کتاب ارزشمند « آذربایجان در اوایل دوره پهلوی» (بر اساس گزارش محرمانه سال 1927 به ارتش ترکیه) ترجمه ایست از کتاب « ایران آذربایجانی تدقیق راپوری »، سال چاپ: 1927، آنکارا که حاوی مطالب بسیار ارزشمندی درباره جغرافیای آزربایجان در اوایل حاکمیت رضا پالانی فاشیست ضدتورک نوکر انگلیس، و اطلاعات بسیار ارزشمندی دربارۀ وضعیت معیشت و طرز فکر انسانهای ملت تورک آزربایجان، و مانقورتهای خائن به آزربایجان، چگونگی اجرای پروژۀ صلیبی ضدتورک و ضدآزربایجان «ایران پارس آریایی» توسط حاکمیت صلیبی ضدتورک پهلوی و چگونگی خیانت سوسیال- دموکراتهای ضدتورک مانقورت خائن آذربایجان، به ملت تورک و وطن مادریشان که با دقت فراوان و به طور مستند نوشته و با ترجمه دقیق و زیبای دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی به چاپ رسیده است. با هم بخشی مهم از این کتاب نفیس را که بیانگر چگونگی دورشدن انسانهای ملت تورک آزربایجان از هویت اصیل و خدادادی تورکشان به سبب جنایتها و خباثتها و سیاستهای صلیبی ضدتورک حاکمیت پلید پهلوی از یم سو و خیانتهای بی شمار و رذیلانه و غیرقابل بخشش هزاران هزار مانقورت ضدتورک به اصطلاح تحصیل کرده و به ظاهر طرفدار پیشرفت و دموکراسی که سبب شدند حاکمیت ضدتورک صلیبی- انگلیسی ننگین پهلوی در آزربایجان و کل ایران مستحکم شود و خون صدها فرزند دلیر وطن در همان سالها و سالهای بعد توسط حاکمیت سیاه پهلوی و حامیان صلیبی ضدبشرشان در سال 1946 بر زمین بریزد. فرزندان وطن خائن و خادم را دیر یا زود خواهندشناخت و خائنان وطن و ملت تورک دیر یا زود رسوای عالم می شوند. خواندن دقیق این کتاب ارزنده را به انسانهای ملت تورک آزربایجان و کل ایران به ویژه  جوانان و دانشجویان توصیه می کنیم.

بخشی از کتاب« آذربایجان در اوایل دوره پهلوی»      

  زبان، اخلاق و حس ملی (صص 93- 95)

زبان رسمی در آذربایجان همان زبان رسمی دولت یعنی فارسی است. فقط زبان عمومی ، ترکی است و اکثر کردها، ارامنه و آسوری ها ترکی می دانند. در سالهای اخیر که دولت در آذربایجان سیاست فارسی کردن را تعقیب    می کند اگر چه برای بسط زبان فارسی در میان ترکها بخشنامه ها و فرامینی صادر می شود با اینحال ممنوعیت صحبت کردن به ترکی نتیجه مثبت نداده است . بدین سبب صحبت کردن به فارسی  فقط در دوایر رسمی و ادارات و موسسات دولتی، مدارس وارتش اجباری است. در ادارات فوق الذکرلوحه «صحبت کردن به فارسی اجباری است» آویزان است. در مدارس دولتی تدریس به زبان فارسی است. در اینجا   «ترکی آذربایجانی» ولو بصورت یک درس هم تدریس نمی شود.

ترکان آذربایجان به خواندن و آموختن زبانشان نیازی نمی بینند. در میان مردم آذربایجان آموزش زبان فارسی بجای آموزش زبان ترکی رایج است. روشنفکران آذربایجان که فارسی آموخته اند، ترکی را زبان دهات دانسته و برای بر آوردن احتیاجات علمی و ادبی ناکافی می دانند. در زمانهای قدیم که ادبای آذربایجان دیوان و ادبیات ترکی خلق کرده اند عموماً تقلیدی است ابتدایی از ادبیات فارسی که احتیاج را برآورد نمی کند. اینان با ادبیات و مطبوعات و انتشارات ترکیه در سایه کم کاری ما بیگانه هستند. ادبیات فارسی ادبیات ملی روشنفکران آذربایجان شده است. ترکان آذربایجان مدارس مخصوص به خود ندارند. مدارس خصوصی شان بر اساس اصول طلبه خانه بوده و تحت اداره ملاهاست که درآن جا هم تدریس به فارسی است.

ترکی آذربایجان عین ترکی آذربایجانی قفقاز است. فقط در آنجا زبان روسی با ترکی آذربایجان مخلوط شده و در اینجا فارسی با ترکی. در بعضی کلمات ترکی هم قالب فارسی دیده می شود. لهجه آذربایجانی به شیوه ترکی دیاربکر- وان و ارضروم بسیار شبیه است.

در مدارس ارامنه و آسوری ها تدریس به زبان خودشان است. فارسی فقط به عنوان یک درس خوانده می شود. روسها نیز در تبریز همچون سایر نقاط ایران برای مدارس پسرانه و دخترانه مجوز گرفته اند. در آنجا هم تدریس بالطبع به زبان روسی انجام می شود. در برابر مدارس ایرانی در ترکیه، ولو برای اتباع و بچه هایشان در تبریز و اورمیه مدارسی باید باشد که نیست. در میان مسلمانان افکار ملی و ملیت بسیار بی جان است. بر اساس سنت گذشته ،حس ایرانی بودن، ملیت ایرانی داشتن و وطنپروری ایران وجود دارد. در شهرها جوانهایی که در مدارس ایرانی تحصیل می کنند چیستی خود را نمی دانند. هر چقدر خودشان را فارس ندانند فقط براساس سیستم تعلیم و تربیتی که روح ایرانیت را و نه فارسی را می پروراند خودشان را از فارسها جدا نمی دانند. تعلیم و تربیت در مدارس ایران بر این اساس همانند مدارس آمریکایی است. در مدارس آمریکایی هم برای کودکان ایرانی از منسوبیتشان به اقوام « آریایی » صحبت می کنند و برای آنها هم از موقعیت امروزین این نژاد افتخار بوجود می آید که ایرانی و آریایی هستند. در این مدارس از ترکی آذربایجان به عنوان یادگاری منحسوس از اشغال مغول های وحشی یاد می شود که برای ایرانی ها موجب شرمندگی و عار است و بدین ترتیب این زبان را تحقیر و جوانان را از زبانشان متنفر می کنند. در میان جوانان به صورت خیلی محدود شعور ترک بودن وجود دارد. اینان اکثراً در ترکیه تحصیل کرده اند یا در آنجا بوده اند که از عدم حضور علمی و ملی ترکیه در آذربایجان متأسف و مأیوس بوده به اقتضای موقعیت شغلی و منافع شخصی با این وضعیت مماشات می کنند.

گفتنی است امروزه جوان و روشنفکر ترک آذربایجانی خواه به سبب تلقینات خواه به سبب منافع و یا ترس از حکومت از گفتن « من ترکم » در تردید و هراس است. در شهرها به جای « ترک » لفظ « عجم » بکار می رود. دهاتی ها بیشتر از شهریها جسورند و خودشان را ترک       می نامند. آن هم به این خاطر نیست که روستائیان شعور ترکی دارند. خیر! بلکه به سبب این است که پروژه فارسی کردن هنوز به روستاها نفوذ نکرده است. چه شهری چه روستایی ما را « عثمانلی » خطاب می کنند. روستائیان در خصوص شیعه گری از شهریها بیشتر متعصبند. شیعه بودن آذربایجان مهمترین عامل همگرایی با جامعه فارسی می باشد. ترکان و به خصوص طبقه مامور و روشنفکر از نظر اخلاق، عادت، تماماً روح فارسگرایی دارند. نزاکت و ادب و صمیمیت تصنعی، سخن راست نگفتن و حیله گری عادت اینان است. تصور« هر ایرانی فطرتاً یک فرد سیاسی است » بر اذهانشان حاکم است در میانشان سیاست همان دروغ گفتن و دیگری را فریب دادن تلقی می شود. استعمال تریاک و حشیش هم شایع است. در میان ترکهای آذربایجان تنها ایلات و عشایر هستند که خصوصیات اصلیشان را حفظ کرده اند. جسورترین و بهترین سربازها هم آنها هستند».    

برای دریافت این کتاب از لینک زیر استفاده نمایید:

http://azoh.info/index.php?option=com_jdownloads&Itemid=27&view=viewdownload&catid=2&cid=2320

report