( بو یازی 8 مارس مناسیبتیله تویمدا آیاغ گوتوروب "یاللی" گئدن دوستوم سیامک بیین اوزو و قئیرتلی خانیمینا تقدیم اولونور)

حقیقت اول

در کنار روایت تاریخ روایتهای وجود دارد که همین الان هم علاقمندان با اندک تحقیقی می توانند ماهیت حقیقت را مشاهده و کشف کنند، پیرزنان و پیرمردانی که بنده هم افتخار مصاحبت با آنها را داشتم  می گویند که در بحبوحه جنگ جهانی اول روس ها آزربایجان را اشغال کرده بودند جوادخان حاجی خوجالو در دشت موغان و در دامنه کوه ساوالان خواب را بر روس ها حرام کرده بود همچنین آنها می گویند در جنگی با روس ها اسب پسرش ساوادخان توسط روس ها کشته میشود و چون شمار دشمن زیاد و تعداد مدافعان وطن اندک بوده است ساوادخان نگاهی به پدر میکند و گریه سر میدهد در همین لحظه جاوادخان برای اینکه قافیه جنگ را نبازد شعر می سراید و این شعر هنوز در میان عشایر موغان و قاراداغ ورد زبان هاست:

ساوالاندان قالخدیم موغاندا دوردوم

ازل کی گولله ده سالداتی ووردوم

ایکینجی گولله ده لشگری قیردیم

آغلاما _آغلاما ساواد آغلاما

اولمییب دیریدیر جاواد آغلاما

همین ساوادخان با حیله روسها توسط رحیم خان چلبیانلو در شب عروسی اش کشته میشود و بازم مردان بزرگ تصمیم بزرگ میگیرند، این جاوادخان حاجی خوجالو تصمیم بزرگ میگیرد و میگوید این عروسی دیگر فرزندم صمدخان باشد،  ما نباید در مقابل روس ها گریه کنیم تا فردا از یاران رحیم خان چلبیانلو ۲۰ نفر اسیر به جاوادخان تحویل میدهند، و میگویند بکش ما همچنان تا فرزند رحیم خان چلبیانلو  را اسیر نگیریم آرام نخواهیم شد.  اینجاست که پای ابرزن آزربایجان به میان کشیده میشود سرانداز(تصویر سوار بر اسب) یار و یاور جاوادخان در دفاع از خاک آزربایجان  وارد آلاچیق جاوادخان میشود میبیند جاوادخان میگوید من در کشتن روس ها  زبده هستم اما برادر کشی را بلد نیستم،  سرانداز خانم درب صندوقچه خود را باز می کند و آغچا(پول) به اسرا میبخشد و بعد میگوید من خودم خون ساوادخان را خواهم گرفت سوار بر اسب به طرف ییلاق رحیم خان رهسپار میشود وقتی رحیم خان همرزم جاوادخان در جنگ با روس ها را میبیند آیه را می خواند از دست دو پسرش گرفته به طرف سرانداز خانم می آید و فرافکنی کنان می گوید دو فرزندم را بکش تا راحت شوید این زن بزرگ نگاهی اندر نادان میکند و میگوید: ” تف بر شرفت روس می خواهد نسل تورا منقرض کند اما تو برادر کشی میکنی؟

حقیقت دوم:

صفرخان قهرمانیان این اسوه مقاومت و مردی که عنوان شاه زندان ها  را از آن خود کرد، در خاطرات خود در گفتگو با درویشیان می گوید  در یکی از ملاقتها که خانمم ملوک خانم به دیدارم آمده بود یک اصل و حقیقت انکارناپذیر را با او در میان گذاشتم اینکه سرنوشت من معلوم نیست شما میتوانید پی راحتی خود به فکر زندگی دیگر باشید میگوید تا این را گفتم خانمم بی هوش شد و نهایت به من گفت سرنوشت ما یکیست. شما در زندان تنها می نشینید من هم در خانه،  منتظر آزادی شما میشوم.  و الحق که این شیرزن آزربایجان مایه افتخار ما شد چرا که همت و وفاداری او باعث شد صفرخان دستگاه ظلم و حکومت نژادپرست را با تحمل زندان ۳۲ ساله شرمنده کند و امروز ما میبینیم رکورد زندانیان سیاسی جهان از آن حرکت ملی آزربایجان هست.

  نهایت در سال١٣۴١ همسر صفرخان، خانم ملوک باقرپور در یکی از بیمارستان های طهران در اثر سردرد شدید در حالی که بیش از چهل و یک سال از سنش نمی گذشت. و او برای ملاقات با صفرخان ، همراه دخترش مهین به طهران آمده بود تا به برازجان برود، درگذشت.

حقایق زیاد:

اگر تاریخ دیگر ملل با رمان و داستان نویسی ها تکمیل میگردد تاریخ ما آزربایجانی ها هر روز قابل مشاهده هست آن از ضرب المثل تاریخیمان که اجدادمان گفته اند:”آصلانین دیشیسی و ائرکگی اولماز” و یا “ارده  بیردیر  گوردا بیردیر” این هم از شهامت خانواده زندانیان سیاسی آزربایجان جنوبی که پاسپورت و سند افتخار ما آزربایجانی ها هستند.

عصیرلر دولاشیق گلیب گئتسه ده

تاریخ اونوتماییر مرد اوغللاری

تاریخ یک روح غیر قابل تحریف دارد که هیچ موقع قابل دستبرد و تحریف نیست هرچقدر تاریک نمائی بکنند در یادداشت ملت و از سینه به سینه انتقال و نهایت چون کوراوغلونیگار،  یا قاچاق نبی هجر، هر روز تکرار و یاد خواهند شد. مثلا میشود آثار فیزیکی و مادی تاریخ را محو کرد و در اثر سیاست های  ضد انسانی حکومت ایران این مورد را در سراسر آزربایجان جنوبی مشاهده میکنیم از ارگ تبریزمان گرفته تا دیگر بناها تاریخی قابل مشاهده میباشد، اما داستان مبارزه کور اوغلو هم  هر روز قابل شنیدن هست این نشان و آثار معنوی  تاریخ قابل تسخیر و یا محو نیست. الان که در اکثر آبادی های آزربایجان اوزان ها  قوپوز را به سینه فشرده و “قاچاغ نبی” میصری کوراوغلو”جنگی کوراوغلو” کوراوغلو قایتارماسی” و…می خوانند از همین روح تسخیر و تحریف ناپذیر تاریخ نشات میگیرد

بعد از این فهرست نویسی در ذکر شهامت دختران و زنان آزربایجان اقرار می کنیم خانم وحیده در صف همین ابرزنان تاریخ ملتمان میباشد موقعی که سیامک بی میرزایی با صدور حکم ظالمانه  به ده سال زندان محکوم شده اند خانم وحیده  صدای گویای حق طلبی ایشان میباشند این سریال فداکاری زنان سرزمین ما امروز توسط خانم وحیده تکمیل میشود و ما هم بعنوان همرزمان سیامک بی میرزایی این روز را به "آزربایجانین ویقارلی گلین قیزی  وحیده خانیما و قپیرتلی بی اوغلو سیامک میرازییه"تبریک می گوییم .

تاریخ ملت تورک همیشه بر مبنای تقدیر از قهرمانانش استوار هست.  اگر چنین نبود در زیر هجمه های  صد ساله نژادپرستان محو میشدیم و این تکلیف بزرگ اصحاب رسانه ای آزربایجان جنوبی هست که در مورد

سیامک میرزائی ،وحیده خانم

عباس لسانی و رقیه علیزاده

سعید متین پور و عطیه خانم

مرحوم امانی و گونش خانم

سونا خانم و یوروش

اعظم خانم و دکتر لطیف حسنی

  و

بنویسند و به نسل جوان تقدیم کنند و مطمئنا روزی که نسل جوان ما با خواندن شهامت زنان زندانیان سیاسی آزربایجان جنوبی اگر شعر زیر را مرور کنند آن روز، روز استقلال ماست.

بوجور حقیقتی من قانا _قانا

نه اوچون دیل وئریم اوزگه وطنه

هر اوغلوم قهرمان هر قیزیم سونا

اوغلان وطنیمده قیز وطنیمده(قارداغلی شاعیر)

حسن کریمزاده/تورکیه

17203974 690611321111556 276426318 n