متاسفانه مدتی به دلیل مشکلات شخصی امکان نوشتن مقاله رو نداشتم، در این مدت از زمان نمایش انتخابات ریاست جمهوری تا امروز اتفاقات مهمی در منطقه ما افتاده است. سعی میکنم با تحلیل از این وقایع کمی از واقعیت های موجود آشکار شود تا بتوانیم در جهت مناسبی قدم برداریم.

نمایش انتخابات هم با معرفی حسن روحانی(فریدون) به عنوان رئیس جمهور به پایان رسید. همانطور که در مقاله (بازی انتخابات) http://www.azoh.net/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%88-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4/1370-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%E2%80%93-g%C3%BCnazlaik.html

در کلیت نمایشی به نام انتخابات توضیح دادیم، این دوره هم همانند سال 92 با آوردن رئیسی به عنوان رقیب روحانی، جهت دهی جامعه را به سمت روحانی سوق دادند. در عامیانه با معرفی رئیسی به عنوان لولو، روحانی را منجی دموکراسی و رهایی جلوه دادند. همان بازی که در سال 92 با زوج جلیلی و روحانی به نمایش گذاشته شد. البته از یاد نبریم نتیجه ای که امروز در برابر ماست فقط بر اساس سیاست های منطقه ای تعیین شده است. حتی اگر واقعا تمامی واجدین شرایط برای رای دادن، رای خود را به رئیسی میدادند باز روحانی بعنوان پیروز انتخابات معرفی می شد. اما خب جهت اعلام مبنی بر اینکه این انتخاب توسط مردم بوده است با فضاسازی در جامعه، ایجاد رعب و وحشت، ملت را جهت ترقیب به شرکت در انتخابات پای صندوق های رای آماده کردند دقیقا همانند دوره های گذشته! در هر صورت نتیجه این نمایش برای ما تفاوتی ندارد و استعمارگران، ساختار استعماری ایران را در جهت منافع خود هدایت میکنند.

در مقاله "بازی انتخابات" به طور جست و گریخته اشاره ای به تلاش استعمارگران جهت نوسازی ساختار استعماری با ایجاد کودتا و زمینه سازی برای تغییر مهره ساختار استعماری ایران، نوشتیم. بازار گرمی برای رضا پهلوی، فعالیت های حزب نژادپرست پان ایرانیست، معرکه گیری های مجاهدین خلق، بازی موسوی و کروبی..از این دسته تلاش ها می باشد.

حملات تروریستی خرداد ماه 96 تهران، جدا از اینکه مسئولیت این حملات برعهده چه کسانی بوده و اینکه جمهوری اسلامی ایران در این حملات نقش داشته است یا نه (که مطمئنا نقش داشته است)، حاوی پیامی است برای ما آن هم اینکه تحولات منطقه ای امروز به منطقه ما رسیده است و این شروع اتفاقاتی است که در آینده با آن مواجه خواهیم شد.

اینکه این تحولات از چه زمانی و به چه دلیل شروع شده است باید نگاهی به تغییر مواضع مسکو نسبت به سیاست های جهانی و منطقه ای بعد از فروپاشی شوروی بندازیم. البته اگه بخواهیم دقیق تر موضوع را بررسی کنیم باید به اتفاقات بعد از جنگ جهانی اول نگاهی بندازیم، زمانی که فاتح آن یعنی انگلیس در سرزمین های به غنیمت گرفته شده همراه با شرکای خود بویژه فرانسه اقدام به مرزبندی های جدید و ملت سازی کردند، در منطقه ما هم در خلال و فروپاشی امپراطوری های تورک به همین منوال صورت گرفت که آغازی بود برای چپاول و سرکوب سازمان یافته ملت های منطقه مخصوصا ملت تورک که متاسفانه همچنان تا به امروز ادامه دارد. بدین ترتیب جهت حفظ اراضی تصرف شده، سرکوب ملت ها و همچنین مقابله با نفوذ رقبای خود همچون روس ها به این اراضی، مهره های دست نشانده خود را در این سرزمین ها به قدرت رساندند. این قضایا تا جنگ جهانی دوم هم همچنان ادامه داشته، بعد از جنگ جهانی دوم با ورود آمریکا (در راستای سیاست های لندن) به تحولات و سیاست های جهانی و منطقه ای، این اقدامات ابعاد بیشتری رو دربرگرفت. جدا از جنگ تسلیحاتی ، طرحها و تحولات اقتصادی در چین و هند که با حمایت شرکت های اروپایی و آمریکایی جهت مقابله نفوذ اقتصادی شوروی ترتیب داده شده بود، به اجرا درآمد. البته در رابطه با هند خیلی موفقیت آمیز نبود اما در چین همانطور که تا به امروز شاهد هستیم با تولید اجناس ارزان قیمت در تیراژ بالا، این طرح به خوبی انجام شد. این مسئله رو هم در نظر بگیریم که در حین اینکه استعمارگران با یکدیگر در جنگ بودند و هر کدام سرزمین های تصرف شده خود را داشته اند(دارند) اما در طول تمام این سالها همیشه به هم امتیاز میداند و امتیاز میگرفتند. بطور مثال شوروی در مقابل گرفتن امتیازات تجاری چراغ سبز به کودتاهای آمریکا و انگلیس در منطقه خاورمیانه، نشان داده است (مانند کودتای مرداد 1332 و بهمن 1357). این بازی ها و جریانات تا قبل از فروپاشی شوروی پابرجا بوده اما با فروپاشی شوروی و خاتمه یافتن جنگ سرد، معادلات و سیاست های جهانی دستخوش تغییرات گسترده ای میشود. اینجاست که بسیاری از تحلیل و انتظاراتی که موجود درست از آب درنمی آید، این میشود که بعضی از دوستان اعلام میکنند که ما غافلگیر اتفاقاتی که در منطقه افتاده است، شده ایم، مطمئنا هم این اتفاق میافتد وقتی دیدگاه ها بر اساس سیاست ها و نظرات 40-50 سال پیش باشد.

مطمئنا انگلیس و آمریکا بر این واقف بودند که سیاست ها و چیدمان هایی که بعد از جنگ جهانی دوم در نظر گرفته بودن دیگر جوابگو نخواهد بود چون شوروی وجود خارجی ندارد، و احتمال تغییر موضع مسکو نسبت به سیاست های جهانی وجود دارد، بر این اساس جهت جلوگیری از تحولات و همچنین پاک کردن آثار خود، دست به اقداماتی در اقصی نقاط دنیا زدند، درگیری های خاورمیانه، طالبان، جنگ های اروپای شرقی، حوادث 11 سپتامبر، حمله نظامی به افغانستان، حمله به عراق، بهار عرب،تلاش برای مجهز کردن ایران به سلاح هسته ای، تلاش برای کودتا در ایران، اتفاقات سوریه، داعش و... که بعضی از آنها با موفقیت انجام شد اما در بسیاری با بن بست مواجه شدند.

تمامی درگیری ها و جنگ هایی در ابعاد جهانی اتفاق افتاده جدا از سرکوب ملت ها، جهت تصاحب هر چه بیشتر غنایم و منابع در مناطق مختلف بوده است"! "

اما از سال 2008 میتوان گفت اتفاقات به نوع دیگری رخ داد. تحولاتی که از سال 2008 میتوان گفت به طور جدی به مرحله اجرا درآمده است، که طی آن ناوهای جنگی روسیه از مدیترانه اقدام به موشک پرانی به اسرائیل کردند، البته برخلاف واقعیت آنچه در رسانه ها و شبکه های خبرسازی گزارش میشد با عنوان جنگ بین حزب الله لبنان با اسرائیل بوده است! منطقا هم یک گروه کوچک شبه نظامی همچون حزب الله لبنان نمیتواند از پس ارتش مجهز اسرائیل برآید، اما با صحنه سازی و خبرسازی رسانه ها این اتفاقات در دنیای رسانه ای افتاد! در نهایت بعد از آن سال در منطقه خاورمیانه شاهد اتفاقات و فروپاشی های گسترده که تا همین امروز هم ادامه دارد بودیم. از همان موقع هم بود که کنترل حزب الله لبنان کم کم از دست جمهوری اسلامی خارج میشد.کودتا ها و اقدامات مختلف یکی پس از دیگری با شکست روبرو میشود، کودتای سبز88 ایران، بهار عرب، تغییر مهره ی سوریه(بشاراسد)، کودتای سال 2016 تورکیه، تلاش جهت ایجاد ناآرامی در آزربایجان شمالی سال 2016(حوادث نارداران) این نکته رو در رابطه با آزربایجان شمالی مطرح کنم که انگلیس سالهاست تلاش دارد با تحرکات مذهبی و فرقه ای طرح استعماری خود یعنی امارات اسلامی قفقاز را پیاده سازی کند، درست است ناآرامی های نارداران فروکش کرده است اما متاسفانه این خطر آزربایجان شمالی را همچنان تهدید میکند. اگر فرصتی بود در مقاله ای جداگانه به بررسی اتفاقاتی که این چند سال در سوریه افتاده است خواهیم پرداخت فقط این مطلب را بگم که این اخباری که در این سال ها توسط خبرگزاری ها منتشر شده است و همچنین گزارشات مسئولان دولتی به هیچ عنوان بازتاب واقعیات و دلایل این درگیری ها در سوریه نیست!

در واقع تغییر موضع روسیه بر مبنای سهم خواهی بیشتر از سیاست های جهانی می باشد و همچنین میتوان واکنشی نسبت به اقدامات انگلیس و آمریکا و مهره های دست نشانده آنها که تهدیدی برای مسکو می باشد، تلقی کرد.

حال این سوال مطرح میشود که ما در کجای این سیاست ها و تحولات قرار داریم؟! حرکت ملی آزربایجان جنوبی بر اساس چه نظریه ای و چه دیدگاهی سیاسی پیش میرود؟! منظور از نظریه سیاسی لیبرالیسم، سوسیالیست و یا دیگر گرایش های سیاسی نیست! ما در حال حاضر به هیچ کدام از اینها نیازی نداریم، البته شخصا مخالفتی با این گرایشات ندارم به هر حال دیدگاه های مختلفی در یک جامعه میتواند وجود داشته باشد، اما مسئله این است که مشکل و بدبختی های ما چیز دیگری می باشد، ما با یک ساختار استعماری همراه با مهرهای مزدور آن که از جانب استعمارگران حمایت میشوند مواجه هستیم. این را هم بدانید که تا زمانی که این منطقه دارای منابع و معادن طبیعی است استعمارگران دست از منطقه ما نخواهند کشید.

در هفته های اخیر میانمار که در گذشته از مستعمرات انگلیس به حساب می آمده، دوباره صحنه درگیری های قومی و مذهبی شده است. مطمئنا سرکوب و کشتار ملت ها با هر دین و عقاید و نژادی محکوم است، و متاسفانه در این درگیری ها افراد غیرنظامی مسلمان و بودایی کشته شده اند. اما اگر با دقت بیشتری به این اتفاقات نگاه کنیم و با توجه به اخبار منتشر شده مبنی بر ورود شبه نظامیان طالبان به خاک این کشور، با یک نسخه تکراری بر خواهیم خورد! همانند آنچه در منطقه خاورمیانه بارها شاهد آن بوده ایم. درگیری های قومی و با بهانه های مذهبی! به هر حال کشور میانمار دارای منابع غنی طبیعی می باشد و چشم طمع استعمارگران به این منطقه دوخته شده است، جدا از این مسائل این کشور در همسایگی چین قرار دارد و این درگیری ها میتواند برای امنیت و اقتصاد چین مخاطره آمیز باشد.

در مورد رفراندوم اقلیمک کوردستان عراق هم باید مطمئن باشیم که اگر حتی این رفراندوم به نتیجه نرسد و بارزانی استعفا بدهد قضیه تمام شده نیست! تازه شروع اتفاقات و درگیری های منطقه ای است، گروه های تروریستی کوردی همچون pkk، پژاک و... که هر کدام سر در یکی از پایتخت های استعمارگران دارند، دست از منطقه نخواهند کشید! بعضی کشورهایی همچون آمریکا که مخالف رفراندوم کوردستان عراق هستند بدین معنا نیست که خواهان برقراری آرامش و دموکراسی در منطقه می باشند، آنها بیشتر علاقه به درگیری های قومی در منطقه دارند، چون منفعت بیشتری خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران که خود حامیان کوردستان عراق و قبیله بارزانی می باشد و سالهاست نیروی نظامی جهت حمایت از کوردستان عراق به آن منطقه ارسال میکند، اگر امروز به ظاهر مخالفت خود را همانند اربابان استعمارگرش اعلام میکند در پی درگیری های قومیتی در منطقه است. ملت کورد هم مطمئن باشد که کسانی امروز برای آنها در پی تشکیل کشور کوردستان هستند اگه روزی نیاز باشد ملت کورد را دونه به دونه قتل عام کنند و ملت دیگری جایگزین آنها شود، این کار به راحتی انجام خواهند داد همانطورکه در قرن های اخیر دست به ملت سازی زده اند.

شرایط و سیاست های منطقه بسیار پیچیده شده، باید با دقت فراوان و حساسیت بالا اتفاقات منطقه را دنبال کنیم، ما حق اشتباه نداریم به هر حال دهه ها تجربه شرایط و اتفاقات مختلف را داشته ایم! آزربایجان در تیرس تهدیدات می باشد، نیاز به یک آماده باش عمومی داریم، احتمال هرگونه درگیری وجود دارد! مسئله هم فقط کوردها نیستند، اخباری که از گوشه و کنار دنیا میرسد حاکی از احتمال بروز یک درگیری بین المللی می باشد. درست است موضع ما بی طرف خواهد بود اما همانند گذشته اثرات مخرب آن بر سرزمینمان گذاشته خواهد شد. حرکت ملی آزربایجان جنوبی نیاز به یک پوست اندازی و تغییرات از باب بینش و تفکرات سیاسی دارد. سیاست های جهانی و سیاست های منطقه ای چند سالی هست که تغییر کرده و نمیتوان با دید گذشته و تفکرات سنتی-کلاسیک جهت راهبرد اهداف حرکت ملی آزربایجان جنوبی اقدامی نمود. باید به یک اتحاد سیاسی و عقیدتی برسیم و گرنه بدون هیچ تعارفی به بن بست خواهیم رسید و مجبور(مجبورمان خواهند کرد) به تبعیت از سیاست استعمارگران خواهیم بود.

یاشاسین آزربایجان

یاشاسین تورک اولوسو

2017/09/25

GünAzLaik