواهد شد. که علل نگارش چیزی نیست جزء نیل به حرفه ای تر شدن تک تک رسانه های ملی.