آذوح: یکی از نویسندگان حاضر در نشست مشترک شهرداری و استانداری آذربایجان شرقی با نویسندگان کودک و نوجوان کشور، از نحوه اطلاع‌رسانی به صاحبان قلم درباره همکاری برای فرهنگ‌سازی در حوزه احیای دریاچه اورمیه انتقاد کرد.

به گزارش یول‌پرس، محمدرضا مرزوقی – نویسنده کودکان و نوجوانان – گفت: من سالها است که در حوزه محیط زیست کار می‌کنم و به جد پیگیر مباحث زیست محیطی از طریق رسانه‌های مختلف هستم. جاده‌ای که از دریاچه اورمیه رد شده و آن را دو شقه کرده است، باعث می‌شود که جابه جایی آب در سطح دریاچه غیرممکن شود و اکسیژن به شکل طبیعی و میزان لازم در آب دریاچه چریان نداشته باشد. همچنین تشکیل بلورهای نمک در اطراف این جاده، آسیب‌های جبران ناپذیری به دریاچه اورمیه زده و می‌زند.

وی تصریح کرد: آرتیما که از موجودات گرانقیمت دریاچه اورمیه است و غذای مناسبی برای فلامینگوها به حساب می‌آید، با احداث این جاده و کم شدن اکسیژن، زیستش به مخاطره می‌افتد و رفته رفته از بین می‌رود. همچنین رفت و آمد زیاد اتومبیل و گردشگر در طول این گذرگاه باعث به مخاطره افتادن زندگی پرندگانی می‌شود که در سطح دریاچه تخمگذاری کرده یا برای تهیه غذا به آن‌جا کوچ می‌کنند. ولی در بروشورهایی که در این دیدارها در اختیار نویسندگان قرار گرفته هیچ اشاره‌ای به این موضوع نشده است. همچنین با نگاهی اجمالی به آن بروشور متوجه شدم تقریبا به موجودات زنده‌ای که زیستشان به این دریاچه مربوط است، اشاره روشنی نشده است.

این نویسنده تاکید کرد: ظاهرا بحث این گذرگاه از چند دهه پیشتر و به منظور جلب گردشگری داخلی و خارجی کلید خورد و در آن زمان تبلیغات گسترده‌ای در این زمینه انجام شد. این کار بدون شک، خالی از نظر کارشناسی بوده است؛ چرا که امروز شاهد آن هستیم که دریاچه اورمیه به سمت خشک شدن می‌رود. ما نسبت به نظرات کارشناسانه و استفاده از تجارب خود و دیگران بی‌توجهیم. در حالی‌که در همین نزدیکی خودمان میان دو کشور بحرین و عربستان  پلی ایجاد شده که در عین حال که این دو کشور را به هم متصل کرده، آب دریا در زیر پل جاری است. یعنی گذرگاهی با آن طول باعث نصف شدن منطقه‌ی دریایی نشده است. ولی ما در کشور خودمان با احداث یک گذرگاه غیرکارشناسانه که بیشتر به خاکریز شبیه است، منطقه‌ای را به خطر انداخته‌ایم و این همان حکایت دیوانه‌ای است که سنگی را به چاه می‌اندازد و

این نویسنده افزود: اگر قرار است پلی احداث شود که آذربایجان شرقی را به غربی متصل کند، این پل باید واقعا پل باشد نه جاده‌ای که اکوسیستم منطقه‌ را به هم بریزد. در دهه هفتاد مردم آذربایجان با توجه به تبلیغاتی که در زمینه احداث این گذرگاه انجام شده بود، بسیار خوشحال بودند؛ چون هیچ اشاره‌ای به پیامدهای بعد از آن نمی‌شد. حالا نویسندگان را در دهه نود جمع کرده‌اند تا در زمینه‌ی اشتباهی‌که سالهای پیش مرتکب شده‌اند، دست به قلم شوند؛ آن‌هم بااطلاعات ناقص. طبعا نویسنده کارش آگاهی رسانی است، البته در قالب اثری دراماتیزه شده. اما درام نیازمند اطلاعات جامع و کامل است. با تعارف نمی‌توان از واقعیت نوشت.

مرزوقی تاکید کرد: ما در دوره‌ای به خودکفایی در زمینه گندم رسیدیم، در حالی‌که طبق گفته کارشناسان برای تولید یک کیلو گندم می‌باید هفت برابر میزان معمول جهانی آب مصرف کنیم. در حال حاضر زمین‌های زیادی در دو آذربایجان و اردبیل زیر کشت گندم و سایر محصولات کشاورزی است که به آب زیادی نیاز دارد. آبی که از طریق سدهای کشاورزی روی رودخانه‌هایی که زمانی دریاچه اورمیه را سیراب می‌کردند تامین می‌شود. حالا در درازمدت وضعیت ما چگونه ‌است؟ بحث گندم، آب و دریاچه اورمیه همگی به هم متصلند. امروز چاره‌ای جز این برای ما نمانده است که بگوییم مردم باید نوع کشت خود را در مناطق کم‌آب عوض کنند و به کشت محصولاتی روی بیاورند که آب کمتری نیاز دارند. البته همین مهم نیز نیاز به کارشناسی‌های دقیق دارد.

این نویسنده که به همراه ۵۰ نویسنده دیگر در طرح کاروان کتاب راهی آذربایجان شرقی شده بود، با اشاره به دیدارهایی که این جمع با گروه مخاطبان کودک و نوجوان خود داشتند، گفت: در دیدار با بچه‌های یکی از مدارس ابتدایی در تبریز به نظرم رسید بچه‌های آذربایجان نسبت به فاجعه‌ای که رخ داده، اطلاعات کافی ندارند. استفاده‌ی آنان از فضای مجازی مطمئن که می‌تواند وسیله‌ی اطلاع‌رسانی خوبی باشد، بسیار محدود است. در چنین شرایطی منِ نویسنده فارغ از این جلسات فرمالیته، تنها می‌توانم با خلق آثارم به چنین کودکان و نوجوانانی بگویم برای هر کاری مشورت کنید و از خودرای بودن بپرهیزید. مشورت کردن در هر زمینه و کاری با اهل فن می‌تواند ما را در انجام کار به درست‌ترین و کم ضررترین شکل ممکن کمک کند. این موضوعی ضروری است که‌ می‌تواند از رخ دادن بسیاری فجایع مشابه در آینده جلوگیری کند. یادمان باشد این کودکان قرار است مدیران آینده باشند. خوب است مدیرانی تربیت کنیم که بر خلاف مدیران امروز بیش‌تر اهل شنیدن باشند تا خطابه کردن و پیش بردن طرح‌های بدون فکر و برنامه‌ریزی.

وی گفت: در اوایل دهه هفتاد در خوزستان بحث آبیاری به منظور کشت نی‌شکر مطرح شد، پس از مدتی آب رودخانه‌ها به اراضی کشاورزی سرازیر شد و در منطقه خوزستان که از مناطق پرآب کشور محسوب می‌شود آب دریا به رودخانه راه پیدا کرد. آبی که شور بود و در نهایت باعث شد کشاورزان بسیاری زندگی‌شان به خطر بیفتد. و در شهرها مردم آب شرب را گالنی خریداری کنند که تا اکنون هم کماکان ادامه دارد. کاش به جای اطلاعات آماری که در جلسات استانداری در اختیار ما قرار گرفت ما را به سراغ همان دریاچه می‌بردند که با چشم چیزی را ببینیم که قرار است از آن بنویسیم. ادبیات در خود مکان حادثه شکل می‌گیرد نه در جلسات دربسته.

 Azerbaijan