آیا از تاریخمان عبرت می گیریم؟

نوشته های جناب «امین الشرع خویی» در مورد «تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار ماكو در آذربایجان» هر چند بصورت جسته و گریخته در سایتهای مختلف قابل دسترس است، اما تنظیم و ارائه آن بصورت یک مجموعه واحد و بشکل پی دی اف (75 صفحه) بسیار ضروری می نمود، کتاب چنان صریح و جاذب و البته بعضا بی پرده (و بعضا غیرموافق با عرف کنونی) نوشته شده، که بارها و بارها ارزش خواندن را دارد، خواندن آن ما را به عمق فاجعه در ابتدای قرن گذشته و بسیار بیشتر از آن نسبت به حوادث اخیر خاورمیانه و اخبار گروههای ترور مثل پ.ک.ک. پ.ی.د.، پژاک و حزب دمکرات کردستان و کومله تحت حمایت غرب و بسیاری از کشورهای منطقه، مطلع می سازد، به علت اینکه نویسنده مطالب، خود شاهد حوادث بوده لذا سندی بسیار ارزشمند در تاریخ آذربایجان می باشد. کتاب بجز ارزش سندی آن در مورد حوادث تاریخی آذربایجان، در شناساندن اسامی اصلی شهرها و مناطق این خطه نیز قابل استناد می باشد، در عین حال حاوی نکات مهمی در ارتباط با عناصر فرهنگی موجود در بین ما،  با بار منفی و تاثیرات مخاطره آمیزی است که تعدادی را ذکر می کنم.

1--اسامی تاریخی تعدادی از شهرها بویژه در آذربایجان غربی، که یک قرن پیش و قبل از سرکار آمدن حاکمیت فارس، مرسوم بوده در کتاب ذکر شده است : نام ساری‌داش ویا صاری‌داش (با نام جعلی کنونی سردشت)، ساوجبلاغ ویا سویوق بولاق (با نام جعلی کنونی مهاباد)، سلماس، چایپارا،  قرئینی (قراعینی)، آواجیق، چالدران و... (از متن پیداست که چالدران محالی کوچک در جنب آواجیق بوده در حالیکه به دلایلی مغرضانه اکنون به کل محال قرئینی نام چالدران داده شده است.)

2-جناب امین الشرع، ضمن اشاره به نجات مردم آذربایجان توسط عساکر عثمانی یعنی اردوی ترکان، از دست قدّاران ارمنی و نصاری، به خصوصیات عده ای از مردم که نمی توانند بدرستی دوست و دشمن خود را تشخیص دهند و ندانسته آب به آسیاب دشمن می ریزند اشاره می کند، به عنوان مثال، «صفحه 27 : خلاصه کلام اردوی ترکان به فاصله چند روز از وان حرکت کرده و با استعداد و مهمات لشکری و توپخانه وارد خوی گردید و دل اهالی را از پیچ و تاب و قلق و اضطراب برهانیدند.

باری اهالی مملکت ما هم از ترس گلوله¬های ارامنه و نصاری دامن محبت و دوستی ترکان را محکم گرفته و از نام و نژاد قدیمی خود یادها کرده و افسانه ها می خواندند و اثبات می کردند که ما نیز قدیما از ایل و الوس{اولوس} ترکان بوده و از خاک پاک ترکستان قدیم بوده و هستیم. لیکن بعد از رفتن عثمانلوها آنوقت ورق برگردیده و چه شکایت ها که اظهار کرده و چه نفاق ها که به قالب نزدند.» مطالب کتاب بدرستی نشان میدهد فارغ از تفاوتهای مذهبی بین تورکان، در حوادث ناگوار و روزهای سیاه، فقط گروههای مختلف تورکان یار هم هستند و انتظار از دیگران مثل فارس و کرد بیهوده است.

3-مطالب کتاب بخوبی نشان می دهد که در آن دوران، تورکان به یک بی ارادگی و انفعال غیر قابل باوری دچار شده بودند، آنها قدرت تشکل را بکل از دست داده بودند و حتی در مقابل گروههای بسیار کوچک دشمن نیز عجز و ضعف نشان می‌دادند، دلایلی چند در این مورد اشاره‌می‌گردد.

-تورکان در آن زمان حکومت مرکزی را یک حکومت تورک می دانستند، به این سبب انتظار داشتند مرکز از مردم دفاع کنند، ولی این را فراموش می کردند که این تشکیلاتهای مردمی است که پایه دولت را تشکیل میدهد و متاسفان این باور اشتباه هنوز هم در بین مردم ما وجود دارد.

-ممکن است یکی بگوید علت عجز و ضعف مردم اینست که غربیها و روسها فقط از ارمنی ها و گروههای غارتگر سیمیتقو حمایت می کردند به این سبب مردم نمی توانستند متشکل شوند. چنین حرفی اشتباه ترین و در عین حال مخاطره آمیزترین دلیل می باشد، زیرا در  همان زمان  سردار ماکو را داشتیم که قدرت قابل توجهی در منطقه ایجاد کرده بود، آنها نه ارمنی بودند و نه کرد بودند بلکه از تورکان ماکو بودند، و متاسفانه هیچگونه حس ملی گرایی نداشتند، همین مورد نشان می دهد اگر مردم آگاهی کافی داشته باشند در سخترین شرایط نیز می توانند متشکل شوند.

4-حوادث اتفاق افتاده در خوی و سلماس و اورمیه نشان می دهد ایجاد تشکل همیشه مثمرثمر بوده و سبب کاهش قابل ملاحظه تلفات مالی و جانی در حوادث ناگوار و بحرانی می گردد، چنانچه تشکل مختصر مردم خوی سبب شد حملات زیادی از طرف ارامنه و کردهای شکاک وابسته به سیمیتقو دفع گردد و تلفات جانی در حد ده بیست نفر باشد، در حالیکه عدم وجود تشکل مناسب در سلماس و اورمیه موجب گردید در هر دفعه اشغال شهر توسط ارامنه و کردها هزاران نفر به قتل برسند چنانچه در اشغال اورمیه توسط ارامنه در یک شب نزدیک به ده هزار نفر به قتل رسیدند مطمئنا در اطراف اورمیه در روستاها تلفات بسیار بیشتر از اینها بوده است. چنانچه در صفحه 14 جناب امین الشرع چنین می نویسد (تحقیقا از اهل اورمیه مندرجا از اول فتنه تا آخرش سی چهل هزار نفوس اسلام را تلف کردند.)

5-در آن زمان اتحاد در بین تورکان بسیار ضعیف بوده و متاسفانه این ضعف الان نیز وجود دارد، چنانچه در خود کتاب نیز قابل ملاحظه است، بدلایلی که ناشی از ناآگاهی است، تفاوتهای مذهبی در بین تورکان بزرگنمایی می شود چنانچه در صفحه 39 در بحبوجه جنگ یک عالم روشنفکری مثل جناب امین الشرع نیز تماما فکر و ذکرش در اختلافات مذهبی می باشد و این بزرگترین نقطه ضعف ما تورکان آذربایجان می باشد، ما باید یاد بگیریم که اتحاد ملی بین گروههای مختلف تورکان جهت پیشرفت و امنیت و رفاهمان را، نباید قربانی هیچ عنصر دیگری بکینم، همانگونه که اروپاییان علیرغم داشتن اختلافات زیاد مذهبی با همدیگر متحد می گردند ویا کردها و یا فارسها علی رغم اختلافات مذهبی و زبانی، اتحادی بین خود ایجاد می کنند ما نباید مسائل مذهبی، و حتی مسائل فرهنگی بین شهری را بهانه ای برای عدم ایجاد تشکل و اتحاد قرار دهیم.

6-یکی از بزرگترین مشکلات ما تورکان آذربایجان اعتقاد خرافی به مذهبمان بویژه مراسم عزاداری می باشد و متاسفانه در این زمین با تاثیر گرفتن از  شعوبیه دچار انحراف گردیده ایم، چنانچه جناب امین الشرع هر چند با دید انتقادی به متن یک سخنرانی چنین اشاره می کند : «صفحه 39 : حضرت حسین ابن علی - سلام الله علیه- خود هیكل مقدس و هیكل شفاعتی بود كه وی را در كربلا شهید نمودند و او محتاج به گریستن ماها و شماها نبوده و نیست دیگر بعد از هزار و سیصد سال گریستن شما بر آن حضرت لزومی ندارد شما باید امروزه به خواهران اسلامی خود كه در اورمیه و سلماس اسیر دست اجانب شده‌اند گریه بنمائید كه بلكه آنها را از قید اسارت كفار برهانید نه بر حسین ابن علی -علیه السلام- كه خداوند وی را هیكل قدس آفریده بود از هیاكل قدسیه شفاعت امت محمدی-علیه السلام... و میرزا جعفر كه گفت گیرم شما یك لولحین [آفتابه] به امام حسین گریه كردید چه حاصلی و فائده ای به حال شما خواهد داد

7-در کتاب جملاتی مبنی بر کوچک شمردن و تحقیر جنس مونث یعنی زنان دیده می شود، مثل: «صفحه 32 : زن فطرتان نابکار، ... » این گونه افکار باقی مانده از افکار سنتی است که شاید آن موقع مرسوم بوده ولی در دنیای معاصر کنونی جایی ندارد و باید از ذکر چنین جملاتی پرهیز شود.

8-چنانچه الان نیز مرسوم است در آذربایجان اهالی این شهر، شهر دیگر را قبول ندارند و از آنها بد می‌گویند و اهالی شهر دیگر نیز بقیه را قبول ندارند، اینگونه برخوردها نشانه ناآگاهی اینگونه افراد و تاثیر دشمن در تفرقه افکنی بین ما تورکان می باشد. در دنیای کنونی و بویژه با توجه به ارتباطات و مهاجرتهای وسیع و بده بستانهای خانوادگی صحبت از چنین چیزی، نشانه حماقت و ناآگاهی چنین افراد می باشد. متاسفانه در این کتاب نیز گاهگاهی چنین جملاتی دیده می شود هرچند منظور نویسنده گروهی خاص وابسته به خان ماکو بوده است ولی جمله می تواند شبهه ایجاد کند به عنوان مثال : «مردم نانجیب ماكو{با توجه به جملات ماقبل، مراد اطرافیان اقبال السلطنه در ماکو است}». جا دارد در زمان حاضر در نوشته هایمان چنین مسائلی را با جملات دقیقتر بکار ببریم و از ایجاد شبهه جلوگیری کنیم.

(با تشکر از  Azoh.net و سایتهای اینترنتی دیگر که دفاع از حق و حقوق مردم آذربایجان را سرلوحه خود قرار داده اند)

تنظیم فهرست، تصحیحات وارده در داخل پرانتز‌ها و کلماتی مثل اورمیه، مربوط به اینجانب می باشد.

آلتای اورمولو

برای دریافت این کتاب ارزشمند از لینک زیر استفاده نمایید:

https://app.box.com/s/ew8t5y4ak6zwh23rh83imwwr0ykeecx9