کردها اصولا آشنایی کمتری با اصول کشورداری دارند ، اگر صلاح الدین ایوبی را که در سال ۵۳۲ هجری قمری در تکریت عراق متولد شد و در دمشق از دنیا رفت را از تبار کردان بشماریم که از سرداران امپراتوری سلاطین سلجوقی تُرک بود و بعدا حاکمیت مصر و شام را به عهده گرفت که بسیاری از مورخین وی را هم عرب تبار و یا از خانواده آذربایجانی می دانند، بعد از وی اولین تمرین کشورداری توسط کردها و بعد از ۸۰۰ سال در سال ۱۳۲۵ هجری شمسی و در زمان حاکمیت یکساله فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری در آذربایجان اتفاق افتاده است که در این زمان حاکمیت شهر مهاباد ( سویوق بولاق) و اطراف به عنوان منطقه خودمختار در داخل آذربایجان از طرف رهبر فرقه دموکرات آذربایجان به قاضی محمد محول گردید.

کردها به علت نداشتن حافظه تاریخی کشورداری که شرایط زندگی ایلاتی به آنها این امکان را نمی داد در سالهای اخیر به تجربه اولیه اداره مناطق تحت کنترل خود و یا کشورداری ساده بعد از سقوط صدام حسین در کشور عراق دست یافته و به اداره اقلیم منطقه خودمختار کردستان عراق پرداختند. اما آنها هنوز با سیاست برون‌مرزی و بازی با شطرنج سیاستهای جهانی آشنا نیستند.

عدم آشنایی حاکمان کُرد با سیاست منطقه وجهان سبب شده است کُردها با کوچکترین موفقیت بدست آمده در منطقه حاکمیتی و اقلیم خود، دچار بلند پروازیهای حساب نشده و گرفتار بازیهای سیاسی سیاستمدارانی که منافعشان در تشنج آفرینی منطقه است، بشوند.

اعلام رفراندوم استقلال برای اقلیم کردستان عراق در سوم مهر ۱۳۹۶ (۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ ) از همین سیاستهای خام و نپخته بود که توسط مسعود بارزانی رئیس اقلیم خودمختار صورت گرفت.

به جز اسرائیلی که خود گرفتار مسائل مختلف سیاسی است و اگر پشتیبانی آمریکا نباشد حتی موجودیتش هم با امّا و اگرهای زیادی مواجه است هیچ کشوری با برگزاری رفراندوم برای استقلال کردستان عراق موافق نبود، اما مسعود بارزانی بدون در نظر گرفتن منافع و سیاستهای کشورهای منطقه و جهان، و برای ثبتِ نامِ خود به عنوان قهرمان تاریخی، نه تنها اقدام به گذراندن رفراندوم استقلال در مناطقی که به عنوان اقلیم خودگردان از نظر دولت مرکزی عراق شناخته می شد، کرد، بلکه تاکید به برگزاری آن در شهر ترک نشین کرکوک و چند منطقه دیگر عراق هم نمود که جزء اقلیم خودمختار نبود اما کردها اداره آنرا بعد از شکست ” داعش” به دست گرفته بودند.

مضاف بر این سیاست ناپخته ، آنها در تبلیغات هیجانی برای شرکت دادن مردم در رفراندوم ، شعارهای تصاحبگرایانه فرامرزی چون  ” اورمیه کوردستانه …..” هم می دادند که نشان می داد حاکمان کردستان عراق اهداف بلندپروازانه بی حد و مرز و خطرناکی را دنبال می کنند که در نهایت با اتخاذ سیاست مشترک ایران، ترکیه و عراق به شکست رفراندم اقلیم و از دست رفتن موقعیتی هم که کردها قبل از برگزاری رفراندم داشتند انجامید که می توان نام آنرا سیاست “از هول حلیم به دیگ افتادن ” گذاشت.

اکنون هم در سوریه، گروه های مسلح کُرد پ ی د، ی پ گ و تروریستهای پ ک ک بعد از شکست ” داعش” به وسیله آمریکا و هم‌پیمانانش به موقعیتی شبیه کردهای اقلیم کردستان عراق دست یافته اند و در مناطق بسیاری از سوریه و حتی در منطقه ای چون ” عفرین ” که اکثریت مطلق ساکنین آن تورکمان و عرب هستند و کردهای ساکن آنجا بسیار اندک و اقلیتی بیش نیستند اعلام حاکمیت و ” کانتون” کُردی کرده اند که می خواهند در این منطقه استراتژیک و حساس در مرز ترکیه، با تجهیزات و حمایت آمریکائیها ارتش ۳۰ هزار نفری هم تشکیل دهند!

طبیعی است چنین تحرک و تشکلی، برای ترکیه که گروه های مسلح سوریه را شاخه سوری تروریستهای پ ک ک می داند، برای روسیه رقیب آمریکا که در سوریه حضور دارد و برای ایران که مخالف سیاستهای آمریکا در سوریه است و قدرت گرفتن کردها در منطقه عفرین به تشکیل کریدور کُردی ایران-عراق- سوریه و وصل آن به دریای مدیترانه منجر می شود، پذیرفتنی نبوده و دولت ورشکسته بشار اسد سوریه که قدرت تصمیم گیری از خود ندارد، چشم به دهان روسیه و ایران و کمکهای آنها دوخته و خارج از سیاست آنها هم نه قدرت عمل دارد و نه می تواند عملی انجام دهد، اقدام نظامی ترکیه برای پاکسازی کردهای مسلح سوریه و هم‌پیمان آنها یعنی تروریستهای پ ک ک از منطقه استراتژیک “عفرین” که می تواند خطر جدّی و دائمی برای ترکیه باشد، کاملا توجیه پذیر است.