آذوح: مهدی دوستدار فعال ملی تُرک آذربایجان جنوبی در اردبیل که در رأی صادره دادگاه بدوی از سوی شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری دو شهرستان اردبیل با سه ماه حبس تعزیری با لحاظ دو سال تعلیق مواجه شده است، طی نامه‌ای به رأی صادرشده اعتراض نمود.

مهدی دوستدار در اعتراضیه خود به تاریخ ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۶، ضمن رد تمام اتهامات واهی به وی، به عدم اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی و حق تحصیل به زبان مادری اعتراض کرده است.

وی مشکل آذربایجان جنوبی را «نابودی زبان مادری، تاریخ، فرهنگ و هویت آذربایجان به دست فاشیست‌های پان آریایی است را عنوان نموده است که با این روند به‌طور سیستماتیک در حال از بین رفتن می‌باشند».

مهدی دوستدار همچنین با اشاره به «مشکلات جوانان، بیکاری و گرانی، به اختلاف طبقاتی، نبود آزادی بیان و آزادی قلم» نیز اعتراض نموده است و در ادامه افزوده است که مشکل «آذربایجان مرکز گراییست که باعث شده آذربایجان خالی از سکنه شود».

مهدی دوستدار پیش‌تر در مورخه ۴ آبان ماه ۱۳۹۶ به اتهام فعالیت‌های تبلیغی در سطح شهر٬ در راستای طرح مطالبات ملی و مدنی توسط نیروهای امنیتی دستگیرشده بود.

این فعال ملی، درنهایت بارأی صادره دادگاه بدوی از سوی شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری دو شهرستان اردبیل به تاریخ تنظیم ۲۴ دی‌ماه ۱۳۹۶، به ریاست قاضی جهانگیری با اتهام واهی «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران» با استناد به ماده ۵۰۰ ق. م. ا مصوب ۱۳۷۵ دال بر طرح مسائل قومی و نژادی و ارتباط با لیدر قوم‌گرایان منطقه روبرو گشت.

متن کامل نامه به شرح ذیل می باشد:

بسمه تعالی

۱۳۹۶-۱۱-۱۲

اعتراضیه

ریاست محترم دادگاه تجدید نظر استان اردبیل

با سلام

احتراما؛ اینجانب «مهدی دوستدار شیخ احمد» در خصوص رأی صادره دادگاه بدوی به شماره پرونده ۹۶۰۹۹۸۰۴۱۴۰۰۹۱۴ از سوی شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری ۲ اردبیل طی اتهام واهی تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران بنا بر استناد به ماده ۵۰۰ ق.م.ا مصوب ۱۳۷۵ که به سه ماه حبس تعزیری توأم به مدت دو سال تعلیق محکوم شده ام به علت عدم تقارن اتهام انتسابی و رأی صادره با موازین حقوقی و تعاریف قانونی جرائم سیاسی٬ حکم مربوطه را کاملأ غیر عادلانه و فاقد هر گونه پایه و اساس قانونی دانسته بنابراین پاره یی نکات را به استحضار می رسد؛

اولأ؛ در تعریف جرم آمده است: هر گونه فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات پیش بینی شده است و همچنین عناصر تشکیل دهنده ی جرم عبارتند از: قانونی٬ مادی و معنوی که فقد یا خلاء هر کدام از این عناصر مانع از اطالق جرم بر فعل یا افعال متهم می باشد. (در برخی جرائم فقدان عنصر معنوی در جرم دانستن هر نوع فعل یا ترک فعل لحاظ شده است) اکنون این سئوال پیش می آید که قاضی صادر کننده حکم٬ با توجه به کدامین فعل یا افعال مادی توأم با مدارک مستند و مستدل، پی به نیات درونی اینجانب برده و بر آن اساس جرم فعالیت تبلیغ علیه نظام را محرز و منطبق با ماده ۵٠٠ ق.م.ا دانسته است؟ این در حالی است که مفهوم صریح ماده فوق الذکر به موضوع فعالیت تبلیغی علیه نظام اشاره داشته است ؟!

ثانیأ؛ در رأی صادره مصادیق فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی توسط اینجانب را٬ طرح مسائل قومی و نژادی و نیز ارتباط با لیدر قومگرایان منطقه با توجه به گزارش ارائه شده توسط مأمورین نیروی انتظامی، تحقیقات انجام شده در دادسرا، نحوه دستگیری و طبق تحقیقات جامع انجام شده توسط اداره اطلاعات پاوا قلمداد شده است!!

الف: اینجانب در حین بازداشت مشغول مسافرکشی بوده و بدین لحاظ کسب روزی حلال با استناد به قرآن و قانون اساسی از افعال تبلیغی علیه هیچ نظامی پنداشته نمی شود.

ب: در مراحل اولیه تحقیق با دستور ویژه دادیار شعبه ده به مأمور اداره اطلاعات پاوا در حضور بنده مبنی بر اینکه (هرطور که شده از این شخص حرف بکشید، این باید حرف بزند) اینجانب توسط یکی از بازجویان اداره اطلاعات پاوا تحت شکنجه روحی و روانی قرار گرفتم و با استناد به اظهاراتی که در اداره مربوطه داشته ام؛ بنده اصلا معنا و مفهوم قوم گرایی را نمیدانستم و هیچ لیدر قوم گرایی را نمی شناختم و اگر منظور از لیدر قوم گرایان همانگونه که بارها در بازجویی ها گفتند اگر آقای عباس لسانی هست٬ باید خاطر نشان شوم که این شخص را همه میشناسند و در قوانین داخلی نیز هیچ منعی بر آشنایی و یا ارتباط با یک فرد وجود ندارد و با استناد به اوراق بازجویی اینجانب در اداره اطلاعات٬ شخص لسانی را مردم به بنده شناسانده اند و دیگر بار خاطر نشان میسازم که در آخرین جلسه دادگاه هیچ صحبتی ولو اینکه به بیت شعر تورکی نوشته شده با مضمون؛ ًقیزیلدان اولسا قفسیم، آزادلیغا وار هوسیمً در پشت ماشین ام اشاره شد که بنده نیز اذعان داشتم؛ خداوند تبارک و تعالی به واسطه ی قرآن به ما مسلمانان از کمال انسان گفته است. انسانها تا زمانی که در بند باشند به کمال نخواهند رسید، و هر انسانی که خود را اسیر می بیند باید برای رسیدن به آزادی تلاش کند. در این بین آزادی بیان و قلم حق هر انسان و استفاده از زبان مادری مان (تورکی آذربایجانی) هیچگونه مغایرتی با قوانین داخلی و کنوانسیون های بین المللی ندارد.

ثالثأ؛ در تمامی جلسات بازجویی، دادیاری و دادگاهی اینجانب به خاطر عقاید خویش مورد بازخواست و مواخذه و در واقع در مرحله آخر با زیر پا گذاشتن اصل بیست و سوم ق.ا (تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد) برایم حکم فعالیت تبلیغی علیه نظام صادرشده است. این درحالیست که من مشکلی با هیچ قومیت و ملیت خاص نداشته و خواست قانونی ام آنهم اجرایی نشدن اصول قانون اساسی کشور می باشد که زمینه های توهین به ملت آذربایجان را در نود سال اخیر مسبب گردیده و تاکنون متوقف نشده که هیچ بلکه هر روز افزون تر هم می شود. مشکل ملت آذربایجان با آن دسته خود برتر بینهای جامعه بنام سیستم تفکری شوونیستی حاکم فارس است که با اتکا به قعر تفکراتیشان با نگرش جامعه دومی به منطقه آذربایجان راه هایی از قبیل اخذ بیشترین مالیات را از شهروندان تورک آذربایجان را رقم زده اند را می باشد. مشکل ما نابودی زبان مادریمان، تاریخ، فرهنگ و هویت آذربایجان عزیزتر از جانمان است که با دست فاشیست‌های پان آریایی است، به‌طور سیستماتیک در حال از بین رفتن است. مشکل ما بیکاریست، گرانیست. مشکل ما مرکز گراییست که آذربایجان را خالی از سکنه کرده است. مشکل ما اختلاف طبقاتی در جامعه است، مشکل ما در جامعه ی کنونی ایران نبودن آزادی بیان و آزادی قلم است. و هزاران ….

اینجانب قوم گرا نیستم٬ خود را برتر از دیگران نمیبینم بلکه در عکس قضیه تمام توهمات واهی منتسبه از سوی دادگاه در حق اینجانب عینه فیزیکی به خود تنیده است. چنانکه همیشه و در همه جا برابری و برادری انسانها را سرلوحه زندگانی خویش قرار داده و بطور عملی دفاع نموده ام.

اظهار مشکلات فوق نه تنها با هیچ یک از قوانین مندرج حقوق بشری مغایرتی ندارد٬ بلکه قسم اعظمی از آن را شامل می شود که بنده آن را مشکل اساسی ملت خود می دانم و تا زمانی که این مشکلات حل نشود به حل آنها از طرق مدنی و قانونی ادامه خواهم داد.

رابعأ؛ در متن رأی صادره کلمه ی مجهول قوم گرایی نوشته شده است که بنده را مجاب به تحقیق، تفحص کرد. طبق تعریف و نص قانون اساسی جمهوری اسلامی، ایران کشوری کثیرالمله است. حقایق علمی و همچنین مستندات تاریخی بخوبی حکایت از آن دارند که در ایران نه اینکه قوم، بلکه ملت تورک آذربایجان زندگی میکنند، که در پهنه ی جغرافیایی و حوزه جمعیتی بسیار وسیع، وجود فرهنگی برجسته و حیات اجتماعی- سیاسی فعالی دارند. با این اوصاف اصطلاح قوم گرایی کارایی خود را از دست میدهد و اصطلاح میللتچی مناسب تر و علمی تر از آن خواهد بود، که در هیچ کجای دنیای آزاد و دمکراتیک و نیز در هیچ قانونی از قوانین آسمانی اسلام عشق به ملت، سرزمین، زبان، تاریخ و فرهنگ خودی، جرم محسوب نمی شود. و در اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.

دستگیری، شکنجه و بی قانونی در حقم٬ اینجانب را مجاب به آشنایی بیشتر با قوانین جمهوری اسلامی و حرکت ملی – مدنی آذربایجان نمود. در زمان بازجویی هیچ کس از میلتچی ها را نمیشناختم ولی اکنون خدا را شاکرم که خیل عظیمی از این فعالین ملی- مدنی آذربایجان را با مقاله ها و کتبی که نوشته اند شناخته و برای آینده ای بهتر امیدوارتر شده ام. چه خوب میشود که متن اعتراضیه خویش را با همان شعری که به خاطرش محاکمه شده ام به پایان برسانم.

(قیزیلدان اولسا قفسیم… آزادلیغا وار هوسیم)

لذا با اوصاف فوق از قضات محترم دادگاه تجدید نظر خواستارم در راستای پایان بی عدالتی در سیر پرونده اینجانب و اجرای عدالت طبق قوانین جاری کشور رأی به تبرئه اینجانب صادر نمایید.

با تقدیم احترام مجدد

مهدی دوستدار شیخ احمد